مفهوم شناسی انتظار در فرهنگ مهدویت

خبرگزاری شبستان: انتظار کیفیتی‌ روحی‌ است‌ که‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگی‌ (انسان‌ها) برای‌ آن‌ چه‌ انتظار دارند، می‌شود و ضد آن‌ یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است. . .

خبرگزاری شبستان: مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام خدامراد سلیمیان، عضو هیات علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی که در این یادداشت به بررسی مفهوم انتظار در فرهنگ مهدویت پرداخته است.
از آنجایی که روز به روز بر دامنة دانش های بشری افزوده می شود و واژگان به کار گرفته شده در ادبیات هر دانش، به گونه های مختلفی تفسیر می گردد، امروزه بررسی واژگانی محتوای آن دانش از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
حوزة معارف دینی نیز از این حکم بیرون نیست. از این رو اندیشوران بزرگ دینی همواره در تبین کلمه ها و اصطلاح های به کار رفته در متون دینی تلاش های شایسته ای را از خود نشان داده اند.
انبوه کتاب های اصطلاح نامه در کنار کتاب های لغت، گواه راستی این مطلب است. به گونه ای که امروزه کمتر موضوع دینی را می توان یاد کرد که مجموعه اصطاح نامه ویژه نداشته باشد.
مباحث مهدویت نیز همچون دیگر بحث ها دارای واژه های تخصصی فراوانی است که مفهوم شناسی آنها می تواند در تبیین بحث های مربوط، به طور کامل مفید باشد. به گونه ای که ندانستن مفهوم های این واژه ها، افق های بسیاری را در این عرصه مبهم و یا پنهان نگه می دارد.
نگارنده در این نوشتار کوتاه به دنبال آن است تا با بهره مندی از آموزه های قرآن، بیانات نورانی پیشوایان معصوم، دیدگاه های دانشمندان علم لغت و دیگر اندیشوران مسلمان، تا اندازه ممکن نقاب از چهره انتظار بر گیرد. باشد تا این مختصر در روشن ساختن برخی موضوعات مرتبط مفید افتد.


مفهوم شناسی لغوی "انتظار"
انتظار، در لغت به معنای چشم داشتن، چشمداشت و چشم به راه بودن[1] است.
این واژه که از ریشة (نظر) گرفته شده در معنا مشابه اصل خود است. و آن عبارت است از تأمل یک چیز و چشم داشتن به آن و این که گفته می شود: نظرته، یعنی انتظرته، مثل این است که به وقتی می نگرد که آن چیز در آن می آید.
صحاح- النظر: تأمّل الشی‏ء بالعین، و کذلک النظران.
در بررسی های لغوی به واژه هایی بر می خوریم که به انتظار معنا شده است. اگر چه در نگاه با دقت پاره ای از تفاوت ها بین آنها وجود دارد.
برخی از این واژه ها بدین قرار است: المکث[2]، الترنیق[3]، الترقب[4]، النظر[5]، العکم[6]، التلوم[7]، المماناة[8]، الارصاد[9] و ...
خلاصه آن که انتظار: عبارت است انتخاب نگاه یا همان چشم داشتن.
 

مفهوم شناسی اصطلاحی "انتظار"
اما در اصطلاح "مهدویّت" به معنای چشم به راه بودن برای ظهور واپسین ذخیرة الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر گیتی است.
برخی از بزرگان با بهره مندی از کلام پیشوایان معصوم: انتظار را این گونه معنا کرده اند:

کیفیتی‌ روحی‌ است‌ که‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگی‌ (انسان‌ها) برای‌ آن‌ چه‌ انتظار دارند، می‌شود و ضد آن‌ یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است. هر چه‌ انتظار بیش‌تر باشد و هر چه شعلة آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی‌ نیز بیش‌تر خواهد بود.[10]
الف) از نگاه قرآن
واژة انتظار و مشتقات آن در برخی آیات به کار رفته که هر یک در معنایی به کار رفته است. البته همه آنچه با این واژگان به کار رفته ارتباطی با انتظار مصطلح ندارد.
یکی از آیاتی که در آن واژة انتظار به کار رفته آیة 30 سورة سجده است:
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ؛ (30)
در برخی آیات نظر به معنای انتظار آمده است که می توان به آیة 15 سوره ص اشاره کرد که می فرماید:
وَ ما یَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَیْحَةً واحِدَةً؛
اینها منتظر نیستند مگر به یک صیحه
و نیز آیه 43 سوره فاطر که می خوانیم:
فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلینَ.
پس آیا جز طریقه پیشینیان را انتظار دارند.
اما آنچه از آن با عنوان انتظار دولت حق و حکومت جهانی حضرت مهدی7 است به صورت کلی یاد می شود در آیات مهدویت مورد اشاره قرار گرفته که از مهم ترین آنها می توان به آیات زیر اشاره نمود:
وَلقَدْ کَتَبْنا فِی الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّکْرِ أنّ الارضَ یرِثُها عِبادِی‏َ الصّالِحُونَ؛ (انبیاء: 105)
وهمانا، در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایستة من، به ارث خواهند برد.
در این آیه به یکی از روشن‌ترین پاداش‌های دنیوی صالحان (حکومت روی زمین)، اشاره شده است. در روایاتی چند، این رویداد مهم، در عصر ظهور حضرت مهدی4 دانسته شده است. و این خود به نوعی اشاره به انتظار است.
وَنُریدُ أنْ نَمُنّ عَلَی الّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمًّْة وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛ (قصص: 5)
و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم‏] گردانیم و ایشان را وارث [زمین‏] کنیم.
و این ارادة الهی خود همگان را به انتظار داشتن این دوران توصیه می نماید.
و سرانجام در آیه 55 سور نور می خوانیم:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‏ لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنی‏ لا یشْرِکُونَ بی‏ شَیئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین، جانشین [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند.
این آیه نیز مؤمنان را وعدة حکومت بر زمین داده و این خود از انتظار راستین آنها برای آن حکومت موعود دارد.
ب) از نگاه روایات
در یک بررسی کوتاه, روایاتی که سخن از انتظار گفته‏اند، به دو دسته کلی تقسیم می‏شود:
1ـ انتظار فرج به معنای عامّ؛
در این معنا, آموزه های دینی بر آن است تا افزون بر بیان فضیلت «گشایش عمومی» و امید به آینده, و سوق دادن انسان ها به این عرصه, نومیدی را نیز مورد نکوهش قرار داده, از ورود جوامع بشری به آن جلوگیری نماید.
اهتمام آموزه های اسلامی در بیان معنای عام انتظار و امید تا بدان حد بوده که از آن با بلندترین عنوان ها یاد نموده ارزش های شگفت آوری برای آن ذکر کرده است.
گاهی از آن به عنوان عبادت و بندگی یاد شده است.
رسول گرامی اسلام9 می فرماید:
اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةٌ؛ [11]
انتظار فرج عبادت است.
از آنجایی که بیشتر عبادت ها به گونه رفتاری هستند, می توان نتیجه گرفت, در اینجا نیز مقصود از انتظار مجموعه رفتاری خاصّ است.
و در روایتی دیگر انتظار بع عنوان برترین عبادت معرفی شده است.
رسول اکرم (ص) می فرماید:
اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ؛[12]
برترین عبادت انتظار فرج است.
در سخنی با اشاره به این که انتظار از نوغ رفتار است از آن به عنوان برترین کارها یاد شده است.
پیامبر اعظم9 در این باره می فرماید:
اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِى اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛[13]
برترین کارهای امت من انتظار فرج از خداوند است.
و در سخنانی انتظار در بالاترین درجه اعتبار یعنی کوشش در راه خداوند قرار داده شده است. یعنی برترین جهاد؛ چه این که در آموزه های دینی از جهاد و کوشش در راه خدا به عنوان یکی از مهم ترین رفتارهای فردی و گروهی مسلمانان یاد شده است.
رسول گرامی اسلام9 در این باره می فرماید:
اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتی اِنْتِظارُ الفَرَجِ؛[14]
برترین جهاد امت من انتظار گشایش است.
2ـ انتظار فرج به معنای خاصّ؛
در این معنا انتظار به معنای چشم به راه بودن آینده ای با تمام ویژگی های یک جامعه مورد رضایت خداوندی است. که یگانه مصداق آن دوران حاکمیّت آخرین ذخیرة الهی وجود مقدّس حضرت ولی عصر4 است.
برخی از سخنان معصومین: در این باره این گونه است:
امام باقر7 ـ آن گاه که دین مورد رضایت خداوند را تعریف می‏کند ـ پس از شمردن اموری می فرماید:
...وَالتَّسْلِیمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا... ؛ [15]
... و تسلیم به امر ما, و پرهیزکاری و فروتنی, و انتظار قائم ما ....
امام صادق7 فرمود:
عَلَیْکُمْ بِالتَّسْلیمِ وَالرَّدِّ اِلینا وَاِنْتظارِ اَمْرِنا وَامْرِکُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِکُم؛[16]
بر شما باد به تسلیم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج شما.
از روایات انتظار ظهور حضرت مهدی به دست می‏آید، انتظار ظهور حضرت مهدی4 نه فقط راه رسیدن به جامعه موعود است؛ بلکه خود نیز موضوعیّت دارد. بدان معنا که اگر کسی در انتظار راستین به سر برد، تفاوتی ندارد که به مورد انتظار خویش دست یابد، یا دست نیابد.


پی نوشت ها:
[1] . ر.ک: دهخدا، علی اکبر, لغتنامه, کلمه انتظار؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ص 126.
[2] . کتاب العین، ج5، ص 353؛ لسان العرب، ج2، ص 119.
[3] . لسان العرب، ج10، ص 128.
[4] . الصحاح، ج1، ص 138؛ لسان العرب، ج1، ص 424.
[5] . الصحاح، ج2، ص 830؛ لسان العرب، ج5، ص 216.
[6] . الصحاح، ج5، ص 1990.
[7] . پیشین، ج5، ص 2043.
[8] . پیشین، ج6، 2498.
[9] . لسان العرب، ج3، ص 177.
[10] . ر.ک: موسوی‌ اصفهانی، محمّد تقی‌ ، مکیال‌ المکارم، ترجمه:‌ مهدی‌ حائری‌ قزوینی، ج‌ 2، ص‌ 235.
[11] . اربلی، کشف‏ الغمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 101؛ شیخ طوسی، أمالی، ص 405.
[12] . شیخ صدوق، کمال‏الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 287؛ ر.ک: ترمذی، سنن ترمذی، ج 5، ص 565.
[13] . شیخ صدوق, عیون اخبارالرضا7، ج 2، ص 36؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 644
[14] . حرانی، حسن بن علی بن حسین بن شعبه, تحف‏العقول، ص 37
[15] . شیخ کلینی، کافی، ج 2، ص 23، ح 13.
[16] . کشی، محمدبن عمر ، رجال کشی، ص 138.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی


پایان پیام/

کد خبر 394304

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha