خبرگزاری شبستان: کتاب "فارابی و فلسفه هنر دینی" اثری است تازه از نادیا مفتونی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران که به تازگی انتشارات سروش آن را روانه بازار نشر کرده است؛ در خصوص این اثر با مولف کتاب گفتگویی انجام داده ایم که از نظرتان می گذرد:
چه شد که این موضوع را انتخاب کردید و چرا فارابی؟ آن هم مقوله هنر و دین؟
ابتدا باید بگویم من این اثر را بعد از کتاب "فارابی خیال و خلاقیت هنری" و "اخلاق هنر از نگاه فارابی" به رشته تحریر درآوردم.
اما این کتاب به بیان دیدگاه هایی فارابی درباره مسائل زیبایی شناسی و تعریف هنر دینی و جایگاه هنرمند در جامعه و حکومت می پردازد. البته مختصری نیز به پیشینه فلاسفه ای همچون افلاطون و ارسطو نیز اشاره شده ضمن آن که به مساله اخلاق فارابی پرداخته شده، بررسی مقایسه ای میان فیلسوفانی همچون ابن سینا، شیخ اشراق، غزالی و ملاصدرا در برخی مسائل با فارابی انجام شده و دیدگاه های آنها در خصوص زیبایی، تعریف هنر دینی و نقش سیاسی اجتماعی آن واکاوی، و به این نتیجه می رسیم که فارابی بیش از فلاسفه دیگر به این مقوله پرداخته بنابراین عنوان کتاب به فارابی اختصاص یافت.
لطفا در خصوص دیدگاه فارابی به هنر و به خدمت گرفتن آن برای دین و ایجاد مدینه فاضله ای که در اثر خود به آن اشاره کرده اید، مختصری توضیح دهید.
در مورد فارابی همه می دانند که او در ساختار مدینه فاضله بحث های جالبی دارد. بررسی آثار او از موسیقی کبیر گرفته تا سیاست مدنی، نشان می دهد تا چه اندازه به این مطلب اهمیت می دهد. در این مدینه فاضله، هنرمندان جایگاه و شان مهمی به خود اختصاص داده اند یعنی طبقه اول به حکومت الهی تعلق دارد و طبقه دوم به مبلغان دینی و مذهبی و همینطور هنرمندانی که در خدمت دین هستند لذا این قشر از جایگاه خاصی در ساختار مدینه فاضله برخوردارند.
در این اثر بیان می شود که چگونه فارابی هنرهای زمان خود را به صورت فراگیر پوشش می دهد و از هنرهای تجسمی گرفته تا موسیقی و آواز و شعر را مرتبط با مقوله دین می کند لذا دیدگاه فارابی در کتاب تعریف می شود که البته این رای از نظریات فارابی استخراج شده است.
به عنوان مثال چگونه فارابی از هنر موسیقی در این راستا بهره می گیرد؟ به نمونه و مصداقی در این زمینه اشاره کنید.
ببینید فارابی فیلسوفی هنرمند است. آهنگ می سازد و با موسیقی آشناست به همین علت هم در کتاب ها و رساله های خود به مسائل هنری توجه نشان می دهد. گفته شده که زمانی پادشاهی فارابی را به مجلس خود دعوت می کند تا بنوازد. فارابی با چوب هایی که در دست داشت، (یعنی مبتکر هم بود و آلات موسیقی اش را هم خود درست می کرد) به گونه ای آنها را در هم تنظیم می کند و پیوند می دهد که وقتی شروع به نواختن می کند، همه مستمعان به وجد آمده و می خندند. در مرحله بعد او این چوب ها را به گونه ای در هم می کند که هنگام نواختن، صدایی به گوش مخاطبان می رسد که آنها را به گریه وادار می کند و در مرحله بعد آهنگی می نوازد که همه به خواب می روند! و سپس فارابی مجلس را ترک می کند.
اما فارابی از چند قشر در مدینه فاضله به عنوان حاملان دین یاد می کند؛ هنرمندان به اضافه خطیبان مذهبی. البته خطیبان مذهبی یک معنای بیش از منبر رایج پیدا می کند و شامل رسانه به طور کلی می شود یعنی روزنامه تلویزیون و اینترنت هم امروز می تواند نقش خطابه را داشته باشد. فارابی در واقع وظیفه این دو قشر را رساندن پیام وحی به مردم در قالب خطابه و هنر می داند.
اما آنچه غالبا میان قشر مذهبی جامعه مرسوم است، فاصله گرفتن از موسیقی است. چگونه فارابی این دو را به هم پیوند می دهد؟
بله فارابی علت این مساله را هم در کتاب موسیقی کبیر خود بررسی کرده که چرا خوبان از موسیقی گاهی بیزار می شوند. در زمان وی، در عمل، موسیقی در خدمت اهداف پلید قرار می گرفت و استفاده های نکوهیده و ناپسند از آن می شد لذا به گفته فارابی چنین گمان کردند که موسیقی به کلی ناپسند و مذموم است. اما او اثبات می کند که این دیدگاه اشتباه بوده و موسیقی هم جنبه مثبت دارد و هم منفی. همان طور که مرحوم امام خمینی (ره) در خصوص سرودی که به مناسبت شهادت استاد مطهری تولید و پخش شد و البته برخی آثار هنری دیگر، به صورت واضح نظر مثبت خود را اعلام کردند.
بنابراین، موسیقی وضعیتی دارد که هم می تواند برای اهداف مثبت و اخلاقی و هم مقاصد منفی و غیراخلاقی به کار گرفته شود. فارابی در این خصوص وارد جزییات شده و آن را موشکافی می کند. در واقع ما می توانیم برای یک مفهوم ارزشی و انتقال مفاهیم و معارف وحیانی، کلامی را همراه موسیقی کنیم تا تاثیر آن را در جامعه ببینیم. مثلا پیرامون شهادت و فداکاری می توان عواطف و احساسات پسندیده و محمود را برای دفاع از مرز و بوم با یک سرود حماسی به مخاطب منتقل کرد و این گونه موسیقی در خدمت دین گرفته می شود.
با توجه به اثری که به نگارش درآورده اید، به طور کلی چگونه می توان میان هنر و فلسفه و دین و مدینه فاضله جمع کرد و آنها را با هم پیوند و ارتباط داد؟
ببینید فلسفه معنای عامی دارد یعنی فلسفه نزد فیلسوفان مسلمان شامل حکمت نظری و عملی می شود. حکمت عملی شامل اخلاق و سیاست هم می شود، لذا وقتی ما درباره مدینه فاضله صحبت می کنیم همه سخنان فلسفی هستند یعنی فلسفه منحصر به مطالب نظری و جهان شناسی نمی شود.
فلسفه طبق دیدگاه شاید (به عمد واژه شاید را به کار می برم) عامیانه رایج تنها شامل بحث های پیچیده و غیرکاربردی شود اما در دیدگاه دانشمندان مسلمان، فلسفه بخش های کاملا کاربردی دارد یعنی فیلسوف به جامعه و به وظایف اقشار حساس جامعه مانند طبقه حکومتی و رسانه ها نظر دارد و فیلسوفی مانند فارابی هم بحث های جامعه شناختی را توجه می کند و هم سیاسی و هم تربیتی که در مقوله فلسفه و کودک مثلا، کاملا قابلیت نظریه پردازی به ما می دهد.
لذا وقتی گفته می شود "فلسفه هنر نزد فارابی" عبارت فلسفه هنر شامل چند امر می شود: مسائل اخلاقی هنر، مثل اهداف اخلاقی موسیقی که می تواند مثبت یا منفی باشد یا جامعه شناسی هنر، به این معنا که هنرمند در اجتماع چه جایگاهی دارد یا کارکردهای سیاسی هنر، نقش سیاسی هنرمند و ... .
بنابراین در صفحات آغازین کتاب خود تشریح کرده ام که فلسفه هنر دینی به چه مفهومی کاربرد دارد و شامل چه حوزه هایی می شود حتی وقتی فلسفه را به معنای دانش مضاف به کار می بردیم مثلا فلسفه شیمی و فلسفه فیزیک و فلسفه هنر و ...، شامل مسائل فقهی و حقوقی هم می توان باشد همان طور که در اثر پیشین خود با عنوان" پژوهشی در فلسفه علم دانشمندان مسلمان" این مساله را بررسی و تشریح کرده ام.
شایان ذکر است کتاب " فارابی و فلسفه هنر دینی" در 294 صفحه و با بهای 135000 ریال به تازگی به چاپ رسیده است.
پایان پیام/
نظر شما