به گزارش خبرگزاری شبستان؛ آیت الله سیدمحمدحسین فضل الله در سال 1354 ق در نجف اشرف و در خانوادهای روحانی دیده به جهان گشود. وی تحت اشراف پدرش سید عبدالرئوف فضل الله، از مراجع مذهبی شیعه، مراحل تربیت و تعلیم را به شیوهای که در آن زمان مرسوم بود، گذراند. در دورهی کودکی خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را در مکتبخانه آغاز کرد، اما فضای خشن مکتبخانه که تحت ادارهی افراد کهنسال بود، با مزاجش سازگار نیامد و حتی بر روحیهاش تاثیر منفی گذاشت.
وی خیلی زود به مدرسهای که انجمن نشر به سبک جدید تأسیس کرده بود وارد شد و در نه سالگی تحصیلات حوزهایاش را آغاز کرد. همزمان با تحصیلات حوزوی و به تناسب سن و ذهنیتش، وی به اوضاع زمانه خویش نیز توجه داشت و اندیشهها و دغدغههای فرهنگی و سیاسی زمانهاش را از طریق مجلات مصر و لبنان و روزنامههای عراق دنبال میکرد.
وی صرف و نحو، معانی و بیان، منطق و اصول فقه را نزد پدر خود و شیخ مجتبی لنکرانی فراگرفت. سپس به محضر حضرات آیات خویی، سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی و شیخ حسین حلی راه یافت. وی در کنار دروس خارج اصول فقه، بخشی از کتاب اسفار ملاصدرا شیرازی را نزد مرحوم بادکوبهای فراگرفت.
علامه فضل الله در تیرماه 1389 رخ در نقاب خاک کشید. کتاب حاضر -دشوارههای فهم اجتهادی شریعت- آخرین اثر فضل الله است که در حیاتش منتشر شده است. این کتاب دربردارندهی مجموعه مقالات و گفت و گوهای این عالم اندیشمند است که غالب آنها در باب اجتهاد و پاسخهای اجتهادی و معاصر به پرسشهای معاصر و نظریه پردازی برای فهم عصری و یافتن مبانی فکری و اجتهادی برای بازنگری در بخشهایی از فقه است که دوران جدید و تحولات مفهومی، نونگری در آنها را اقتضاء دارد.
این کتاب را میتوان اندیشه نامهی علامه فضل الله دانست. محورهای عمدهی فکری وی در این کتاب بازتاب یافته است. از مسایل مربوط به فلسفهی آفرینش تا وحدت اسلامی و مسایل زنان و جوانان و اصلاح حوزهها و نواندیشی فقهی تا نسبت دین با دنیا و دین با قدرت و مسایل جنبشهای اسلامی و تفسیر عصری و جنبشی قرآن در این کتاب مورد توجه است.
کتاب در چهار بخش با عناوین مختلف تهیه و تنظیم شده است که بخش نخست آن با عنوان «اسلام و زندگی» به نقش دین در جامعهی انسانی، ایمان و عقل از نگرهی قرآنی، اسلام در مسیر ساختن شخصیت واقعگرا، اسلام و عوامل عقب ماندگی و توسعه، اسلام و همگامی با زمانه و همزیستی قدرت و اخلاق دینی میپردازد. شاید بتوان گفت که اهمیت دین در جامعهی انسانی این است که مبنای فکریای را برای انسان فراهم میکند که میتواند پدیدههای کیهانی و انسانی را با استناد به قدرت الهی آفریدگار توانا و حکیم تفسیر کند. این قدرت الهی قوانین و حرکت همهی جزئیات هستی را بر بنیادهای ثابت و متوازن قرار داده است که بدان سنتهای الهی گفته میشود.
براساس چنین بنیادی، چنین احساس یگانگیای به درون جامعهی انسانی هم امتداد مییابد که در آن همهی افراد جامعه در دایرهی رابطهای انسانی زندگی میکنند که همهی تنوعها و تکثرها را در نقطهی مشترکی و با نقشهای تکامل بخش گردهم میآورد. از این رو تنوع و تکثر در جامعهی انسانی به معنای تضاد نیست بلکه عامل تکامل است که انسانها برای آبادانی و تکامل انسانی به یکدیگر میپیوندند و این مهمان وحدت عنصر خلقت و تنوع خصائص بشری است که قرآن بر آن تأکید دارد.
اندیشهی اسلامی، عدالت را ارزشی انسانی میداند که نبوتها در همهی خطوط و امتدادات و قوانین و اجرائات خود بر آن تمرکز کردهاند. اندیشهی اسلامی، مسأله دین راهمان مسألهی عدالت میداند. زیرا دین بدون عدالت در مسائل و جهان بینی انسانها معنایی ندارد.
آرامش در برابر نگرانی، ایمان در مفهوم قرآنی، دو خط معرفت، تربیت ایمانی، سلاح حجت و برهان، غیب عقلانی، انسان خلیفهی خدا، پویایی اجتهاد اسلامی، دشواره اخلاق و قدرت، استقامت در عناصر دعوت و. .. از دیگر عناوین بررسی شده در این بخش میباشند.
اجتهاد و عصر کنونی عنوان بخش دوم میباشد که مؤلف در این بخش به فقه و نقش فقیه، فقاهت و آگاهی، غیاب فقیه اسلامی، اصول علم استنباط، آثار منفی آرای اجتهادی، نشانههای روش شناختی تعامل با نص قرآن، تاملاتی در روش ادبی قرآن، تاثیر زمان و مکان اجتهاد و بخشی در باب هرمنوتیک میپردازد. مؤلف در اواسط این بخش دربارهی روش ادبی قرآن چنین میگوید که: روش فهم مردم از قرآن چگونه است؟ چگونه روش فهم قرآنی وارد آگاهی عمومی شد؟ مفهوم ظاهر و باطن چیست؟ و...
اینها پرسشهایی است که بسیاری از مفسران در آن تأمل و بحثهای فراوانی را طرح کردهاند. چندان که برخی گمان بردهاند که قرآن کتابی رمزی است که تنها گروهی قدرت درکش را دارند که خدا قدرت فهم متمایز وحی را به آنان داده است. آنان حجیت ظواهر قرآن را جز با رجوع به امامان اهل بیت منکرند.
بدین ترتیب، انگاره کلی نسبت به قرآن تابع فضاهای خاصی است که فاصلهدار با آن کتاب روشنگری که خدا بهعنوان حجت بر مردم فرستاده است و آیات روشنش از رهگذر فهم متناسب با قواعد فهم به مردم آگاهی فکری، روحی و شرعی میدهد. به همین خاطر است که نویسنده اذعان دارد روشن کردن این مسألهی مهم در اندیشهی اسلامی ضروری است. زیرا هر مسألهای که به ماهیت و سلامت قرآن و کمی و زیادت آن و شیوهی فهم آن و نقش اصیل فهم در الهام گیری از وحی خدا مرتبط باشد، گامی بزرگ و بسیار مهم در آگاهی اسلامی بشمار میآید.
عقل اجتهادی، مقاصد شریعت، ثبات و تحول در فهم نص قرآنی، استنباط فقهی، اجتهاد و امکانات نواندیشی و قرائت نص عناوینی هستند که مؤلف در بخش سوم ذیل عنوان گفت و گوهای اجتهادی آنها را مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده این بخش را به پرسش و پاسخ در زمینهی اجتهاد اختصاص داده است که در ذیل به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
س- آیا رجوع به هر فقیهی در بخشی که تخصص دارد، جایز است؟ و به عبارت فقهی بخشی کردن تقلید جایز است؟
ج- بنا به نظرها، این کار بلامانع است. زیرا تقلید به معنای رجوع جاهل به عالم است و وقتی که انسان متخصصی در یک باب عالم است و دیگری در این باب عالم نیست، طبیعی است که باید به آن که عالم است رجوع کرد. این امری است که در تخصصهای مختلف در جهان معمول است. اشکالاتی که از حیث بخشی کردن ملکه طرح شده، نادرست است. زیرا ملکه اجتهاد اساسا قابل تجزیه نیست و متخصص در یک بخش فقه، فقیه مطلق قادر بر استنباط احکام شرعی از بخشهای مختلف است اما مجتهد تلاش بیشتر و تحقیق بیشتر و کندوکاو دقیقتری داشته و نتایج دقیقتری بدست آورده و در این بخش فقه بیشتر از بخشهای دیگر کار کرده است.
س- آیا در مقابل نظریه ولایت فقیه در فقه شیعه نظریهای مشابه در فقه سنی وجود دارد؟ حدود اختیارات فقیه سنی چیست؟
ج- گمان نمیکنم جایگاه فقیه در فقه اهل سنت چندانی عمقی داشته باشد.
مسلمانان اهل سنت، معتقدند که شورا، عنصر مشروعیت بخش دولت است. اگر شورا، اصل و مبنا شد، حاکم میتواند فقیه یا غیرفقیه باشد. اما اگر فقیه نبود باید از فقها راهنمایی بطلبد و در احکام شرعی به آنان مراجعه نماید. از این رو معتقدم که ولایت فقیه از مختصات فقه شیعه است.
بخش چهارم «من وحی القرآن و سهگانهی ظهور و روایت عقل» نام دارد که شامل بخشهای متنوعی میباشد. همگامی دائمی با جریان زندگی، عقل و ظهور، راز اعجاز، اجتهاد و منابع اسلامی، شناخت نص و اصول فقه، ولایت فقیه، آگاهی به امور عصر، امر به اطاعت و حضور امت، شکل دولت اسلامی، ارزش عدالت و تحدید حقوق، انسانیت انسان مهمترین ارزش، التزام به مرجعیت اسلام، فهم کتاب و سنت، اجتهاد شیعه و مسألهی زن و احتیاط در عدالت و نه تبعیض، نیز برخی از عناوین این بخش را تشکیل میدهند.
مؤلف قبل از ورود به بحث در بخش چهارم ابتدا دلیل نامگذاری تفسیر خود – من وحی القرآن – و روشی که در آن بکار برده است را چنین ذکر میکند: این تفسیر را «از اشارات قرآن» نام نهادهام زیرا میکوشد اشارات قرآن را با نگاهی حرکتی و جنبشی دریابد و برای حال و آینده از آن الهام گیرد. اما روشی که در این تفسیر در پیش گرفتهام این است که قرآن را از رهگذر فضاهایی که قرآن در آن قرار داد بفهمم؛ یعنی قرآن را بعنوان کتاب حرکت اسلامی و دعوت اسلامی که خدا از طریق قرآن کریم راه آن را به نموده است.
روش من اشارت گیری و الهام گیری از آیات قرآن کریم است با این هدف که در زندگی اسلامی خویش در این فضاها نفس بکشیم، زیرا قرآن مجموعهای از واژگان نیست که در معنای لغویاش متوقف شده باشد. .. بلکه کلماتی است که در فضاهایی روحی و علمی تحرک دارد.
از این رو ما با آیات قرآن همانند دیگر متون ادبی محض که تنها به ایدهای در آنها طرح شده و کاری به واقعیت ندارد رویارو نمیشویم. بلکه احساس میکنیم که قرآن کتابی است که تحرک دارد و عطا و اشارات دارد و هدایت میکند و بسوی راه مستقیم راهنمایی میکند.
آیات قرآن در فضای جنبش دعوت اسلامی به تدریج نازل شده و قرآن نقاط قوت و ضعف دعوت را در گامهای مبلغ و چالشهای واقع کاملاً زیر نظر داشته است. ..
در ادامهی این بخش سؤالاتی در همین زمینه شده که مؤلف به آنها پاسخ داده است.
در حقیقت این کتاب میتواند کلید راهیابی به اندیشهی علامه فضل الله را در اختیار خواننده بگذارد.
شایان ذکر است کتاب فوق ترجمهی مجید مرادی است و توسط شرکت چاپ و نشر بین الملل با شابک: 3- 591-304- 964-978 به چاپ رسید و قیمت آن 12900 تومان می باشد.
پایان پیام/
نظر شما