امیرالمومنین (ع) موعظه را راهکار احیای قلب می دانند

خبرگزاری شبستان: امیرالمومنین (ع) در نامه 31 نهج البلاغه به شنیدن موعظه و سیر در احوال گذشتگان تاکید و بیان می کنند که قلب به وسیله موعظه و نصیحت زنده می شود.

به گزارش خبرنگاز اندیشه خبرگزاری شبستان، نشست "نظریه پردازی بر اساس متون موثق با تاکید بر نهج البلاغه" و مراسم رونمایی از کتاب "منشور تربیت علوی" ساعتی پیش با حضور جمعی از اندیشمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این نشست منصور پهلوان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: از عوامل مهم تربیت بصیرت است که باید به آن توجه کرد و کتاب این نیست که یکسری مطالب را در آن بنویسیم و بخوانیم، بلکه کتاب باید مایه بصیرت افزایی باشد.
وی با تاکید بر اینکه بصیرت اساس تربیت اسلامی است، ادامه داد: یکی از نامه های ارزشمندی که در نهج البلاغه به چشم می خورد، نامه 31 است که ظاهرا حضرت علی (ع) خطاب به امام حسن (ع) مرقوم فرموده اند گرچه اقوال دیگری نیز در این خصوص وجود دارد.
این استاد مطالعات اسلامی ادامه داد: ما نیازمند تدبر و تعمق در تربیت فرزندان خود هستیم و اگر ما از این موقعیت استفاده نکنیم، دیگران از آن سوء استفاده کرده و نسل و جامعه ما را به انحراف می کشانند.
وی تصریح کرد: در این نامه به شنیدن موعظه و سیر در احوال گذشتگان تاکید و بیان شده که قلب به وسیله موعظه و نصیحت زنده می شود؛ از سوی دیگر زهد یعنی غره نشدن و واله نماندن نسبت به اعراض دنیوی سفارش شده و همچنین مطالعه کلمات حکمت آمیز در آن توصیه شده است.
بر پایه این گزارش، مرتضی گوهری پور، معاون پژوهشی دانشکده رفاه دیگر سخنران این نشست در ادامه گفت: من در خصوص کتاب"منشور تربیت علوی" دو سوال را مطرح است و با نقدی که بر آن وارد می شود، پاسخ آنها را نیز بیان می کنم؛ سوال نخست من این است که این نامه بر چه اساسی شرح و بازخوانی شده و سوال دوم آن که این نامه چگونه مورد شرح و بازخوانی قرار گرفته است.
وی افزود: اما پاسخ سوال نخست آن که، بر اساس نظریه تربیتی بصیرت مورد بازخوانی قرار گرفته و وقتی به صفحه 11 این کتاب مراجعه می شود، نویسنده به صراحت بر این نکته اذعان می کند. دلیل دوم نیز از صفحه 21 تا 39 کتاب مشخص می شود که نویسنده تلاش کرده طرح اجمالی از چارچوب آموزه های نظری بصیرت ارائه کند. اما دلیل سوم هم آن است که از صفحه 41 تا 165 که شرح نامه 31 است، در جای جای آن و در توضیح مفاهیم تربیتی و اساسی که در نامه به کار رفته، نویسنده از واژه بصیرت بهره برده است لذا رویکری که مولف بر نظریه بصیرت ابتناء کرده، در آن مشاهده می شود.
گوهری تصریح کرد: اما سوال دوم آن که چگونه این نامه بازخوانی شده را نویسنده در بخش پیشگفتار موارد را درباره متدلوژی کار بیان کرده است؛ نخست آن که دریافت گزاره ای از متن را در مبنای کار خود قرار داده و به جای اینکه بر مفاهیم تکیه کند، بر گزاره ها توجه کرده است.
عضو موسسه بین المللی مطالعات نهج البلاغه اضافه کرد: البته این تفاوت دارد که مفهوم را بر اساس گزاره فهم کنیم یا گزاره را بر اساس مفهوم. دومین نکته دریافت تفسیری نویسنده است که از روش تفسیری که علما برجسته اسلام همچون علامه طباطبایی که در تفسیر المیزان استفاده کرده در واقع این یک سیر دیالیتیکی بین جزء و کل متن است و برای فهم گزاره‌ها استفاده شده که نویسنده مبنای کار خود قرار داده است.

گوهرچی‌پور تصریح کرد: البته ادعای این کتاب آن است که نامه 31 نهج‌البلاغه بر اساس یک نظریه تربیتی بازخوانی شده است و این کار را در محتوا هم انجام داده اما دلیل بر چرایی این کار را باید در این اثر به آن پرداخته می‌شد و اینکه چه جواز روایی وجود دارد که یک متن موثق دینی را بر اساس نظریه‌ای بازخوانی کنیم.
وی بیان کرد: البته در یک جاهایی از کتاب به این نکته اشاره شده اما توضیحات آن کافی و وافی نبوده و نمی‌تواند ذهن خواننده را اقناع کند.
معاون پژوهشی دانشکده رفاه اظهار کرد: در صفحه 22 و 23 کتاب اشارات مقدماتی بیان شده که شرط امکانی را برای استقراء و فهم و مشکلات تربیتی نویسنده بررسی کرده است و پاسخ آن در صفحه 22 و 23 بیان و اشاره شده این شرط نتیجه اصول معنا و تلقی روشن از مفهوم تربیت است.

وی ابراز کرد: همچنین در صفحه 23 کتاب "منشور تربیت علوی" بحث دیگری مطرح شده که وقتی با مشکلات تربیتی برخورد می‌کنیم یک پیش‌شرط آن است که بدانیم این موقعیت تربیتی است یا خیر؟ اما دیدن صرف مشکل را حل نکرده بلکه باید آن را در قالب مسئله مشاهده و سپس برای حل آن اندیشه کرد؛ پیش‌فرض این مسئله را نویسنده نظریه تربیتی می‌داند که بر اساس آن می‌توان مسئله را صورت‌بندی کرد.
گوهرچی‌پور ادامه داد: در این نظریه تربیتی دو پیش‌شرط مفروض است، نخست تلقی روشن از مفهوم تربیت و دوم آنکه نظریه مدون داشته باشیم تا بتوان با روش‌های مختلف این مسئله را صورت‌بندی کرد و به آن پاسخ داد.
معاون پژوهشی دانشکده رفاه گفت: در خصوص متون موثق وقتی مواجهه علمی با آن می‌شود دست‌کم 2 اقدام می‌شود انجام داد، نخست آنکه درباره آن نظریه‌پردازی کرد و دوم اینکه با این متون بر اساس نظریابی در چهارچوب مشخص‌شده مواجه شد اما مورد اول پذیرفته شده و در تدوین علوم انسانی و اسلامی باید از چنین مبنایی استفاده کرد اما صورت دوم ابهام دارد، اینکه چطور نهج‌البلاغه را بر اساس یک نظریه بازخوانی کنیم.
عضو موسسه بین‌المللی مطالعات نهج‌البلاغه تاکید کرد: سخن از فعالیت‌پژوهی از دو حال خارج نیست یا چهارچوب معرفتی نظری دارد یا اینکه آن پژوهش می‌خواهد امری را کشف کند و چهارچوب متدلوژی برای خود تعریف کرده است؛ در این منشور تربیت ادبی نویسنده کار دوم را انجام داده و بر اساس نظریه بصیرت نامه 31 را بازخوانی کرده و البته تا حدی نیز ابهام دارد به طور مثال باید دید آیا می‌توان از نظریه فروید استفاده کرد و بر اساس آن این نامه را بازخوانی نمود؟
گوهرچی‌پور در پایان سخنان‌ خود یادآور شد: در این کتاب نویسنده بیان کرده است: من نظریه ساخته‌شده در متون اسلامی را قصد دارم مبنا قرار داده و نامه را بازخوانی کنم و اتفاقا نظریه‌پرداز هم خود مولف بوده لذا یک رابطه معنادار معرفت‌شناختی بین چهارچوب نظری و متن برقرار شده که در کتاب باید به آن اشاره می‌شد.
پایان پیام/
 

کد خبر 379012

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha