خبرگزاری شبستان: "به تعبیر امثال فوکویاما و هانتینگتون "جهانی شدن یعنی آمریکایی شدن" یعنی ما در سیاست، اقتصاد و فرهنگ آنگونه فکر و زندگی کنیم که آمریکا و نوع تفکر غربی می خواهد. با توجه به اینکه غربی ها می خواهند سبک زندگی در سایر کشورها مطابق با محوریت اومانیسم و همانند زندگی آمریکایی باشد، در این زمان وقتی جهانی سازی مطرح شد نوعی تقابل موعودباوری غیردینی در برابر موعود باوری دینی به وجود آمد." این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام محمد شهبازیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت قم درباره جهانی سازی است که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
فرآیند جهانی سازی و تلاش غرب برای تحقق دهکده جهانی، از چه طرقی می تواند فرهنگ و مولفه های فرهنگی را تحت شعاع قرار دهد؟
در مباحث فرهنگی مهم تعریف زاویه دید ما است واینکه دریابیم ما چه نیاز و ضرورتی در پرداختن به مقوله جهانی سازی و موعودباوری شیعی داریم؟
جهانی سازی به عنوان نگاهی که اندیشمندان لیبرال دموکراسی تعریف کرده اند به نگاه های اومانیستی می انجامد.
بنابر تاکید رهبر معظم انقلاب ما باید سبک زندگی اسلامی را برابر سبک زندگی غربی قرار دهیم؛ برای اینکه آن مبانی و ریشه ها اگر در یک جامعه ای شکل بگیرد جامعه، اهداف و راهبردهای آینده خود را با توجه به آن ترسیم می کند.
ما اگر بتوانیم سبک و مدل زندگی اسلامی را انتخاب کنیم، اهدافمان اسلامی می شوند و اگر تفکر غرب با محور اومانیست در جامعه مان حاکمیت بیاید طبیعتا سبک زندگی و آرمان ها و اهداف نیز متناسب با آن رواج می یابد. پیرو این موضوع طرح جهانی سازی مطرح می شود و اگر ما بخواهیم سبک زندگی غربی را در جوامع نهادیه کنیم کشور به آن سمتی می رود که آنچه که آمریکا می خواهد را در همه مقولات زندگی اجتماعی از خود بروز می دهد.
به تعبیر امثال فوکویاما و هانتینگتون "جهانی شدن یعنی آمریکایی شدن" یعنی ما در سیاست، اقتصاد و فرهنگ آنگونه فکر و زندگی کنیم که آمریکا و نوع تفکر غربی می خواهد. با توجه به اینکه غربی ها می خواهند سبک زندگی در سایر کشورها مطابق با محوریت اومانیسم و همانند زندگی آمریکایی باشد، در این زمان وقتی جهانی سازی مطرح شد نوعی تقابل موعودباوری غیردینی در برابر موعود باوری دینی به وجود آمد.
همه ادیان منتظر هستند تا یک فردی از طرف خداوند بیاید و آنها را در اقتصاد، سیاست و امنیت اجتماعی نجات دهد. ادیان عموما اینگونه فکر می کنند و دقیقا تفکر لیبرال دموکراسی به تعبیر فوکویاما می گوید (نهایت عقل بشر لیبرال دموکراسی شده است) و افرادی مانند احمد اشرف و هانتینگتون و دیگران مطرح کردند که شما نیازی به آمدن یک موعود الهی ندارید و نیازی نیست که الزاما دین شما را نجات دهد و عقل، علم و نکنولوژی بشر و یک مدلی به نام لیبرال دموکراسی ارائه کرده اند که قوانینش می تواند شما را در فضای اقتصاد، صنعت و امنیت اجتماعی موفق کرده و به پیروزی برساند. بر اساس این تفکر جهانی سازی، اینکه ما بخواهیم یک نفر از نزد خدا بیاید و به ماکمک کند نوعی تفکر واهی است.
جهانی سازی چه باورهایی را جایگزین باورهای اصیل و دینی مردم کرده است؟
جهانی سازی زمانی که مطرح و به آن پرداخته شد کم کم این باور در ذهن مردم جا افتاد که کارکرد دین این بوده که دنیای ما را آباد کند، امروز لیبرال دموکراسی و نظام سرمایه داری با نگاه اومانیستی می آید و دنیای ما را آباد می کند و آمدن موعود دینی نسیه می شود، اما مقررات لیبرال دموکراسی و تفکرات جهانی سازی نقد می شود و عقل سلیم هم حکم می کند که نقد را بچسبیم و نسیه را رها کنیم. به همین دلیل هم هست که دیگر افراد برای حل مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خودشان سراغ دین نمی روند. بزرگترین ضربه به کیان اعتقادی ما با این تفکر وارد می شود.
عموم راویان در بحث حجت الهی ضرورت حضور معصومی روی زمین را بارها توصیه و گوشزد کرده اند باید نسبت به آن معصوم وظایفمان را انجام دهیم و اگر با نگاه جهانی سازی برای ما جا بیفتد که ما اصلا نیازی به معصوم نداریم کل امامت شیعه زیر سوال می رود و تفکر امامت با ضرورت وجود حجت الهی معنایی نخواهد داشت و قسمت اعظمی از روایات شیعه به نام اضطرار الحجه بی اثر می شود.
پس دعا کردن ، زمینه سازی نمودن و منتظر ماندن همه اینها زیر سوال می رود و برترین اعمال امت انتظار فرج نیست، زیرا شما می خواهید منتظر شوید تا کسی بیاید کمک کند و جهانی سازی می خواهد به این نیاز با نگاه لیبرال دموکراسی اش پاسخ دهد.
مقوله جهانی سازی یک موعودباوری غیردینی در برابر موعودباوری ادیان است به این معنا که خداوند و موعود ادیان را خط می زند. جهانی سازی کلا به معنای سکولار کردن زندگی انسان است، ما هم اکنون ممکن است بین مذهبیون مان یک زندگی سکولار و خالی از حقیقت ایمان را ببینیم.
زمانی که زندگی بشر بر اساس ولایت تعریف نشده است همیشه به دنبال برآوردهای علمی و ظاهری است و اصلا اینگونه نیست که ما اگر بخواهیم مشکل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را حل کنیم با نگاه ولایی، دنبال حل کردن آن نخواهیم بود.
به همین خاطر وقتی رهبر معظم انقلاب بحث علوم انسانی را مطرح کردند منظورشان این نبود که علم را از مردم بگیریم بلکه منظورشان اینست که این علم را هدفمند کنیم و با محوریت ولایت و حجت الهی ادامه اش دهیم.
آیا جهانی سازی در غرب موفق بوده است؟ اگر نبوده برای جبران آن غربی ها دنبال چه راه حلی رفته اند؟
نقدی هم که وارد می شود همین موضوع است در جهانی سازی مطرح می شود که شما مردم به دنبال آسایش دنیا هستید مرد آسمانی که تاکنون منتظر آن هستید را رها کنید و به تفکر لیبرال دموکراسی چنگ بزنید در صورتی که مراد خلقت آسمان ها، آسایش دنیوی نیست خداوند در قرآن فرموده ما در اصل ساخته شده ایم تا آن جهانی و الهی شویم. اگر این دیدگاه از ما برداشته شود ما انسان هایی مادی می شویم در صورتی که هدف خلقت، تکامل عبودی و الهی است و که خارج از بحث های تکنولوژی است.
اگر نگاه ما آن جهانی باشد، اصلا جهانی سازی نمی تواند بشر را به سعادت معنوی برساند. جهانی سازی امروز حتی نمی تواند اقتصاد بشر را نجات دهد پس چگونه می خواهد داعیه دار باشد که سعادت را برای بشر رقم بزند و شاهد آن هم مشکلاتی است که بر اثر این تکنولوژی ها گریبانگیر بشر شده و این باعث شده تا در غرب به یک بیراهه دوم رفته و به دنبال عرفان های نوظهور و ادیان باطل باشند.
پایان پیام/
نظر شما