خبرگزاری شبستان: "با توجه به اینکه خیلی از دینداران، متفکران و نخبگان جامعه معتقدند این جریان ها" عرفان های نوپدید پوشالین"، مانند خس و خاشاک و کف روی آب هستند، اما واقعیت امر این است که متاسفانه این عرفان های نوظهور می توانند کلان فرهنگ ما را تغییر دهند. این جنبش ها تقابل مستقیم با دین ندارند و رویکردی محافظه کارانه دارندو ادعا می کنند ما می خواهیم فرهنگ شما را غنا و کیفیت ببخشیم." این جملات بخش هایی از سخنان حجت الاسلام رسول حسن زاده، عضو هیئت علمی موسسه بهداشت روانی است که درباره تاثیرات جریان های شبه عرفانی روی فرهنگ کشور و راه های نفوذ این عرفان واره ها بیان کرده و مشروح آن از نظرتان می گذرد:
آیا شبه عرفان ها می توانند کلان فرهنگ بومی و اسلامی ما تحت تاثیر قرار دهند و آن را از بین ببرند؟
نکته ای که قبل از آسیب شناسی عرفان های کاذب بایستی درنظر بگیریم این است که این عرفان واره ها نوعی ماهیت و شکل فرهنگی به خود گرفته اند و یکی از موارد تهاجم فرهنگی در حال حاضر محسوب می شوند.
متاسفانه خیلی از دینداران، متفکران و نخبگان جامعه معتقدند این جریان ها" عرفان های نوپدید" پوشالین اند و مانند خس و خاشاک و کف روی آب هستند اما واقعیت امر این است که این عرفان ها می توانند کلان فرهنگ ما را تغییر دهند.
باید توجه داشته باشیم این جنبش ها تقابل مستقیم با دین ندارند و با رویکردی محافظه کارانه مدعی اند می خواهند فرهنگ سایر ملل را غنا و کیفیت بخشند و نقصان های فرهنگی موجود در جامعه را کم کنند اما در عمل اتفاقی برعکس می افتد و هدف آنها از بین بردن دین اصیل دیگر ملت هاست.
این جنبش ها نوعی سیستم ساختگی برای مقابله با ادیان و فرهنگ های اصیل در چنته دارند. به همین خاطر برخی از صاحبنظران اعتقاد دارند اینها جنبش های نوظهور دینی نیستند و باید آنها را جنبش ها و حرکت های اجتماعی نام نهیم. تبلیغات موثر و عظیم این فرقه ها باعث شده تا مردم بسیار اندک مخرب بودن این فرقه ها را باور کنند. اما این عرفان واره ها، دیکتاتوری نقاب دارند که با بکارگیری دموکراسی نمایشی غرب به فکر تغییر فرهنگ و دین سایر ملل کهن در دنیا هستند.
چرا غرب برای نفوذ در فرهنگ دیگر ملل به تولید و توزیع عرفان های نوظهور روی آورده است؟
با توجه به اینکه هم اکنون در غرب و شرق جهان، مردم ندای بازگشت به دین را سر می دهند و دین اصیل خودشان را می خواهند و درصددند به فرهنگ اصیل و بومی خود بازگردند لذا حاکمیت غربی با ترس از این احساس بازگشت، می خواهد با رواج این عرفان واره های ساختگی مردم دنیا را در مشت خود داشته باشد و هر گونه که می خواهد مردم سایر ملل را کنترل کند.
با عنایت به اینکه فرهنگ اصیل، فرهنگی مخالف با استکبار پذیری است و در آن ارزش هایی مانند احترام به دارا بودن نهاد خانواده گنجانده شده، غربی نمی خواهد انسان ها به سوی دین و معنویت اصیلش بازگردد.
در این راستا ، استکبار جهانی برای مبارزه با موج معنویت خواهی شکل گرفته در جهان خرده نظام های گسترده ای با قواعد و اعتقاداتی گوناگون می سازد و آن را به عنوان دموکراسی ارزشی عنوان می کند و به مردم وعده می دهد نیازهای اصلی انسان را می تواند تامین کند و به زندگی اجتماعی او رنگ و بوی تازه ای ببخشد.
رهبران این جنبش ها سعی دارند با بازسازی و پاسخگویی نیازهای عاطفی و روانی افراد در این فرقه ها و نیز معرفی رئیس فرقه معنوی بعنوان پدر و یا برطرف کردن نیازهای جنسی افراد و بی معنا کردن اینکه دارا بودن روابط سالم جنسی هیچ معنایی ندارد، فرهنگ اصیل و بومی ملل را از بین ببرد و به نتایج مورد پسند خود برسد.
از دیگر اقدامات دین و فرهنگ ستیز این فرقه ها این است که سعی می کنند هیمنه ادیان و فرهنگ ها را بشکنند، فرهنگ های دینی معمولا هیمنه ای داشتند که خرده فرهنگ ها در آن نمی توانستند عرض اندام کنند. مانند اینکه در دین اسلام به پیروانش توصیه شده که افراد با علمای دین انس داشته باشند اما آنها سعی می کنند در این فرقه ها با این علما دربیفتند.
در این راستا توهین به پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و ساخت فیلم های موهنی برعلیه ایشان و قرآن سوزاندن از دیگر شیوه های رهبران این فرقه ها برای مبارزه با ادیان بزرگ و کنار زدن آنها است.
ماهیت این خرده فرهنگ ها چیست؟
ضد ارزش های مادی گرایی در این فرهنگ ها رایج است مانند اینکه در اوشو و برخی اندیشه های کوئیلو و برخی جریان های شیطانی ضدارزش های اخلاقی و جنسی مطرح است.
همانطور که می دانید یکی از ارزش های فرهنگی ما تحکیم بنیاد خانواده است اما اوشو در کتاب" آینده طلایی" به صراحت به مقابله با بنیاد خانواده می پردازد و می گوید" عشق جنسی که مورد نظر من است در بستر ازدواج تامین نمی شود و باید در یک زندگی کومونی 500 الی5 هزارنفره تامین شود" .
در مثالی دیگر می توان گفت: "جان دمارتینی" از دیگر رهبران این فرق کتابی می نویسد " قلب عشق" که در این کتاب" بچه و فرزند آوری را نمود احساسات سرخورده والدین می کند و می گوید زندگی موفق زندگی است که در آن بچه نباید حضور نداشته باشد اگر هم باشد باید تعدادش خیلی محدود باشد و کشورهای پیشرفته یه این دلیل توسعه یافتند که به مسئله فرزندآوری اهمیت ندادند" .
جالب است از این دست کتاب ها اصلا کم نیست و تحت عنوان کتاب های موفقیت زناشویی در ایران به چاپ می رسد. فرهنگ دینی ما مبتنی بر ارزش های مادی نیست اما در جنبش های معنوی نوپدید می بینیم گرایش به ثروت و فکر کردن به آرزوها در حال فرهنگ شدن در زندگی ماست.
این فرقه ها به دنبال این هستند تا خیال بافی و آرزوپردازی را در جامعه باب کنند و یکی از مهمترین مسائلی که فرهنگ ما بر نمی تابد و در حال رخ دادن است بحث استکبار و ظلم پذیری است. این جنبش ها با عناوین فریبنده ای مانند صلح، مثبت اندیشی و عدم خصومت این موضوعات را باب می کنند، دین ما، دین جنگ نیست و فرهنگ دینی ما فرهنگی پویاست که دژهای مستحکمی در مقابل دست اندازی بیگانگان دارد.
پایان پیام/
نظر شما