خبرگزاری شبستان: با حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم در خصوص چرایی عدم بروز و ظهور چهره هایی همچون شهید مطهری گفتگویی انجام داده ایم که از نظرتان می گذرد:
آیا امروز هم حوزه شرایط نخبه پروری همچون شهید مطهری را دارد؟ آیا در این زمینه موفق عمل کرده است؟
پیش از انقلاب اسلامی به دلیل محدویتی عمومی که نسبت به حوزه های علمیه ایجاد شده بود زمینه فعالیت فضلا کمتر در جامعه فراهم می شد و به همین دلیل شاهد وجود تک ستاره هایی امثال مطهری و امام(ره) و علامه طباطبایی و از این قبیل مراجعی که امروز سکان دار مرجعیت شیعه هستند یا مراجعی که هم عصر امام مرحوم شدند در حوزه هستیم.
اما بعد از انقلاب به دلیل آن که استعدادهای بیشتری جذب حوزه شدند، حجم آنها ارتقا یافت و معدل میانگین فضلایی که امروز در حوزه تحصیل و تدریس و تبلیغ و پژوهش می کنند، نسبت به قبل انقلاب نمره بهتری می گیرد و این مساله تابع عوامل متعددی بوده که به برکت انقلاب و جمهوری اسلامی و بصیرت پیدا کردن مراجع در حوزه ها است.
اما نسبت به آن تک ستاره هایی که مشابه شهید مطهری است، اگر بخواهیم چنان قضاوت کنیم باید گفت که در میان فضلای حوزه افرادی که برجسته تر و ممتازتر باشند، وجود دارند اما شاید نتوان بر آنها دست گذاشت و البته این بدان معنا نیست که حوزه چنین افرادی پرورش نداده بلکه این میانگین بیشتر شده و افراد که بخواهند ویژگی خاصی داشته باشند، باید نسبت به زمان شهید مطهری برجستگی بیشتر پیدا کنند.
اما از این که بگذریم یک کاستی که در حوزه قبل از انقلاب و پس از آن و تاکنون، وجود داشته و دارد، آن است که این نظام حوزه علمیه متناسب با تغییر مقیاس نیازمندی به مسائل علمی و فرهنگی مبتنی بر نیاز حکومت اسلامی ارتقا پیدا نکرده و این تغییر مقیاس در آموزش ها ورود و نمود پیدا نکرده و به همین دلیل پرورش افرادی که در طراز نیاز انقلاب اسلامی بتوانند پاسخگو باشند، به اندازه کافی اتفاق نیفتاده است.
امروز حوزه ها باید چه رویکردی را در پیش گیرند تا بتوانند افرادی برجسته همچون شهید مطهری به جامعه علمی کشور عرضه کنند؟
پرورش این نوع افراد، بخشی از آن با تدابیر پیشین قابل تامین است و بخش دیگر استعداد خدادی است و افراد به دلیل استعداد درونی از این قابلیت برخوردارند؛ این بخش که غیر اردای و اعطایی است باید از جانب خدا به بنده هدیه شود. اما آنچه مدیریت حوزه ها می تواند نسبت به آن سیاستگذاری کند، آن است که نیازمندی های انقلاب فرهنگی، مدیریت فرهنگی و مهندسی فرهنگی در سطوح مختلف فرهنگ عمومی و تخصصی را بشناسد و از دو سو تمهیدات لازم را اتخاذ کند.
به عبارت دیگر از درون حوزه نسبت به ایجاد دانش و مهارت لازم برای این افراد اهتمام شود و از بیرون حوزه نیز اهتمام کافی برای استفاده مناسب و ایجاد تقاضای موثر برای بکارگیری ظرفیت هایی که درون حوزه به ثمر می نشیند، پدید آید؛ البته باید به این نکته توجه شود که حوزه سال به سال و دوره به دوره خود را بالا کشیده و شاهد آن شکل گیری دوره های تخصصی در سطح عالی حوزه هاست که به همین منظور ایجاد شده و تلاش این است خروجی ها با نیازمندی های جامعه پیوند نزدیک تر داشته باشند.
فکر نمی کنید همین تخصصی شدن و فاصله گرفتن از سیستم آموزشی سنتی حوزه ها و نزدیک کردن آن به سیستم آموزشی دانشگاهی و آکادمیک، و دغدغه گذراندن واحدهای درسی از سوی طلاب، موجب شده حوزه در تربیت افرادی همچون شهید مطهری مسکوت بماند؟
جوهره سیستم حوزه در نظام آموزشی از نظر شکل تغییر نکرده و رسالت خود را همچنان حفظ کرده و آن سیستم استاد محوری و مباحثه محوری و تدریس محوری هنوز وجود دارد هر چند در پاره ای از موارد با محدودیت هایی نسبت به گذشته ایجاد شده اما نکته ای که باید توجه داشت آن که به دلیل حوزه های دانشی که به تدریج پیرامون حوزه شکل گرفته و حوزه ها باید ناظر به آنها سخن گفته و انسان تربیت کنند، طبیعی است در مواد آموزشی و سرفصل هایی که طلبه باید نسبت به آن اطلاعات مکفی داشته باشد، متنوع بوده و نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود؛ با این دو مقدمه راه حل این است که قاعدتا حوزه به سمت تربیت نیرو در سطوح مختلف اهتمام ورزد و از تمام طلاب انتظار واحدی در کسب مدارج علمی نداشته باشد و یک سطح از اطلاعات برای کاربری در سطح عمومی طلاب فرا گرفته و به میدان فرهنگی گسیل داده شوند و در فرآیند پرورشی که پیدا می کنند افراد زبده تر از طلاب به شکل ساز و کار دقیق تر، گزینش و آنها در حوزه های تخصصی تر بتوانند ایفای نقش کنند که در همین امتداد می شود مراحل مختلفی را پیش بینی و لایه های متعددی را از سطح به عمق پیش بینی کرد که عده ای از افراد نسبت به پژوهش های بنیادی ممهّز شوند و بتوانند فراغت کافی برای انجام چنین پژوهش هایی داشته باشند.
پایان پیام/
نظر شما