گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: حوزه های علمیه به عنوان اصلی ترین مراکز گسترش و ترویج فرهنگ و آموزه های دین مبین اسلام در طول تاریخ تشیع محسوب می شوند که در برهه های مختلف از عزت مندی ممالک مسلمان و دین مداری آنان دفاع کرده و حماسه ای عظیم آفریدند.
امروز 28 اسفندماه، مصادف با سالروز تاسیس حوزه های علمیه است، خبرنگار سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان در این راستا با حجت الاسلام و المسلمین مصطفی جمالی، عضو هیات علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم به گفت وگو نشسته است که حاصل آن را می خوانید:
به عنوان اولین سوال شکل گیری حوزه های علمیه در سیر مکتب شیعه چگونه بود؟
حوزه های علمیه و ریشه جریان اجتهادی در شیعه به عصر ائمه برگشت می کند و این طور نیست امر حادثی باشد که بعد از دوره غیبت به وجود آمده باشد بلکه جریان اجتهاد نائبان و وکلای امامان ما از دوره پیامبر(ص) تا دوره امیرالمومنین علی علی (علیه السلام) بوده است.
لذا با این تفاسیر در مناطقی که امام نمی توانست حضور داشته باشد کسانی که آگاه بودند فرستاده می شدند و به ویژه جریان اجتهاد که در دوره غیبت کبری رنگ دیگری به خود گرفت. همچنین در دوره امام صادق(علیه السلام) فرهنگ شیعه در حال گسترش وسیع است و بعدها شبکه وکالت شکل می گیرد.
درباره این شبکه (وکالت) برای مخاطبان ما بگویید
شبکه وکالت بعد از امام رضا(ع) یعنی زمانی که اکثرا باقی ائمه در حصر بودند شکل می گیرد. در این شبکه که وکلای علمی و وکلای حوزه های فرهنگ حضور داشته و و در عین حال سرپرستی های اقتصادی و مالی نیز داشته و با امام ارتباط مستقیم داشتند و در حوزه های دیگر از جمله مباحث شرعی شیعیان کار می کردند.
در زمان غیبت نیز با امر ائمه شیعه به نانئبان و نواب عام سپرده شد چراکه نواب خاص امام نبودند و نواب عام فقها شدند و مکلف شدند بر اساس دین و شریعت محمدی سرپرستی جامعه را به عهده بیرند لذا جریان اجتهاد رنگ بوی دیگری در دوره غیبت رسید و مراتب مختلفی را تجربه کرد و حوزه علمیه در جبل العامل، بغداد، نجف و قم فعال شد. همچنین مراکز مختلف شیعه که مرکزیت شیعه در آنجا قرار داشت بعد از نجف به قم منتقل می شود و حاج شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیه قم را تاسیس می کند و در دل حوزه علمیه شاگردان بزرگی تربیت می شوند که از جمله آنها می توان به امام خمینی(ره) اشاره کرد هرچند که امام از نجف شروع کرده بود، بنابراین نتیجه ای که می خواهم بگیریم آن است که اساسا شیعه در سیر تکاملی تدریجی به بلوغ می رسد که محصول سرپرستی زعمای شیعه است که در حوزه های علمیه پرورش یافتند.
اشاره کردید حوزه های علمیه در تاریخ شیعه جایگاه ویژه ای داشتند، سوال آن است که حوزه های علمیه در دوره جدید به خصوص در کشور ایران و در سیر شکل گیری انقلاب اسلامی تا چه اندازه موثر بودند؟
نقش حوزه های علمیه در شکل گیری انقلاب اسلامی قابل توجه و پررنگ بود، در واقع امام (ره) توانست در مقطعی از تاریخ به تشکیل حکومت شیعه جامه عمل بپوشاند. امام خمینی(ره) با میراث و پشتوانه عظیم دینی و حوزوی نهال انقلاب اسلامی را به ثمر رساند لذا انقلاب را میتوانیم ثمره حوزه های علمیه بدانیم .
مهمترین نقش حوزه های علمیه در زندگی مردم جامعه چیست؟
این سوال چند بعد دارد، حوزه های علمیه شاید تنها متولی دین و معرفت دینی و بحث دین بودند و همچنان هستند و شاید به یک معنا بگوییم جریان توحید و تحقق شریعت و سرپرستی دین داری از جریان انبیا و علما شروع می شود تا به حوزه ها برسد که متولی جریان توحید در عالم هستند و این جریان توحیدی از بستر شریعت و دیانت مردم می گذرد یعنی کمال انسان باید اینجا رخ دهد لذا حوزه ها مبتنی بر معارف دینی توانسته اند احکام را تبیین کنند و مردم را در امور مختلف شئون زندگی همراهی کرده و راه و رسم زندگی مومنانه را تبیین کنند.
این مساله هم اهمیت دارد که به هر مقدار که حوزه های علمیه در بسط معرفت دینی توانایی داشته باشند متناسب با همین رشد جامعه دینی و ایمانی ما هم رشد می یابد و لذا یک تناسب یک به یک خواهند داشت لذا عقلانیت و معرفت جامعه وابسته به حوزه های علمیه است که این رسالت همواره از سوی حوزه جامه عمل پوشانیده شده است.
در جامعه امروز مهمترین نقش یک حوزوی در گسترش سبک زندگی قرآنی چیست؟
واقعیت آن است که زندگی مدرن دنیایی با سبک زندگی دینی ما تناسبی ندارد، در واقع الگوی حاکم بر سبک زندگی دنیای مدرن سبک زندگی درستی نیست و با روح دین داری هماهنگ نیست، لذا رسالت حوزه بسیار سنگین است که در دنیای مدرن بتواند رویکرد وسبک زندگی دینی را گسترش دهد که قطعا مهمترین راه برای گسترش این سبک زندگی در گفتمان دقیق دینی نهفته است.
همچنین موضوع دیگر آن است که تنها حوزه های علمیه متکفل سبک زندگی نیستند در واقع برای تحقق سبک زندگی باید موارد مختلفی را در ساحت های احجتماعی و دینی و به ویژه ارتباط آن با بلوغ معرفت دینی در نظر بگیریم ضمن آنکه حوزه های ما چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب استعدادهای در خشانی داشته است، بنابراین باید توجه به این نکته کنیم که بعد از انقلاب اسلامی علی رقم اینکه گفتم حوزه ها نقش پیش رونده داشتند اما مع الوصف هم حوزه و هم دانشگاه نتوانستند حرکتی متناسب داشته باشند.
بعد از انقلاب مساله اساسی ما در جامعه اسلامی در عمل است، اگر در گذشته بسیار از شبهات نظری و عقیدتی بر عهده حوزه های علمیه بود امروز وضع به گونه ای دیگر است، البته شبهه نظری همچنان هست و عرفان های خودساخته ریشه ودانده اند اما مشکل عمده ما اسلام در عمل است. اسلام در عمل یعنی آن ایده و مدل و الگو و سبک زندگی که در این حوزه کم کاری شده است و حوزه های علمیه در حال حاضر باید روی این مساله کار کنند.
پایان پیام/
نظر شما