به گزارش خبرگزاری شبستان اینجا کریمه است ، شبه جزیره ای که در آن نیروی دریایی تزار نیکولای پهلو گرفت و ترکان عثمانی را مجبور به عقب نشینی کرد. در همین دوران بود که کشتی سازی هم در روسیه با باز شدن پنجره پتروگراد رونق گرفت . تزار جدید کشتی سازی را از آلمان ها آموخته بود و صنعتی نو را برای پارو زن های دریای شمال به یادگار گذاشت. زمستان ها و تابستان های بسیاری گذشت تا تزاری جدید از میان آروارهای به جای مانده از شوروی برآید و به سوی سرزمین مادری که به قول خودش فاشیسم برای چیره شدن بر خاک مقدس آن نقشه های در سر دارد لشکر کشی کند.تصور جنگی دیگر در شرق و اروپای باختری آن هم در همسایگی ناتو و اتحادیه اروپایی کمی دشوار است اما آنچه میان پاکستان و هند در کشمیر رخ داد در اوکراین می تواند منجر به شعله ور شدن نزاعی بزرگ باشد . اما آیا سرنوشتی که اوستیای جنوبی و آبخازیا در سال 2008 آن را تجربه کردند برای « کریمه » تکرار می شود؟ جواب به این سوال کمی دشوار است اما با عینک بد بینانه و خوشبینانه می توان با اطمینان بیشتری گفت « خیر » .
نیروهای روسی به احتمال اندک از این شبه جزیره عقب نشینی خواهند کرد و البته تحریم های اتحادیه اروپا نیز گزندی به تزار پوتین و یارانش در کاخ زمستانی وارد نخواهند کرد. سال 2009 روسها اجلاس مشترکشان با اتحادیه اروپا را در مرزهای چین و در شهر خاباروفسک برگزار کردند ، رهبران اروپایی آن زمان ساعت ها در آسمان روسیه بودند تا به این شهر شرقی رسیدند و البته دولت روسیه آن زمان پیامش را به اروپایی را دیکته کرد، روسیه بزرگ است و خطوط لوله انتقال انرژی به سوی شرق در حال نوسازی است. سال 2020 اوکراینی ها برنامه بلند پروازانه ای برای استقلال انرژی و بهر برداری از شیل های گازی در مرزهای لهستان دارند با توجه به وضع اقتصاد جهانی و رکود گسترده تحقق این گونه برنامه ها کمی دور از ذهن است.
از سوی دیگر آیا آمریکا وارد یه نبرد باختری در اروپا می شود؟ جنگ دریایی سال 1851 در دریای سیاه تکرار می شود؟ دریایی سیاه، مملو خاطرات تلخ برای غربی هاست ، ارتش های بریتانیا و فرانسه شکست های سختی را در زیستگاه اسب های دریایی خورده اند و آمریکایی ها در ساحل مدیترانه نیز پا را از نزدیکی بندر طرطوس سوریه پس کشیدند. پر واضح است که جهان پس از جنگ سرد کار و بار آمریکایی ها را سکه کرده و آنها یکی پس از دیگری به سوی روسیه و فضای باقی مانده از جهان دو قطبی نزدیک می شوند . البته تعداد کسانی که در واشنگتن به جهان چند قطبی اعتقاد دارند بسیار اندک است. آنها بر هژمونی تک قطبی خود باور دارند اما کمی آن ور تر در مسکو مملو از برف تزار چندان با این ایده موافق نیست او پایش را در پوتین های نظامی اش کرده و به سوی شبه جزیره کریمه حرکت می کند از سوی دیگر با آنگلا مرکل به آلمانی می گوید :" برای حفاظت از حقوق بشر و مقابله با فاشیسم به کریمه آمده "
پوتین باید بتواند به قول خودش از روسها و حقوق بشر در مقابل فاشیسم در کریمه دفاع کند اگر نتواند به این وعده عمل کند عملا چمدان هایش را باید از کاخ زمستانی ببندد و سوار بر لادا به سوی پتروگراد رهسپار شود. به قول فرانکلین روزولت : تاریخ در رسوایی زندگی می کند .
سبا
نظر شما