به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، برنامه زاویه کاری از گروه معارف و اندیشه شبکه چهار سیما، به تهیه کنندگی مهدی خداوردیان، چهارشنبه شب، 16 بهمن ماه با موضوع (انقلاب اسلامی تداوم مدرنیته یا تقابل با مدرنیته) با حضور حجج الاسلام محمود شفیعی، عضو هیات علمی دانشگاه مفید و مهدی ابوطالبی، عضو هیات علمی موسسه امام خمینی(ره) از شبکه چهار سیما پخش شد.
بر پایه این گزارش، حجت الاسلام شفیعی طی سخنانی اظهار کرد: حس می کنم بحثی که در جلسه قبل مطرح کردم نیازمند توضیح است و به نظر می رسد نتوانستم درست توضیح دهم، صحبت من این است که در کدام شرایط تاریخی مردم ما به این بلوغ و عقلانیت رسیده اند؛ جناب ابوطالبی اشاره به سخن ادوارد سعید کردند که می گفت «غربی ها بودند که شرق و غرب را ایجاد کردند» حال ما با این مباحث به نوعی همان اشتباه را دوباره مرتکب شده ایم، یعنی می گوییم ما چیزی داریم که غرب ندارد و غرب هم چیزی دارد که ما نداریم، ادوارد سعید نیز همین رویکرد را نقض می کرد.
وی ادامه داد: این تجربه بشر است، بشر به ماهو بشر در اسلام به رسمیت شناحته شده است، وقتی پیامبر(ص) به عنوان رسول الهی در جزیره العرب مبعوث می شود مباحث متعددی پیرامون او مطرح می شود لذا این آیه نازل شد «« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (بگو به درستی که من بشرى هستم همانند شما، که به من وحى مىشود، حق این است که خداى شما یگانه است پس هر که امید دارد که به پیشگاه پروردگار خویش رود باید عمل شایسته کند و هیچکس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.) که بر این مبنا پیامبر(ص) نمی خواهد بگوید وقتی وحی به من نازل شد دیگر بشر نیستم و نمی دانم عاطفه چیست، بحث این است که حادثه جدید در حال رخ دادن است و پیامبر (ص) می خواهد وحی را برای مردم توضیح دهد.
حجت الاسلام شفیعی تصریح کرد: بر این اساس بحث من این است که بشر به تدریج تجربه اش در فرآیند تاریخی افزایش پیدا می کند و در این فرایند است که بر آنچه در گذشته به ما به ارث رسیده است، تامل می کنیم یعنی تجربه بشری عقل ما را توانمندتر می کند و لذا آنچه که وجود دارد و در گذشته بوده است را مورد تامل قرار می دهد، اما سوال آن است که چگونه از مدرنیته جدا می شود، مساله آن است که مدرنیته به معنا این نیست که هیچ پیوستی با گذشته ندارد اما تفاوت ها نیز فراوان است.
وی بیان کرد: این تفاوت از اینجا است برای مثال فیلسوفان گذشته از ارسطو و افلاطون و بوعلی سینا و فارابی وقتی دارند انواع معرفت را تقسیم می کنند معرفت تجربی را می پذیرند، اما معرفت تجربی در گذشته تاریخی بکار گرفته نشده است و زمانی که عقلانیت تجربی بکار افتاد تغییرات بزرگی در زندگی بشر رخ داد که باعث شد مدرینته را از گذشته جدا کنیم.
عضو هیات علمی دانشگاه مفید با اشاره به آورده انقلاب اسلامی از حیث نظری برای ایران و دنیای معاصر عنوان کرد: تفاوت من با جناب ابوطالبی این است که من مدرنیته را منفی نمی دانم و تلقی توامان منفی و مثبت از این مولفه دارم، در واقع مدرنیته برای ما دافعه و جاذبه داشته است، به طوری که از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد که تحولات در ایران آغاز شد؛ گسست از دوره قاجاریه آغاز می شود.
وی اظهار کرد: دلیل این گسست شکست هایی است که ایرانیان از روس ها و انگلیسی ها خوردند و این شکست باعث نفوذ فرهنگی و اجتماعی غرب در ایران شد یعنی نیمه دوم قرن نوزدهم که همراه با نفوذ فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در ایران است برای ما هم فال بوده و هم تماشا و هم ضرر داشته است و در عین حال ما بسیاری از چیزها را یاد گرفته ایم؛ مثلا در حوزه اقتصاد ایرانیان تجربه ای از فعالیت اقتصادی اشتراکی را نداشتند و اقتصادشان درون شهری بود اما در قرن نوزدهم با ورود تجار غربی از انگلستان و روسیه می فهمند که می شود مال التجاره را روی هم بریزند و سرمایه ملی ایجاد و در سطح بین الملی گسترش دهند یعنی در اواخر قرن نوزدهم 74 بزرگتاجر ایرانی به تجارت در نقاط مختلف پرداختند.
حجت ااسلام شفیعی ادامه داد: اما نکته بعد این است که مبارزه با استبداد در ایران وجود داشته اما اینکه تجربه ای از حکومتی باشد که در آن شهروندان بتوانند حق و حقوق اجتماعی و اقتصادی شان را ایفا کنند، نداشتیم و اولین مسافران ایرانی که به غرب رفتند حیرت زده بودند که پادشاه در غرب امر قدسی و آسمانی نبود در حالی که در ایران پادشاه امر آسمانی تلقی می شد، حال وقتی ایرانیان و قوه عاقله این کشور در قالب علمای آگاه چون سید جمال و سایر اقشار برخاستند این سیر آگاهی در مقطع تاریخی شکل گرفت.
وی در ادامه بیان کرد: من جهان دینی را عین واقعیت می دانم به این مفهوم که یکی از جهان های بشر جهان دینی است، یعنی ما دین را یکی از جهان های واقعی بشر می دانیم و می گوییم دین سنت نیست پس وقتی عقل من به عنوان انسان توانمند می شود به همان نسبت نیز انسان در دین خود تامل کرده و فهم دینی اش گسترش می یابد.
عضو هیات علمی دانشگاه مفید با اشاره به مهمترین مساله در مورد انقلاب اسلامی ابراز کرد: انقلاب با راه تکاملی که داشت ذهنیت جا افتاده در تاریخ بشر را بهم ریخت ذهنیتی که میگفت دین امر تاریخی است و تاریخ مصرف اش گذشته است.
حجت الاسلام شفیعی تاکید کرد: جنگ و انقلاب از حواث مهم در طول تاریخ جهان بوده است که نتیجه جنگ تخریب است، نتیجه انقلاب رهایی بشر است، در واقع پدیده انقلاب به به لحاظ تاثیراتی که در زندگی بشر از بعد سیاسی، اقتصادی و معنوی دارد سبب اثرگذاری وسیعی می شود، ما انقلاب کردیم و این انقلاب توسط یک شخص انجام نشد، مساله آن است که چه خلاهایی وجود داشت که انقلاب به وقوع پیوست.
وی تصریح کرد: در انقلاب ایران تمام گروه های سیاسی چه آن دسته که مذهبی بودند و چه آن دسته که نیمه مذهبی بودند و چه دسته ای که عقیده مذهبی شان جز داشتن اسم از اسلام نبود مشارکت داشته و هزینه دادند.
عضو هیات علمی دانشگاه مفید با اشاره به جوهره انقلاب اسلامی ایران عنوان کرد: ایران قبل از انقلاب از آزادی سیاسی برخوردار نبود و خفقان حاکم بود به نحوی که پادشاه به مردم امر کرده و همه باید به پابوس و تایید این استبداد می رفتند و مبارزه با این شرایط یک ایدئولوژی مناسب می خواست و مهمترین ایدئولوژی اسلام بود.
وی ادامه داد: از همان اولین بار که در ایران دولت شکل گرفت طبقات شکل گرفتن و دولت به مردم حقوق و زمین می داد اما همه را از دست مردم بیورن می کشید و این در حالی است که در مغرب زمین جامعه اقتصاد محور بوده است و پادشاه فئودال نماینده فئودال های دیگر بود و در عین حال یک فئودال با پادشاه فئودال ها هم سطح حساب می شد اما در ایران زمین فراوان بود اما آب کم بود لذا زمین دار اصیل در ایران نداشتیم.
حجت الاسلام شفیعی با بیان اینکه ایدئولوژی اسلام مناسبت ترین ایدئولوژی برای مردم ایران بود، گفت: ایدئولوژی انقلاب ایران اسلام بود، مردم مارکسیسم و لیبرالیسم را نپذیرفتند چون این دو قادر به پاسخگویی به نیازها نبودند لذا ایدئولوژی اسلام حرف اول را در ایران می زند.
وی با اشاره به آورده های انقلاب اسلامی برای مردم اظهار کرد: انقلاب سه مولفه را آورد، اول حقوق مردم در سیاست چراکه مردم می خواستند از تحقیرها رها شوند، مساله بعد این بود که نمی شود جامعه دینی باشد و شرایط جامعه حکومت سالار باشد، در وهله آخر نیز قانون اساسی مطرح بود و من به شخصه قانون اساسی را آورده انقلاب می دانم.
این محقق تاکید کرد: قانون اساسی باید برای اقتدار حکومت محدودیت بگذارد، حکومتی که صاحب قدرت است در معرض فساد است، یعنی دولت هرچه قدر هم جنبه دین باشد باز هم بیت المال در دستش است لذا باید قدرت محدود شود که این مولفه در قانون اساسی وجود دارد، همچنین به رسمیت شمردن حقوق اقلیت ها نیز از دیگر مواردی است که اهمیت دارد، در واقع اقلیت ها در یک حکومت کسانی هستند که رای نیاورده اند بنابراین قانون اساسی برای آنان حقوقی را تعیین می کند و نکته آخر اینکه آزادی برای ملت نیز از دیگر مسایلی است ذیل این مسایل وجود دارد.
حجت الاسلام شفیعی در پایان خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب مناسبات جهانی عوض شد و تحرکات مختلف شکل گرفت کمااینکه پیش لرزه هایی را در کشورهای اسلامی شاهد هستیم لذا انقلاب اسلامی حرکتی بزرگ و اثرگذار بود.
پایان پیام/
نظر شما