خبرگزاری شبستان: "در زندگی هر چیزی جای خود را دارد. انسان به موقع باید بخندد، خرج کند و به موقع هم قناعت کند. جای راضی و قانع بودن بعد از تلاش است. آن هم به این صورت که برای انجام کاری از کانال های مختلف وارد شده و از یک راه تلاش نکرد. وقتی تمام تلاش ها صورت گرفت و نتیجه عاید نشد، از دیگران کمک گرفت و باز در عین حال از تلاش باز نایستاد. در این پروسه انسان به نتایجی که از این تلاش می گیرد باید راضی باشد نه این که توقف کند. در واقع قناعت بعد از انجام تلاش ها است و غیر از این وسیله ای است برای توجیه تنبلی و عدم فعالیت." این جملات گوشه ای از سخنان حجت الاسلام داریوش عشقی، کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی و رییس مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی با رویکرد اسلامی حسنی است که با ما در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما را با این کارشناس جنبش های نوپدید می خوانید:
گاه برخی افراد به بهانه رضایت از زندگی و تقدیری که خداوند برای آنها رقم زده است، در تلاش های روزمره خود توقف کرده و در واقع تنبلی خود را به این بهانه توجیه می کنند؛ در کجاهای زندگی باید این توقف را داشت و به رضای الهی و شرایطی که وجود دارد قانع بود و چطور می توان این دو مبحث را از خلط با یکدیگر مصون داشت؟
دو نکته باید در این موضوع توجه شود؛ در این بحثی که مطرح کردید گاه تداخل پیش می آید و مساله برای افراد مبهم می شود، یکی بحث قانع بودن و دیگری پیشرفت و تلاش.
اول آن که در روایات و منابع دینی به ما سفارش شده تلاش کنیم و مومن نباید دو روزش مانند هم باشد و پیشرفت او در روز بعد مشخص باشد. این پیشرفت جنبه های مختلفی اعم از اقتصادی، علمی و ... دارد و تک بُعدی نیست. اسلام درجا زدن، یکنواختی، روزمرگی و تنبلی را نمی پسندد و تاکید آن بر رشد و پیشرفت و تعالی انسان است.
دوم اینکه قناعت و راضی بودن زمانی تحقق باید پیدا کند که فرد تمام تلاش خود را کرده و در واقع این راضی بودن باید نسبت به ثمره ای که به دست آورده باشد، ضمن اینکه نباید از تلاش و کوشش باز ایستد. اگر قرار باشد بگوییم ما به آنچه داریم راضی هستیم و تلاشی بیش از این لازم نیست، پس به طور حتم تلاش امام حسین (ع) در واقعه کربلا بیهوده بوده است! در حالی که ما مشاهده می کنیم با این که امام (ع) می دانستند شهید می شوند اما تا لحظه آخر دست از تلاش برای هدایت مردم و جلوگیری از کشتار برنداشتند.
در بحث روزی هم همین طور است. اگر افراد بگویند ما به همین نان شبی که داریم راضی هستیم و خدا را شکر! یا همین پیکان برای ما کافی است و نیاز به پژو و پراید و ... نیست، و بیش از آن تلاشی نکند، این تفکر و عمل او خلاف اسلام است. نمی توان قصد ورود به دانشگاه را داشت و گفت خب می رویم و آزمونی می دهیم و ان شاء الله اگر خدا بخواهد قبول می شویم! این خلاف عقل و دستورات اسلام است. فردی که می خواهد به دانشگاه راه یابد، باید تلاش کند، درس بخواند، تست بزند و ... بعد با توکل بر خدا در کنکور شرکت کند.
این احساس رضایت و قناعت کاذب که توقف در تلاش را در پی دارد، چه آسیب های می تواند به بنیان خانواده و سبک زندگی افراد وارد کند؟
اولا فرهنگ عدم تلاش را به خانواده انتقال می دهد؛ یعنی فرزندان نگاه می کنند پدر آنها به خانه ای هفتاد متری قانع است، این موضوع روحیه پیشرفت و تلاش و رشد را در فرزندان کاهش می دهد.
دوم اینکه این موضوع ممکن است موجب کاهش محبوبیت پدر در خانواده شود و سوم آن که این فرد دیگر نمی تواند ادعای مسلمان خوب را داشته باشد. ما از اهل بیت (ع) الگو می گیریم و با دقت در زندگی ایشان مشاهده می کنیم تا لحظه آخر به خود استراحت ندادند و نگفتند ما عمر خود را کرده ایم و موقع استراحتمان است؛ این مسیر انسان را از مسیر قرآن و اهل بیت (ع) دور می کند.
از دیگر آسیب های که این موضوع در پی دارد، ایجاد یکنواختی در زندگی است. وقتی قرار نباشد چیزی رشد کند، زندگی دچار رکود می شود. آب تا وقتی جریان داشته باشد تازه می ماند و تمیز است وقتی راکد شد و آب روی آب ریخته نشد، همین آب به معدن آلودگی، و به مرور به مرداب تبدیل می شود. این قناعت کاذب، آلوگی به وجود می آورد.
در زندگی هر چیزی جای خود را دارد. انسان به موقع باید بخندد، خرج کند و به موقع هم قناعت کند. جای راضی و قانع بودن بعد از تلاش است. آن هم به این صورت که برای انجام کاری از کانال های مختلف وارد شده و از یک راه تلاش نکرد. وقتی تمام تلاش ها صورت گرفت و نتیجه عاید نشد، از دیگران کمک گرفت و باز در عین حال از تلاش باز نایستاد. در این پروسه انسان به نتایجی که از این تلاش می گیرد باید راضی باشد نه این که توقف کند. در واقع قناعت بعد از انجام تلاش ها است و غیر از این وسیله ای است برای توجیه تنبلی و عدم فعالیت.
آیا ممکن است این رضایت و قانع بودن غیرمنطقی دلسردی میان اعضای خانواده و بخصوص همسران را به وجود آورد؟
بله، دقیقا همین طور است. افرادی هستند که به بهانه ادامه تحصیل یا اینکه بالاخره ما گرسنه نمی مانیم و نان و سیب زمینی پیدا می شود که شب بخوریم، از تلاش کردن خودداری می کنند و خود را فردی قانع نشان می دهند. این مساله ای که دین به هیچ عنوان نمی پسندد و قطعا موجب اختلاف میان زن و شوهر و دلسری میان آنها می شود. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که افراد دائم در حال تغییر لباس، خانه، ماشین و ... هستند و نمی توان زندگی خود را یکنواخت نگاه داشت و در این جامعه زندگی کرد. البته این مساله با چشم و همچشمی تفاوت زیادی دارد و نباید خلط شود. از سوی دیگر پدر این خانواده دیگر به عنوان فردی حامی و پشتیبان برای فرزندان تلقی نمی شود.
با توجه به اینکه شما مشاوره خانواده نیز هستید، قطعا بارها در مراجعاتی که می شود، با این موضوع روبه رو بوده اید؛ این مساله تا چه اندازه موجب فراهم شدن زمینه طلاق و جدایی در خانواده ها می شود؟
در میان مراجعانی که داشته ام، ظرف یک تا دو سال گذشته، متاسفانه بین 7 تا 10 درصد طلاق ها به دلیل همین احساس رضایت و قناعت کاذب و تنبلی و تلاش نکردن مرد بوده است.
زندگی معتدل زندگی است که الگوگیری صحیح از اهل بیت (ع) داشته باشد نه از آنها جلوتر بیفتیم و نه عقب تر حرکت کنیم. کار برای مرد عبادت محسوب می شود و طبق آموزه های دین، مردی که در حال کار کردن از دنیا رود، حکم شهید را دارد.
پایان پیام/
نظر شما