به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان به نقل از مهر، تاریخنویسان درباره ماحصل ازدواجهای امیرکبیر اینطور آورده اند که: محمد تقی خان فراهانی "امیرکبیر" دو بار ازدواج کرد، ازدواج اول وی با "جانجانخانم" دختر حاج شهبازخان بود، حاج شهباز خان عموی امیر کبیر و در زمان صدارت خود از این زن جدا شده است. دومین همسر امیر، یگانه خواهرتنی ناصرالدینشاه "ملکزادهخانم" نام داشت و به "عزتالدوله" ملقب بود.
او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیر در آمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» که دختر عمویش هم بود، سه فرزند داشت: میرزا احمد خان زاده مشهور به «امیر زاده» و دو دختر که نام یکی از آنها «سلطان خانم» به ثبت رسیده است. عزت الدوله که همان دختر محمد شاه قاجار باشد نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک» خانم نام داشتند.
نوه امیرکبیر
آنچه از نسل امیرکبیر دراستان البرز شاهد حضورش هستیم دختر" تاج الملوک" یعنی" " قمرالملوک اعتماد قاجار" است. قمرالملوک قاجار متولد سال 1285 هجری قمری است و 107 ساله است و با اطلاعاتی که کسب کرده ایم وی تنها بازمانده دوره قاجار در کشور است .
که آخرین روزهای عمر خود را دریکی از آسایشگاههای استان البرز سپری میکند؛ او پیش تر در یکی از هتلهای تهران زندگی میکرده؛ تفاوت سبک زندگی شاهانه با آنچه دراین دوران تجربه میکند شاید حرفهای ناگفتی فراوانی داشته باشد؛حضور این بازمانده در البرز دیگر درنگی نمی طلبد و بدون وقت کشی باید رفت...
18 ربیع الاول1434 هجری قمری یکی از روزهای دیماه مصاف با 18 ربیع الاول 1268 هجری قمری تاریخ به قتل رسیدن امیر کبیر در حمام فین کاشان بهترین زمان بود تا سری به نوه مشهورترین صدر اعظم ایران تنها بازمانده از دوره قاجار بزنیم؛ برای دیدار با او باید راهی انتهای شهر کرج جایی نزدیک به کوههای البرز شویم. او میگوید قمرالملوک دچار فراموشی و هذیان است، بعد از مرگش هم فقط وکیل اش است که کارهایش را عهده دار خواهد بود.سپس شماره ای از وکیل خانوادگی قاجار را میدهد، "آقای علیزاده" میگویند در صورت موافقت ایشان اجازه این ملاقات را داریم.
در نخستین اتاق این آسایشگاه نوه امیرکبیر سکنی گزیده بود، خانم پیر و دوست داشتی که میخواستی ساعت ها کنارش بنشینی و با خاطرات گذشته به سالهای دور سفر کنی؛ اما افسوس که این مجوز را نداشتیم و فقط چند دقیقه اجازه گرفتن عکس وجود داشت.
او نه یک شاهزاده خانم با لباسهای فاخر بود و نه همچون پدربزرگش جبه برتن داشت،او یک دوشیزه خانم با لباس هایی معمولی، مثل بقیه انسانها بود... در سیمایش رگه هایی از اجدادش به چشم میآمد و خوش سر و زبان بود.
مدیرآسایشگاه ابتدا قمرالملوک را توجیه کرد و گفت:" برای بزرگداشت پدر بزرگ ات قرار است گزارشی تهیه کنند و میخواهند از شما عکس بگیرند." او هم با کلام دلنشین خود ابراز رضایت کرد و گفت: "خوب عکس بگیرید..." این عکس بگیریدش بدجور صدراعظمانه بود!! عکاس از راه رسید و عکسهای خود را از آخرین بازمانده امیرکبیردر تاریخ به ثبت رساند؛ قمرالملوک بسیار خوش مشرب و دوست داشتنی بود و مدام از ما سوال می پرسید..به او میگفتند زیاد صحبت نکند میگفت: " من کی روزش حرف زدم که شب اش بخواهم حرف بزنم"!! او تشخیص نمی داد الان روز است یا شب!!
شعرهایی را پراکنده زمزمه میکرد که حاکی از یاس و ناامیدی بود او میگفت زندگی کرده و دیگر به آخر خط رسیده است. اما پشت چشمانش حرفهای ناگفته فراوانی موج میزد که شاید مجال بیانش نبود...او هنوز سرزنده بود؛ شوق و امید به زندگی در چشمانش خودنمایی میکرد. بیشتر مراوداتمان حول محور ژست گرفتنهای قمرالملوک برای ثبت لحظههای ماندگار گذشت...حالت دست و پنجه هایش نشان میداد که زندگی مرفه ای را داشته و اکنون روزگار او را به این آسایشگاه کشانده است..آنطور که عنوان میشد بستگانش در خارج از کشور هستند و او در اینجا غریب است.
مدیرآسایشگاه در شرح حال نوه امیرکبیر گفت: او به بیماری وسواس دچار است و گذشته مرفه اش اکنون زندگی در اینجا را برایش کمی دشوار ساخته ؛ تجربیات و سبک زندگی پیشین او با اکنون زمین تا آسمان متفاوت است؛ او روزی موزیسین بوده، عادت به پوشیدن لباسهای آنتیک و شیک داشته است، حمامش هم مجلل و با تشریفات بوده دراینجا حتی برای استحمام نیز مقاومت میکند زیرا زندگی که قبلاً داشته بسیار با آنچه اینجا تجربه میکند فرق دارد. او حتی مدتی هم در یکی از هتلهای تهران زندگی میکرده و در نهایت تصمیم گرفته میشود که به کرج کوچ کند و روزهای پایانی عمرش را دراینجا بگذراند.
در پایان بایدگفت: قمر الملوک قاجار نوه صدر اعظم ایران که اقدامات پدربزرگ ات امروز بر صفحه کتاب قطور تاریخ این کشور از دوران قاجار یادگار مانده، گرچه تو در ماههای پایانی عمرت بسرمی بری و همه چیز را به ظاهر فراموش کردهای، اما یک تاریخ و یک نسل هستند که از اقدامات پدربزرگ ات به نیکی یاد میکنند.آری اقدامات مردان بزرگ تاریخ این کشور هیچگاه از حافظه تاریخ این مرز و بوم پاک نخواهد شد.
پایان پیام/
نظر شما