به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، مجله علوم انسانی زاویه، کاری از گروه معارف و اندیشه دینی شبکه چهار سیما به تهیهکنندگی مهدی خداوردیان، چهارشنبهشب،2 بهمن ماه در ادامه بحث هفته گذشته با عنوان «مواجهه ایرانیان با پستمدرنیسم» با حضور حجتالاسلام و المسلمین علیرضا قائمینیا و بیژن عبدالکریمی روی آنتن رفت.
بر پایه این گزارش، حجتالاسلام قائمینیا طی سخنانی با اشاره به استدلال شخصی خود نسبت به پستمدرنیسم و علت عدم ارتباط وجودی با این مولفه در جامعه اظهار کرد: در مواجهه با این دو مولفه باید مواجهه تاریخی را مد نظر داشت.
وی ادامه داد: ما گاهی مدرنیسم را با پست مدرنیسم خلط می کنیم در حالی که باید ویژگیها بیان و تبیین شود و بعد تحلیل کنیم و ببینیم آیا واقعا این ویژگی ها برای مدرنیسم است یا دیدگاه ما است، به نظر من علاوه بر این که مدرنیسم و پستمدرنیسم دورههای تاریخی داشته و پدیده تاریخسازند ریشههای فلسفی نیز دارند، علاوه بر آن فاصله مبانی و اصول در غرب با این پدیدههای اجتماعی زیاد نیست بر خلاف جامعه ما که در خیلی موارد این فاصلهها زیاد است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در آنجا که عقل دارد تاریخی می شود و تاریخ است که دارد عقل غربی را نشان می دهد مدرنیسم از نظر من پدیدهای میشود که از نظر اجتماعی به ویژه در دوره انقلاب صنعتی در قالب غیاب خدا نمودار شد که در مراتب مختلف خود را نشان داد و حتی در حوزه دین که تبدیل به تجربه دین شد و در دوره مدرنیسم پروتستان غالب می شود چون دین غیاب خداست در حالی که کاتولیک اینگونه نیست.
این محقق تصریح کرد: در دوره مدرنیسم عقل بشر در حوزه اجتماع کاملا زمینی و از آسمان بریده میشود اما در پست مدرنیسم از لحاظ تاریخی و مبانی گذری مد نظر قرار می گیرد، در حالی که اگر پست مدرنیسم را صرفا زیست جهان تعریف کنیم بسیار تعریف ناقصی است پس باید ویژگیهایش تبیین شود و به زبان ساده پدیده اجتماعی و تاریخی که در غرب رخ داد ویژگیهایی داشت که با تحولات فکری ارتباط داشت بنابراین از لحاظ فکری مفهوم عقل، خودبنیادی مدرنیسم، حقیقت و نگرش به انسان در دوره مدرنیسم پارهپاره میشود و همهچیز حالت نسبی پیدا می کند.
حجت الاسلام قائمینیا با بیان اینکه از لحاظ اجتماعی هیچ نوع مرکزیتی در جامعه پست مدرن نیست و هنر وجه غالب می شود، افزود: در این دوره متافیزیک بار اصلی خود را از دست می دهد به نحوی که عقل متافیزیکی در عالم پستمدرن هیچ کمکی نمیکند و خدایان متعدد جایگزین غیاب خدا می شوند لذا در دوره مدرنیسم در غرب خدازدایی میشود اما در دوره پستمدرنیسم خدایان جایگزین شده و هر دینی می تواند غیاب خدا را نشان دهد.
وی بیان کرد: به نظرم جناب عبدالکریمی مشخص در مورد پستمدرنیسم نظرشان را بیان نکردند، مثالهایی که ایشان گفت اصلا ویژگی پست مدرنیسم نیست بر فرض بگوییم که نظرات ایشان ویژگی مدرنیسم است که به نظر من حتی ویژگی مدرنیسم هم نیست، بنابراین باید در فاز دیگری آن موضوع را تحلیل کرد.
این پژوهشگر تصریح کرد: اینکه پستمدرنیسم رویداد تاریخی است میپذیرم و اینکه فلسفهای پشت آن است اما اینکه نسبت عالم اسلام و کشورهای دیگر و حتی کشورهای جهان سوم را به صورت مطلق با عالم پستمدرن تبیین کنیم جای بحث دارد، چون مدرنیسم هنوز جهانی نشده است حال میخواهید پست مدرنیسم که زیرمجموعهای از مدرنیسم است را جهانی کنیم؟ این جای بحث دارد چون جهانی شدن به عنوان ویژگی مدرنیسم لحاظ می شود.
وی ادامه داد: جهانی شدن به این معنا که مدرنیسم و پستمدرنیسم هم سبک زندگی است و هم تغییرات و تحولات اجتماعی که سبک زندگی در آن محدودتر است، مطرح است، در واقع به نظرم مدرنیسم در عالم اسلام فراگیر نشده است به این علت که عالم اسلام ویژگیهایی دارد که با مدرنیسم و پست مدرنیسم قابل جمع نیست مثلا اگر گوهر مدرنیسم را غیاب خدا هم بگیریم در عالم اسلام حضور حداکثری خدا ا شاهدیم.
حجت الاسلام قائمینیا با بیان اینکه ما همیشه با لبههای مدرنیسم مواجهیم و متفکران قبلی ما هم چنین بودند، ابراز کرد: از نظر من مسایلی که جناب عبدالکریمی اشاره داشتند از ویژگیهای عالم مدرنیسم نیست از جمله عرفی شدن چراکه مثلا در ایران ارتباط ما با دنیای مدرن و پستمدرن ارتباط با لبههای این دو عالم است و مجبوریم تحلیل متافیزیکی داشته باشیم و نمیگویم که این دو در عالم ما تاثیر نداشتهاند اما تاثیر این دو مولفه در عالم ما آنگونه که نیچه منظورش بود، نیست.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: من تعجب میکنم جناب عبدالکریمی به خاطر ترسی که از تفکر انتزاعی متافیزیکی دارند دچار داستانسرایی از پستمدرنیسم میشوند ما این همه متفکر در پستمدرنیسم داریم که ویژگیهای این مولفه را گفتهاند حال ایشان یا درک بهتری از آنان دارند مشخص نیست، نمیتوان اتفاقات اجتماعی و شرایط جامعه مدرن را مدرنیسم و پستمدرنیسم یکی گفت چون مغالطه است و بعد جای تاسف دارد که ایشان بحران هویت را بیان کردند.
وی تاکید کرد: اتفاقاتی که در دنیای ما رخ میدهد مثل مساله عاشورا، سوال آن است که حساس شدن دنیای مدرن به این موارد چیست؟ واقعیت آن است که عالم غرب هرگز نمیتواند وارد مناسک شود و مناسک نیز خود را در تقابل با این عالم میبیند و بحث سر نزاع تاریخی تفکراتی است که در جوامع مختلف شکل گرفته است و جامعه غربی به مدرنیسم و پستمدرنیسم رسیده است.
حجت الاسلام قائمینیا خطاب به عبدالکریمی ادامه داد: جناب عبدالکریمی با سوال جواب شما مشکل حل نمیشود،لازم نیست که برای مثال حتما از متفکرانی چون هایدگر نام ببریم چون او در این فاز نیست، مثلا کتاب «هراس بنیادین» نوشته «بابی سعید» که متفکر سیاسی است را در این بحث مثال میزنم، ضمن آنکه در شرایط زندگی امروزی بدیهی است، حتی در میان متفکران غربی کسانی که جنگ تمدنها را گفتند، موضوع این است که شما دو سه نفر خاص را بزرگ میبینید در حالی که دیگران تحلیل کردهاند که در تمدن عالم اسلام بسط تاریخی حضور حداکثری خداست و غیاب خدایی که در غرب شکل گرفت و نیچه اعلام کرد در اسلام حالت حداکثری یافت و این تحلیلی است که خود غربیها دارند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: باید اتاق فکری در این رابطه تشکیل و مباحث مربوطه مورد بحث و مداقه قرار گیرد تا خودآگاهی تاریخی در ما ایجاد شود، روشنفکر و حوزوی هر کدام باید مسوولیت و وضعیت و نسبت خود را با عالم موجود تحلیل کند و اینجاست که برخورد متافیزیکی تاثیر دارد،من زندانی مدرنیسم شدن را نمیپذیرم و جامعه ما نیاز به تربیت متفکر دارد و نباید شیفته مدرنیسم و زرق و برق جهان مدرن باشد و به خودآگاهی خاص تاریخی برسد که این مساله کلید حل معضلات عالم ماست، به بیان بهتر سیاسی برخورد نکردن راه حل مساله است و نه حوزه و نه دانشگاه نباید سیاسی برخورد کنند و وحدت حوزه و دانشگاه نیز به معنای همین رسیدن به خودآگاهی تاریخی است.
پایان پیام/
نظر شما