خبرگزاری شبستان: ری تکیه تحلیلگر مشهور شورای روابط خارجی آمریکا و متخصص مسایل ایران در روزنامه واشگنتن پست به تحلیل روابط آمریکا و ایران میپردازد و معتقد است که سیاست کنترل تسلیحات به تنهایی منجر به بازدارندگی ایران نخواهد شد. این کارشناس آمریکایی نوشته است:
این احتمال که دیپلماسی هستهای، آمریکا و ایران را در منطقه به یکدیگر نزدیک میکند، باعث شده تا هراسی غیرعادی جهان عرب را فرا بگیرد. با توجه به سابقه طولانی بیاعتمادی بین دو کشور، این مسله مضحک به نظر میرسد. با این وجود این نگرانی در میان حاکمان عرب، با پیشرف در رسیدن به توافق نهایی بر سر برنامه هستهای تهران تشدید شده است. آمریکا هیچ وقت قادر نبوده کنترل تسیلحات را بدون توهم دنبال کند و همواره بر تقدیس طرفهای مذاکره خود اصرار و از میانهروها استقبال کرده و در پی یافتن زمینههای مشترک برآمده است. چالش امروز آمریکا دفاع از تاریخ خود و رسیدن به یک توافق هستهای با ایران همزمان با نفی جاهطلبیهای منطقهای جمهوری اسلامی است.
در اوج روزهای تنشزدایی در دهه 1970، توافق هستهای بین آمریکا و جماهیر شوروی به صورت اجتناب ناپذیری با شناسایی تجاری و دیپلماتیک پیگیری شد. دولتهای آمریکا با این نظر که یک توافق هستهای میتواند راه را برای همگرایی بزرگتر ژئوپلیتیکی هموار کند، اغفال شدهاند. اگر این مساله نگرانکننده هستهای میتواند از طریق گفتوگوهای آرام برطرف شود، چرا نباید سایر حوزههای مورد منازعه حل شود. این تلاش بیهودهای است چرا که ثابت شد، برای کرملین تضادی بین مذاکره بر سر توافقی برای محدود سازی تسلیحات و حمله به افغانستان وجود نداشت. رقیبهای آمریکا همواره درباره کنترل تسلیحات عملگرا بوده و به ندرت از ایدئولوژیهای خود در قبال تجارت و مصالحه دست کشیدهاند.
به گزارش تسنیم، در عمل این ایده که ایران به جامعه جهانی باز خواهد گشت به همان اندازه میتواند جذاب باشد. علاوه بر این، شورشهای القاعده و جنبشهای افراطی سنی، بحثهای مبنی بر همکاری با یک دولت شیعی را مطرح کردهاند. آمریکا به دنبال راهی برای برون رفت از افغانستان است و ممکن است هنوز به کمک ایران برای عقب نشینی از این کشور نیاز داشته باشد. شاید پس از آن که دو طرف در مورد پرونده هسته ای به توافق رسیدند، میتوانند به سمت همکاریهایی گسترده حرکت کنند. این استدلالهای استراتژیک هوشیارانه به نظر میرسد با مدیریت پراگماتیست رئیس جمهور، حسن روحانی تقویت شده است. چنانکه تلاشهای هماهنگ آمریکا ممکن است میانهروی سیاست خارجی ایران را تقویت کند و همچنین منجر به تقویت نیروهای داخلی مترقی شود.
طرفداران حکومت دینی ایران به مراتب کمتر از آمریکاییها نسب به دیپلماسی خود احساساتی هستند. هر چند اقدامات اعتماد ساز ایرانیان ممکن است در ژنو مورد مذاکره قرار بگیرد، اما رهبر ایران اخیرا در اواخر نوامبر تاکید کرد که ایران درحال به چالش کشیدن نفوذ آمریکا در منطقه و افزایش نفوذ خود است. بنابر گفته رهبر ایران، آمریکا یک امپراطوری سرافکنده است که توانایی اعمال نظم بر منطقه سرکش خاومیانه را ندارد. این وظیفه ایشان نیست که اشتباهات آمریکا را برطرف کند بلکه صرفا به دنبال پر کردن فضای خالی ناشی از ناکامی آمریکا است.
مهمترین عاملهایی که سیاست منطقهای ایران را تعیین میکنند، نه دیپلماتهای مدرن که با همتایان خود در ژنو گفت وگو میکنند، بلکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بویژ نیروی قدس شناخته شده است. برای قاسم سلیمانی، فرمانده این نیروها مبارزه برای اخراج آمریکا از منطقه خاورمیانه در عراق شروع شد، همانطور که وی در سپتامبر اعلام کرد. این مبارزه به سوریه منتقل شده. بقا و موفقیت اسد، در حال حاضر یک عنصر اصلی سیاست خارجی ایران است.
این وظیفه بر عهده آمریکا است؛ در حالی که از طریق مذاکره و با اعمال محدودیتهای سختگیرانه برنامه هستهای ایران را کنترل میکند، جاهطلبیهای منطقهای تهران را از طریق اعمال فشار محدود کند. این هدف دوم به بازسازی اتحادهای آسیب دیده ایالات متحده در خاورمیانه بستگی دارد. گفتوگوهای استراتژیک و فروش تسلیحات میتواند در سطح محدودی ادامه یابد اما آمریکا نمیتواند بدون نقش آفرینی به مثابه یک بازیگر فعال در مورد بحران سوریه، اعتماد متحدان خود را جلب کند. شکی نیست که مخالفان سوریه پراکنده هستند و افزایش حضور افراطگرایان اسلامگرا نشانه نگران کننده ای است.
اما خیلیها هنوز خود را متعهد به براندازی اسد و تعدیل شبهنظامیان اسلامگرا میدانند. آنها در خور پذیرش و حمایت غرب هستند. تا زمانی که آمریکا خود را از این جنگ دور نگه میدارد، بیاعتمادی اعراب به سایر تعهدهای توخالی آمریکا تشدید خواهد شد.
نظر شما