به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، قدرت الله قربانی، استادیار فلسفه دانشگاه خوارزمی تهران در دومین کنگره بین المللی "فلسفه دین معاصر" با ارایه مقاله خود با عنوان "عقلانیت تشکیکی نظام باورهای دینی" گفت: دین مجموعه ای از باورها است و میتوان اخلاق و اعمال عبادی را هم به آن اضافه کرد، در واقع دین مجموعهای طولی و عرضی است که بین باورهای آن روابط طولی و عرضی دارد، همچنین مجموعه دینی دارای ویژگی عقلانیت هستند که من در این مقاله از آن به عقلانیت تشکیکی تعبیر کردم.
وی ادامه داد: یک باور دینی زمانی عقلانی حساب می شود که مبتنی بر برهان و قیاس منطقی بوده و بین باورهای آن انسجام درونی وجود داشته و بدون تناقض توسط اکثریت مردم به ویژه عقلای جامعه پذیرفته شده باشد، همچنین شرایط آن هماهنگ و در بهبود سعادت دنیوی و اخروی افراد موثر باشد.
وی با بیان اینکه باورها به سه دسته بنیادی، میانه و حاشیه ای تقسیم می شود، بیان کرد: باورهای بنیادی باورهایی هستند که اساس دیگر باورهای ادیان آسمانی و دارای چند ویژگی اساسی هستند؛ نخستین ویژگی این باورها آن است که مبنای وجودی و معرفتی دیگر باورها بوده و محدود و همچنین دارای حداکثر عقلانیت هستند و امکان بررسی عقلایی آنها بیشتر است و مطابقت بیشتری با فطرت بشر داشته و جهانشمول است؛ یعنی اگر به ادیان آسمانی رجوع کنیم نمونههایی از این باورها را در آنها میبینیم که از جمله می توان به باور به خدا، روز قیامت و نبی اشاره کرد.
قربانی افزود: ویژگی بعدی این باورها امکان حداقلی خطا در آنها است و این باورها به دلیل ثباتشان از دیگر متغیرها و عوامل کمترین تاثیرپذیری را داشته و این باورها مبتنی بر نصوص دینی نبوده و چه بسا نصوص دینی براساس آنها پذیرفته می شود. ضمن اینکه این باورها مبنای وحدت ادیان هستند.
وی عنوان کرد: باورهای میانی دسته دوم باورها هستند که از نظر وجودی و معرفتی مبتنی بر باورهای پایه بوده و بسیار متعدند؛ ویژگی عقلانی در این باورها کاهش یافته و به جای آن باورهای تقلیدی و حتی شهودی افزایش پیدا می کند.
وی با بیان اینکه باورهای میانی دارای تغییرپذیری و ثبات نسبی هستند و با توجه به شرایط گوناگون تغییر پیدا می کنند، گفت: در این دسته از باورها کلیت و جهانشمولی کمتر بوده و اجماع مطلقی در آن نیست و این باورها مبنای کثرت گرایی دینی است و با زندگی مردم ارتباط دارد و منشاء شکل گیری فرقههای مختلف دینی هستند.
همچنین این باورها ممیز نگرش توحیدی از شرک هستند که در این زمینه میتوان به عنوان مثال به باورهای افعال خدا، خدا با جهان و اسلام، نقش خدا در افعال اختیاری انسان، مباحث مربوط به توحید، اعم از توحید عملی و نظری، توحید ذاتی و صفاتی و حادث یا قدیم بودن قرآن اشاره کرد.
استادیار فلسفه دانشگاه خوارزمی تهران به آخرین دسته از باورها اشاره کرد و گفت: باورهای حاشیه ای دسته آخری هستند که تنوع آنها تقریبا بیشمار و غیرقابل شمارش است و از نظر وجودی و معرفتی مبتنی بر باورهای میانی بوده و کمترین میزان عقل در آن دخیل است و ویژگی تقلید در آن زیاد است.
وی در ادامه عنوان کرد: امکان حداقلی اسنتاد به این باورها به نصوص دینی وجود دارد چرا که مبتنی بر پیش فهم های مردم است و مردم دلبستگی بیشتری به این باورها دارند برای نمونه اعتقاد به تقدس برخی مکان ها، اعتقاد به تاثیرگذاری انواع دعاها، اعتقاد به مبارک یا نحس بودن ایام، باورهای داستانی در خصوص انبیاء و تقدس برخی اشخاص از جمله این باورها است که البته منظور من از این سخن، نفی ارزش این باورها نبوده بلکه تبیین جایگاه آنها از نظر رتبه بندی است.
وی در خصوص نتیجه اعتقاد به این سه دسته باور گفت: هر چه از باورهای بنیادین به سمت باورهای میانی و حاشیهای می رویم از ویژگی باورهای بنیادی کاسته شده و این یعنی تشکیک؛ اهمیت این موضوع هنگامی مشخص می شود که اگر به نظام باورهای ما حمله شود یا دچار چالش شوند باید دید کدامیک از سطح این باورها را نشانه رفتهاند اگر این حمله به باورهای بنیادی باشد به طور طبیعی بقیه باورها نیز از بین می رود و اگر چالش درخصوص باورهای میانی باشد برای باور بنیادی مشکلی پیش نمی آید و همچنین باورهای حاشیه ای نیز دچار مشکل می شوند اما اگر حمله به باورهای حاشیه ای باشد باورهای بنیادی و میانی از گزند این حملات مصون می مانند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: البته متاسفانه اعتقادات اغلب مردم به باورهای حاشیه ای محدود می شود که اگر باورهای حاشیه ای آنها دچار چالش شود دیدگاه آنها در مورد باورهای بنیادی و میانی نیز از بین می رود.
پایان پیام/
نظر شما