به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات شبستان ،«رسیدیم به روستای نهر میان مردم یا حسینگویان میدویدند سمت ضریح، انگار که بخواهند تریلی را فتح کنند. چند دقیقه ایستادیم و موقعی که تریلی داشت حرکت میکرد، به مردم میگفتیم لبه حفاظ را ول کنند که یک وقت زمین نخورند. پسر جوانی سماجت میکرد. گفتم: پسرجان ول کن الان زمین میخوری. پسر که فهمید دیر یا زود باید تریلی را رها کند به من گفت: ببین من فرشادم، من را به اسم دعا کن کربلا.بعد تریلی را ول کرد. داشتیم دورمیشدیم که داد زد: فرشاد... یادت نره. همانجا نشست به گریه کردن و کف دستش را کوبید زمین. دور میشدیم و فرشاد نشسته بود کنار جاده. من هم نشستم پشت تریلی به گریه. حاضر بودم همه چیزم را بدهم جایم را با فرشاد عوض کنم.»
آنچه ذکر شد بخشی از کتاب پنجره های تشنه به قلم مهدی قزلی است. در این اثر نویسنده به روز نوشت ماجراهایی انتقال ضریح جدید امام حسین (ع) از قم به کربلا پرداخته است.
قلم نویسنده در این اثر ساده و بیان جزییات که به چشم نمی آید از ویژگی های نگارش این اثر است. درواقع روایت نویسنده در این اثر روایتی است جزیینگروبسیار ساده که نمایانگروسواس نویسنده درمورد ثبت جزییترین رفتارهای ورویدادهایی است که در طول این سفررخ داده است.
قزلی در این کتاب سعی کرده است به رسم مالوف سفرنامهنویسی در ادبیات کهن ایران، در کنار شرح سفرش و ماوقع پیرامونی آن گاه با توصیفات کوتاه و کنایهها وزخم زبانهایی نیززبان باز کند که از نگاه مدیران ومسئولان شهری و کشوری تا پیش از آن دور مانده و یا مورد بیاعتنایی قرار گرفته است.
نویسنده در این اثر راوی لحظه هایی است که به چشم می بیند لحظه هایی از دلدادگی مردمانی از خرد و بزرگ گرفته که به نوعی شیفتگی خود را به امام حسین (ع) نشان می دهد و ازضریح متبرکش استقبال و آن را به سمت جایگاه واقعی اش بدرقه می کنند.
انتشارات سوره مهر کتاب پنجره های تشنه را در شمارگان دو هزار 500 نسخه و با قیمت بیست و نه هزارو500 تومان راهی بازار نشر کرده است .
پایان پیام/
نظر شما