به گزارش خبرگزاری شبستان از بیرجند، اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی که فرهنگوران او را به عنوان استاد سخن میشناسند، روز سعدی نام گرفته است.
سعدی آیینهای تمام نما از شخصیت انسانی و اسطوره ای جاویدان در جهان شعر و ادبیات و یکی از بزرگترین سخن سرایان پارسی زبان که نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان ارزش و جایگاه خاصی را برای او قایلند.
بزرگ مردی که اسطوره و تاریخ را به هم پیوست و حقایق جاودانه هستی را کشف کرد و تبلیغ دین مبین اسلام را به وضوح در اشعارش جای داد.
شخصیت جاودانه ای که نثر فارسی را آنچنان زیبا و روان ساخت که با وجود گذشت بیش از 700 سال، زبان سعدی زبان رایج فارسی زبانان امروزی شده و ایرانیان این نعمت خود را وام دار سعدی هستند.
زندگینامه
شیخ مُصلِح الدین مُشرف بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی در اوایل سده هفتم هجری در خانوادهای مذهبی در شیراز چشم به جهان گشود.
سعدی در نزد پدر که اصلی ترین مشوق او بود با هوش و استعداد سرشار خود آموزههای دینی را فرا گرفت و در همان کودکی صاحب معلومات فراوانی در علوم تاریخ و ادبیات شد.
سعدی در نوجوانی پدرش را از دست داد و با سرپرستی مادرش تحصیلات خود را ادامه داد و پس از آن با توصیه اتابک سعد بن زنگی فرمانروای وقت ایالت فارس برای ادامه تحصیل عازم بغداد شد و در مدرسه نظامیه و دیگر حوزههای علمی آن شهر در محضر مشایخ بزرگ صوفیه، ابوالفرج بن جوزی و شیخ شهاب الدین سهروردی مشغول به علم آموزی شد.
تصمیم او به ترک بغداد همزمان با هجوم وحشیانه مغولان به ایران بود ولی چون ایالت فارس ناامن بود، به شیراز بازنگشت و سفری طولانی را در پیش گرفت.
با اینکه بین اهل تحقیق و تفحص در مورد سفرهای سعدی اختلاف نظر است و به حکایات خود سعدی هم که بیشتر پایه نمادین و اخلاقی دارد نمیتوان به طور کامل اتکا کرد، اما آنچه را که میتوان نتیجه گرفت این است که سعدی به عراق، شام و حجاز و شاید از هند، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، یمن و افریقای شمالی هم دیدار کرده باشد.
این سفرها برای سعدی، علاوه بر کوله باری از تحربه، انبوهی از روایات و داستانهایی بود که ریشه در واقعیات داشت, آن چنان که هر حکایت نقل شده از او گویی پس از هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای حقیقی بیان شده است.
این مرد کهنسال و دنیادیده وقتی پس از حدود سی سال جهانگردی، به زادگاه خود بازگشت حاکم وقت فارس، ابوبکر بن سعد بن زنگی او را به عنوان مشاوری فرزانه و اندیشمند در کنار خود نگاه داشت.
سعدی با شهامت و شجاعت امیر و سایر بزرگان را به عدل و نیکوکاری میخواند و با پندهای حکیمانه خود زودگذری دنیا را گوشزد آنان میساخت.
شیخ اجل باقیمانده عمر را به موعظه و نگارش گذراند با استفاده از تجارب و آموختههایش کتاب بوستان را در سال 655 هجری قمری به نظم، و گلستان را در یکسال بعد به نظم و نثر نگاشت.
تقریبا از آن زمان به بعد سعدی شیرازی با تصنیف اشعارغنایی خود در قالب قصیده با زبان شعر سران و بزرگان را پند و اندرز می داد.
سرانجام در سال 691 هجری قمری سخن سرای بزرگ ایران در شیراز درگذشت و در دامنه کوه فهندژ، در محلی که امروزه معروف به سعدیه است دفن شد.
بوستان سعدی
بوستان یا سعدینامه منظومهای در چهار هزار و 500 بیت است که در سال 655 هجری قمری به نثر و نظم در آمد.
بوستان با حمد و ثنای خداوند متعال و ستودن پیامبر اسلام(ص) آغاز و در ادامه به 10 باب با موضوعات مختلف تقسیم شده است مضامینی همچون عدل و تدبیر، احسان، عشق و شور مستی، تواضع، رضا، قناعت، تربیت، عافیت، توبه و صواب و مناجات را شامل می شود.هر کدام از این ابواب شامل حکایات دلنشین و پر معنایی که نشانه گنجینه تجارب شیخ اجل است.
گلستان سعدی
گلستان، دیگر شاهکار سعدی در سال 656 هجری قمری یک سال پس از نوشتن بوستان به نثر روان فارسی نوشت.
گلستان از نثرهای روان و بی همتا است. گلستان از همان ابتدا با نثری آغاز شد که نشان از استیلای او در سخنوری و دانش او در واژه گزینی فارسی است. سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت قناعت, مزایای سکوت، جوانی, پیری, تربیت و آداب صحبت موضوعاتی است که سعدی در هشت باب گلستان از آنها سخن می گوید. گلستان نیز همانند بوستان در تمامی ابواب آن حکایات شیرین و آموزنده ای گنجانده شده است.
شیخ اجل برای لحظه مرگ خود چنین می گوید:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
پایان پیام/
نگارنده: سعید کاظمی - بیرجند
نظر شما