خبرگزاری شبستان: طی روزهای گذشته آمریکا تعدادی دیگر از شخصیت های حقیقی و حقوقی را وارد لیست تحریم کرد. این امر اگرچه در ظاهر با مواد توافقنامه ژنو تناقضی نداشت اما با توجه به تعهدات دو طرف که اعتمادسازی را برای گام اول وعده داده بودند، غیرقابل قبول و نگران کننده بود. انتشار خبر تحریم های جدید علیه ایران کافی بود تا مذاکرات فنی ایران و 1+5 متوقف شود. مذاکراتی که "ماریا زاخاروا" ˈسخنگوی وزارت امور خارجه روسیه بلافاصله بدان واکنش نشان داد و تصمیم دولت آمریکا را«مخالف با روح توافقنامه ژنو» خواند. از این رو این گزارش درصدد است تا به ابعاد این موضوع پرداخته و بستر این تحریم های جدید را بررسی کند.
اولین قدم برای تبیین رفتار واشنگتن در قبال تهران، اشراف به فضای داخلی آمریکا در قبال ایران است. در درون ساختار قدرت در امریکا اختلاف نظری جدی در قبال نحوه تعامل با جمهوری اسلامی ایران و مشخصا در موضوع پرونده هسته ای ایران وجود دارد. اختلافی که خود را در قالب دو نهاد کاخ سفید و کنگره نشان می دهد. اگرچه دولت امریکا (کاخ سفید) که در اختیار دموکراتها قرار دارد نشانه هایی را از اراده سیاسی برای حل و فصل مساله هسته ای خود با ایران نشان داده است اما در مقابل، کنگره امریکا که در اختیار جمهوریخواهان قرار دارد سرسختی بیشتری در قبال تعامل با جمهوری اسلامی داراست. واقعیت این است که بسیاری از مقامات آمریکایی که در مذاکرات هسته ای نیز حضور دارند بر این باورند که هر گونه کاهش فشار تحریم ها منجر به فروپاشی سریع کل برنامه های تحریم ایران خواهد شد.
در واقع دولت اوباما برای تعامل با ایران در مساله هسته ای به شدت تحت فشار کنگره ، اسراییل و سایر گروههای تندرو و ضد ایرانی در درون ساختار قدرت در امریکا قرار دارد. نیروهای سیاسی ای که از هرنوع کاهش از تحریم های به اجرا درآمده پرهیز دارند. یک نگرانی که بارها از جانب تندروهای درون کنگره و سایر جمهوریخواهان شنیده شده این است که اگر تنها یک آجر از دیوار تحریمهای ضدایرانی برداشته شوند کل آنچه طی این سالها ساخته شده فرو میریزد . در محافل داخل رسانهای و سیاسی آمریکا بارها این سوال مطرح شده است که در چه مقطعی از توافق با ایران باید با کاهش تحریمها به گامهای عملی ایران پاسخ دهند؟ و اگر ایران گامهای لازم برای رفع آنچه غربیها به آن نگرانیها از برنامه هستهای ایران میگویند، بردارد، آمریکا در برابر این گامهای ایران باید چگونه عمل کند؟ از سوی دیگر دولت اوباما به خوبی می داند که گام های عملی اعتماد ساز از جانب ایران حتما باید با پاسخ های درخور و شایسته همراه باشد و اگر ایران امیدی برای برداشته شدن تحریم ها نبیند انگیزه ای برای تداوم همکاری خود در پرونده هسته ای نخواهد داشت .
رفتار متناقض آمریکا در حالی است که «عزت، حکمت و مصلحت» سه اصل محوری و ثابتی بوده است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای آنها شکل گرفته است. رهبر معظم انقلاب این سه اصل را «یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بینالمللی» دانسته اند. این سه اصل در مقابل سه عنصر مطرح در غرب، مورد توجه قرار گرفته است. در مقابل عزت، غرور سیاسی قرار دارد. مقام معظم رهبری در بیاناتشان در 14 خرداد امسال، مسئلهی عزت ملی را مطرح کردند که ما باید در قبال غرور ملی که یک مقولهی مادیگرایانه است، مسئلهی عزت ملی را مطرح کنیم. در حقیقت چون به هر حال ما رسولان انقلاب هستیم، به عنوان مسلمانان و مؤمنین ضرورت دارد که در جامعهی جهانی عزت خود را حفظ کنیم. متأسفانه مسلمانان در قرون گذشته به علت نوعی ازخودبیگانگی و نوعی مرعوبیت در مقابل غرب ذلیل شدند و این جزء وظایف ما است که هرگز ذلیل و خوار نشویم. ایشان در عین حال عزت در سیاست خارجی را نیز تبیین کردند که ما در سیاست خارجیمان باید بر اساس عزت عمل کنیم. یعنی هرگز در مقابل دشمنان و کفار ذلیل نباشیم؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن جان خودمان تمام شود.
حکمت هم به معنی تدبیر، خردمندی و عقلانیت است. یک فرد حکیم و اندیشمند با یک فرد جاهل متفاوت است. حکیم در هر مقولهی اجتماعی سیاسی که میخواهد تصمیمگیری کند، تدبیر و خردش را به کار میگیرد. در واقع این در مقابل رفتار مزورانه و دروغمدارانهی غرب است، یعنی بر اساس همان چیزی که در سیاست ماکیاولی مطرح میشود. در غرب میگویند سیاست یعنی دروغ و حقهبازی و کلک. این همان چیزی است که ماکیاول در قرن پانزدهم مطرح کرد. رهبر انقلاب در اینجا مفهوم حکمت را با تعریف خاص خودش به کار میبرند. یعنی سیاست نه به معنی دروغ، نه کلک و نه فریب، که به معنی تدبیر و خردمندی است. بر این اساس وقتی ایشان میفرمایند سلاح هستهای خلاف شرع است و ما هرگز طبق تعالیم اسلامی به طرفش نمیرویم، هدف ایشان فریب دادن دشمن نیست، بلکه بر اساس معیارهای اسلامی صادقانه اذعان میکنند که دنبال این مسئله نیستیم. بنابراین در اینجا هم حکمت با همین معنی تعریف شده است. در همین راستا مصلحت هم یک امر روشن است. در واقع در هر تصمیمگیری مصلحت اسلام و مسلمین را هر چه باشد، عمل میکنیم. یعنی با توجه به اولویتها و مصالح و منافع جهان اسلام تصمیم میگیریم و لذا این هم هدف ماست. هدف ما تصمیمگیری و تبیین آن چیزی است که بر اساس مصالح اسلامی به آن عمل میکنیم.
با توجه به موارد زیر باید به این نتیجه رسید که سیاست مادی گرایانه غرب، موجب می شود تا در مراحل مختلف نتواند روند اعتمادسازی را پیش ببرد این در حالی است که سیاست خارجی ایران بر مبنای اصول دینی و بالطبع اخلاقی تدوین شده که حرکت در مسیر اخلاق مدارانه را واجب کرده و بدقولی های رفتاری غرب را نفی می کند.
پایان پیام/
خبرگزاری شبستان: سیاست مادی گرایانه غرب، موجب می شود تا در مراحل مختلف نتواند روند اعتمادسازی را پیش ببرد این در حالی است که سیاست خارجی ایران بر مبنای اصول دینی و بالطبع اخلاقی تدوین شده است.
کد خبر 325004
نظر شما