به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان،حجت الاسلام و المسلمین محمد کاظم تقوی، یادداشتی را درباره نلسون ماندلا نوشته است که در زیر می خوانید:
بسمه تعالی
"نلسون ماندلا" یکی از معروف ترین نام های قرن بیستم است. او قریب به یک قرن گذشته در« موزو» واقع در« ترانسکی »آفریقای جنوبی در جامعه ای سنتی به دنیا آمد و تحصیلات ابتدائی را در مدرسه ابتدائی روستای«فونو» آغاز کرد و در گام بعدی وارد مدرسه شبانه روزی «کلارکبری در انگکوبو» شد و پس از آن به کالج« هیلدتاون در فورت بیوفورت»وارد شد و در پی آن وارد دانشگاه« فورت یر» در منطقه آلیس شد. او مدرک کارشناسی خود را در رشته حقوق گرفت.
ماندلا در آفریقای نوبی به نیا آمد، تحصیل کرد، تبعیض و تحقیر نژاد پرستان سفید پوست را با همه وجودش لمس کرد، اعتراض کرد، وارد تشکیلات سیاسی و نظامی شد تا به وضع ناهنجار ملتش پایان دهد.
شخصیت و اراده ماندلا چنان بلند وآهنین بود که برای تحقق هدف خود - جامعه توام با مساوات و عدالت و آزادی برای همه- بیست و هفت سال زندان در بدترین شرایط هم نتوانست آن را خم کند.
راستی این انقلابی و مبارز واقعا نستوه کیست؟ او چگونه شخصیتی دارد و چگونه تربیت شده که اینگونه خیره کننده درخشیده و چون آفتابی مایه حیات و گرمای زندکی ملت خود و الگویی برای دیگر ملت ها گردید؟
آنچه از مطالعه و تامل در زندگی سیاسی- مبارزاتی نلسون ماندلا و مکتوبات و مصاحبه های او بدست می آید این است که اوانسانی است که هم با خود صادق بود و هم با دیگران با صداقت و دوستی برخورد کرد. بله او در جامعه ای سنتی در آفریقای جنوبی به دنیا آمد ونشو و نما کرد اما فطرت خدا داد خود را مخدوش و فراموش نکرد بلکه بر همان فطرت انسان بودن تربیت شد و سختی ها و مشکلات را تحمل کرد و چنان در فراز و فرود و تلخ و شیرین عمر برخورد کرد که به افسانه بیشتر می ماند تا واقعیت.
به تعبیر دیگر می شود زندگی ماندلا را به مانند حیات یک عارف سالک دانست که در سیر و سلوکی هدف دار و با ثبات در حال تحلیه وتجلیه جان خود نلرزید و نلغزید و الگویی برای انسان های طالب کمال گردید. او به معنای درست کلمه خویشتن را شناخته بود و در همان حال دچار خود برتربینی و دیگر آفات نفس سرکش نشده بود. او درباره خود می گوید:
"گاه فکر می کنم، نظام خلقت قصد داشته است از طریق من به معنای واقعی نمونه ای از یک انسان متوسط را به جهانیان معرفی کند."
و در معرفی خود می افزاید:
" من از جمله کسانی هستم که کمی اطلاعات سطحی در مورد انواع مسائل دارند. " و اعلان می کند:
" هیچ چیز نمی تواند مرا بر آن دارد که در مورد خودم تبلیغ کنم. "
ماندلا در جامعه ای سنتی با مایه ها و تربیت فطری- سنتی تربیت و رشد کرد .اواز دوران کودکی خود چنین گزارش می¬کند:
" همیشه کودکان دیگری هم بودند که من غذای خود را با آنها تقسیم می کردم و شب ها اجازه می دادم از پتوی من استفاده کنند و خود را گرم نگاه دارند. "
او درشرح حالی که در زندان از خود نوشت می گوید: " من هنوز به بزرگ ترها احترام می گذارم. "
البته برخورد او با فرهنگ سنتی، برخورد منصفانه و منطقی بود: " من خود را موظف می دیدم که به آداب و سنت های خود احترام بگذارم، به شرط آنکه این آداب، رسوم و سنت ها بتواند مارا متحد نگاه دارد و هرگز با هدف و مقصود ما یعنی جنگ با اختناق نژاد پرستانه تضاد پیدا نکنند. اما من هرگز رسوم و سنت های خود را بر دیگران تحمیل نکردم. "
ماندلا میدان سیاست و کار سیاست ورزی را میدان عمل و تجربه و آزمون و خطا می داند و نگاه مطلق به سیاست و سیاست مداران ندارد و به صراحت و با صداقت می گوید:
" در فعالیت های سیاسی، اشتباه حتمی است... اگر آن ها- فعالان عرصه سیاست- آن قدر انعطاف داشته باشند و حاضر باشند به انتقاد از رفتار و کردار خود بپردازند، خواهند توانست تجربه و درک عمیق درونی لازم را پیدا کنند. این چیزی است که به آن ها امکان می دهد از لغزش های معمولی جلوگیری کنند و از میان انبوه مشکلات راه خود را پیدا نمایند. "
نلسون ماندلا با آن خودشناسی و تعالیم و تجربه ها، شخصی شد که این گونه توصیفش می کند: "من سعی می کردم میان مردم آشتی و تفاهم برقرار کنم، البته همیشه موفق نبودم. " هم فکر و روحیه خود را می گوید و هم با واقع بینی از موفقیت نسبی و نه مطلق خود خبر می دهد. او در توصیفی دیگر می گوید:
" من در کارهای دیگران دخالت نمی کنم، مگر این که از من خواسته شود. حتی اگر از من خواسته شود که در امور مردم دخالت کنم سعی می کنم آن ها را گرد هم جمع کنم و میان آن ها اتحاد ایجاد نماییم. "
چنین انسانی در جامعه دچار تبعیض و تحقیر هویت انسانی خود و دیگر هم نژاد های خود، مبارزه برای تغییر را در پیش گرفت و برای آن هزینه ای پرداخت که یا بی نظیر و یا کم نظیر بوده است. حرف و هدف ماندلا این بود که:
" ما مایل نیستیم که در کشور خودمان بیگانه باشیم و دولت بتواند هرنوع سرکوب و اختناق را بر ما اعمال کند. "
او برای رهایی خود و ملت خود مبارزه کرد، وارد کنگره ملی آفریقا شد و در ادامه در« سازمان نیزه ملت» فعال شد تا اینکه گرفتار شد و در بیدادگاه های نژاد پرستان محاکمه و محکوم شد اما او نه خسته شد و نه عصبی و نه این که شکست بلکه در سختی ها ساخته شد و پله های کمال انسانی را پیمود، " گاهی زنجیرهایی که برجسم انسان بسته می شوند، بال هایی هستند که روح انسان را به پرواز درمی آورند. "
روح ماندلا چنان پرواز کرد که نه تنها ظرفیت انتقال دوران گذار را داشت که علی رغم تحمل بدترین شرایط و زندان جزیره روبن، در ساختن جامعه و کشور غیرنژادپرست نیز نقشی ممتاز و ماندگار داشته و دارد. بسیار گفته شده و می شود که ماندلا از چنان روح بزرگ و انسانی برخوردار بود که توانست از دشمنانش آنهایی که او و دوستان و ملتش را به بند کشیده و تحقیرشان کرده بودند، انتقام نگیرد. البته که این کار بسیار بزرگ و ارزشمندی است که از معدود افراد با ظرفیت وبا ویژگیهای والای انسانی ساخته است. اما من در این یادداشت کوتاه که به یاد انسانی بزرگ نوشته شده به فضیلت برتری توجه می دهم که اگر بگویم برترین وزیباترین صفت ماندلا است گزافه نگفته ام و آن " گذشتن از ریاست" است.
قهرمان مبارزه با نژادپرستی و رهبر آزادی سیاهان در حالی که در اوج محبوبیت قرار داشت و پس از بیست و هفت سال زندانی کشیدن، پس از چهارسال ریاست جمهوری در حالی که می توانست نامزد آن سمت شود، از آن گذشت و به جایگاه حقیقی- و نه حقوقی- خود برگشت و حکومت بر قلوب و عواطف ملت خود را ترجیح داد. آیا این عمل مصداق حدیث نبوی نیست که فرموده است.
" آخرمایخرج عن قلوب الصدیقین حب الریاسه" آخرین رذیله ای که از قلوب صدیقین خارج می شود دوستی مقام و علاقه به ریاست است.
بله ماندلا تنها این نبود که برای زدودن لکه سیاه نژادپرستی بیست و هفت سال در بدترین شرایط زندانی کشید و ماندلا تنها مبارز از بند رسته ای نبود که در اقدامی انسانی از دشمنانش و ستمگران در حق خودوملت خود انتقام نگرفت؛ بلکه او از ریاست و مقام گذشت. به راستی ما درایران و در فضای جمهوری اسلامی چقدر نیاز داریم بزرگان و نخبگانمان از ریاست و مقام اعتباری فاصله بگیرند و به جای صندلی و منصب متزلزل، بر دلهاو عواطف ملت جای گیرند، از مقامهای حقوقی بگذرند و در جایگاه حقیقی خود به راهنمایی و دستگیری و یاری دیگران اقدام کنند.
ماندلا به واقع انسانی وارسته بوده، او از خودستایی و مقام خواهی گذشت و با پا نهادن برخود پرواز کرد و فرشته نجات ملت خود گردید و بالاتر معلم عملی و الگوی قابل تاسی برای دیگران گردید. و«صداقت و یک رنگی و فداکاری بی منت»او را در زمره انسان های تاریخ ساز قرار داد.
پایان پیام/
نظر شما