به گزارش خبرگزاری شبستان، مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام و المسلمین ملکی راد، عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی در تبیین وظایف حاکم و حکومت اسلامی در قبال مردم جامعه از نگاه امام علی(ع).
بسط و توسعه امور فرهنگی و اخلاقی جامعه
از جمله وظایف بسیار مهم نظام اسلامی ایجاد زمینههای لازم برای رشد و شکوفایی آداب و رسوم و سنّت اسلامی و همچنین حفظ و پویایی سنّتها و آداب مورد پذیرش و امضای اسلام است، در این راستا باید تلاش کرد تا ارزش های والای الهی بر زندگی فردی و اجتماعی انسان ها حاکم گردد تا در سایه حکومت ارزش های الهی، جامعه انسانی به کمال و سعادت دنیا و آخرت نایل گردد.
با توجه به این نکته، امام امیرالمؤمنین(ع) در مواردی چند به اهمیت و جایگاه مهم مسائل فرهنگی اشاره کرده اند که در ضمن مباحث آینده به آن پرداخته میشود.
با عنایت به اینکه هر مکتب و دینی در برنامه آموزشی و تربیتی خویش دارای ارزش هایی است و برای به کرسی نشاندن آنها تلاش و کوشش میکند و در این رهگذر مکتب اسلام از باب اینکه آخرین دین الهی برای هدایت انسان هاست، قهرا در برنامه تربیتی خود ارزش ها و ضدارزش هایی را با ملاک توحید مطرح کرده است که عمل به ارزش ها موجب سعادت و بهروزی انسان ها و در مقابل عمل به ضدارزش ها موجب سقوط و هلاکت آنها خواهد شد. در اینجا به پارهای از ارزش های مورد تأکید و توصیه اسلام اشاره میشود:
1ـ ایمان:
امام امیرالمؤمنین(ع) در تعریف ایمان میفرمایند:
«الاْیمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، و عَمَلٌ بِالارْکَانِ» [1]
ایمان بر شناخت با قلب و اقرار با زبان و عمل با اعضاء و جوارح استوار است.
یعنی ایمان بر سه پایه استوار است: اول: عقد و اعتقاد قلبی، یعنی انسان در هر درجهای از درجات علم و معرفت و آگاهی باشد به اندازه توان علمی و وسع معرفتی خود، نسبت به خداوند و معاد و نبوت، اعتقاد قلبی پیدا کند که بر پایه تحقیق و تفحص استوار باشد نه تقلید و پیروی کورکورانه.
دوم: علاوه بر اعتقاد قلبی، با زبان خود اعتراف و اقرار هم داشته باشد.
سوم: علاوه بر اعتراف و اقرار با زبان، اعمال و رفتار خود را مطابق ارزشهای الهی تنظیم نماید و اعمال خود را در چارچوب ملاک و معیارهای پذیرفته شده الهی قرار دهد،از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) بهترین چیزی که موجب نزدیکی انسان به خداوند میشود همانا ایمان است، میفرمایند:
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللهِ سُبْحَانَهُ: الاْیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ ...»[2]
«بهترین چیزی که انسانها میتوانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند ایمان به خدا و رسول اکرم(ص) است.»
با عنایت به نقش و جایگاه ایمان در زندگی فردی و اجتماعی، لازم است زمینههای رشد وشکوفایی بذر ایمان در اجتماع فراهم آورده شود. تا در سایه رشد و شکوفایی ایمان، جامعه شاهد کمالات معنوی افراد بوده باشد.
و در مقابل هر آن چیزی که موجب سُستی ایمان و اعتقادات مردم میشود، باید از ریشه خشکانده شود و از آن نهی گردد، بخصوص در مورد افرادی که هنوز آنچنان به آگاهی و معارف، دسترسی پیدا نکردهاند باید احتیاط بیشتری کرد و اساسا نهی از انتشار کُتُب و فرق ضالّه در اسلام در این راستا معنی پیدا میکند.
2ـ تقوی و پرهیزکاران:
کلمه تقوی در لغت به معنی سپر آمده است، یعنی وسیلهای که انسان خود را از گزند آسیب دشمنی مصون و محفوظ میدارد و به این اعتبار به آن حالت روحی و معنوی گفته میشود که در انسان مؤمن بوجود میآید که موجب میشود تا به کارهای زشت و ناروا دست نزند و خود را از انجام گناه و معصیت در امان نگه بدارد.
ایجاد و گسترش روح تقوی در اجتماع یکی از عوامل بسیار مهم، در روند تکامل معنوی جامعه است، در واقع سعادت و فلاح انسان بعد از مرگ و نجات او در گرو تقوی است. امام المؤمنین(ع) در مورد نقش و اهمیت تقوی، میفرماید:
«أُوصِیکُمْ عِبَادَاللهِ، بِتَقْوَی اللهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإنَّهَا النَّجَاةُ غَداً، وَ الْمَنْجَاةُ أَبَداً...»[3]
«بندگان خدا شما را به تقوی و ترسیدن از خداوند و اطاعت و فرمانبرداری از او سفارش میکنم که نجات فردا و مایه رهایی جاویدان است.»
در مورد ارزش تقوی میفرمایند:
«أُوصِیکُمْ عِبادَ اللهِ بَتَقْوَی اللهِ، فَإنَّها خَیْرُ مَا تَوَاصَی الْعِبَادُ بِهِ، وَ خَیْرُ عَوَاقِبِ الامُورِ عِنْدَ اللهِ...»[4]
«ای بندگان خدا شما را به تقوی و ترس از خداوند سفارش میکنم زیرا تقوای الهی بهترین سفارش مؤمنان و بهترین پایان نامه کار در پیشگاه الهی است.»
همچنین میفرمایند:
«أُوصِیکُمْ، عِبَادَ اللهِ، بَتَقْوَی اللهِ الَّتی هِی الزَّادُ وَ بِهَا الْمَعَاذُ زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ، دَعَا إِلَیْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ، وَ وَعَاهَا خَیْرُ وَاعٍ، فَأَسْمَعَ دَاعِیهَا، وَ فَازَ وَاعِیهَا عِبَادَ اللهِ، إِنَّ تَقْوَی اللهِ حَمَتْ أوْلِیَاءَ اللهِ مَحَارِمَهُ، وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ، حَتَّی أَسهَرَتْ لَیَالِیَهُمْ، وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ...» [5]
«ای بندگان خدا شما را به تقوای الهی سفارش میکنم که زاد و توشه سفر قیامت و پناهگاه شما است توشهای است که به منزل رساند و پناهگاهی است که ایمن میگرداند ای بندگان خدا همانا تقوا، دوستان خدا را از انجام محرّمات باز میدارد و قلبهایشان را پُر از ترس خدا میسازد تا آنکه شبهای آنان با بیخوابی و روزهایشان با تحمل گرسنگی و روزه داری سپری گردد.»
امام امیرالمؤمنین(ع) در نامه خویش به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) از تقوی به عنوان بهترین چیز و دوست داشتنیترین آن در عمل به وصیت خود نقل میکند، میفرمایند:
«وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ، أَنَّ أَحَبَّ مَا أَنْتَ آخِذٌ بِهِ إِلَیمِنْ وَصِیَّتِی تَقْوَی اللهِ، وَ الاْقْتِصَارُ عَلَی مَا فَرَضَهُ اللهُ عَلَیْکَ...»[6]
«پسرم بدان آنچه بیشتر از بکارگیری وصیتم دوست دارم ترس از خدا و انجام واجبات است.»
اهمیت و ارزش تقوی تا حدی است که از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) تمسک به آن تمسک به بهترین و استوارترین ریسمان الهی است. میفرماید:
«فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَی اللهِ، فَإِنَّ لَهَا حَبْلاً وَثِیقاً عُرْوَتُهُ، وَ مَعْقِلاً مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ ...»[7]
«به تقوی و ترس از خداوند روی آورید و به آن تمسک کنید که رشته آن استوار و دستگیره آن محکم و قله بلند آن پناهگاهی مطمئن است.»
زیرا تقوی در رأس همه مکارم اخلاقی قرار دارد پس تمسک به آن پناهگاهی مطمئن خواهد بود آن حضرت (ع) میفرمایند:
«اَلتُّقی رَئیسُ الاْخْلاقِ»[8]
حال که چنین است پس باید برای درمان بیماری جان و روحمان به ریسمان محکم تقوی جنگ زنیم و از آن قله مستحکم مدد بجوئیم و چه زیبا امیرالمؤمنین(ع) در این ارتباط میفرماید:
«فَاِنَّ تَقْوَی اللّهِ دَواءُ داءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمی اَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفاءُ مَرَضی اَجْسادکُمْ.»
«تقوی و ترس از خدا داروی بیماریهای دلها و روشنایی قلبها و درمان دردهای بدنها است.
«وَ صَلاحَ فَسادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ اَنْفُسِکُمْ وَ جِلاءُ عَشَا (غشاء) اَبْصارِکُمْ»
«تقوی مرهم زخم جانها، پاک کننده پلیدیهای ارواح و روشنایی بخش تاریکی چشمها است.
«وَ اَمْنُ فَزَعِ جِأْشِکُمْ وَ ضِیاءُ سَوادِ ظُلْمکَتِکُمْ ...»
«تقوی امنیت در ناآرامیها و روشن کننده تاریکیهای شما است...»
«فَمَنْ اَحَذَ بِالتَّقْوى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدائِدُ بَعْدَ دُنُوِّها وَ اَحْلَوْلَتْ لَهُ الْاُمُورُ بَعْدَ مَرارَتِها وَ اتْفَجَرَتْ عَنْهُ الْاَمْواجُ بَعْدَ تَراکُمِها وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعابُ بَعْدَ اِنْصابِها وَ هَطَلَتْ عَلَیْهِ الْکَرامَةُ بَعْدَ قُحُوطِها وَ تَحَدَّبَتْ عَلَیْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِها وَ تَفَجّرَتْ عَلَیْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِها وَ بَلَتْ عَلَیْهِ الْبَرَکَةُ بَعْد اِرْداذِها....»
«پس کسی که تقوی را اخذ کند و آنر ا انتخاب نماید سختیها از او دور گردند و تلخیها شیرین و فشار مشکلات و ناراحتی ها برطرف خواهند شد و مشکلات پیدرپی آسان میگردند و مجد و عظمت از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو میبارند، رحمت باز داشته حق باز میگردد و نعمتهای الهی پس از فرونشستن به جوشش میآیند و برکات تقلیل یافته فزونی گیرند.»
نکته قابل توجه در کلام مذکور این است که امام(ع) یکی از ثمرات تقوی را درمان بیماری اجسام معرفی نمودهاند میفرماید:«وشِفاءُ مَرَضِ اَجْسادِکُمْ» زیرا انسان با تقوی، به اعتبار اینکه تهذیب نفس و خودسازی کرده و خود را از رذایل اخلاقی پیراسته است در نتیجه از انواع طمع ورزیها و حسادتها و ... که هر کدام موجب بعضی از امراض عصبی میشوند، خود را نجات داده است و بدین جهت یکی از فواید تقوی صحت و سلامت جسمی معرفی شده است. چنانکه از حیث معنوی و روحانی نیز تقوی پشتوانه مستحکمی در مقابل گناهان و معاصی است بلکه قلعه نفوذ ناپذیر است. امام علی(ع) در این ارتباط میفرماید:
«اعْلَمُوا عِبَادَ اللهِ، أَنَّ التَّقْوَی دَارُ حِصْنٍ عَزِیزٍ، وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِیلٍ، لاَ یَمْنَعُ أَهْلَهُ، وَ لاَ یُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ أَلاَ وَ بِالتَّقْوَی تُقْطَعُ حُمَةُالْخَطَایَا» [9]
«ای بندگان خدا بدانید که تقوی دژی محکم و شکستناپذیر است اما گناه و معصیت خانهای در حال ویران شدن است که خوار کننده است و از ساکنان خود دفاعی نمیکند و کسی که بدان پناه برد در امان نیست آگاه باشد که با تقوی ریشه گناهان را میتوان قطع کرد.»
در واقع انسان با تقوی، بجهت داشتن تقوی، وارد بهشت میگردد چنانکه گناهان و معاصی موجب ورود در جهنم میشود امام علی(ع) میفرمایند:
«أَلاَ وَ إِنَّ الخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فی النَّارِ أَلاَ وَ إِنَّ التَّقْوَی مَطَایَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا، وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَها، فَأَوْرَدَتْهُمُ الجَنَّةَ»[10]
«آگاه باشید همانا گناهان چون مرکبهای بد رفتارند که سواران خود را عنان رها شده در آتش جهنم میاندازند و آگاه باشید همانا تقوی چون مرکبهای راهواری است که سواران خود را عنان بر دست وارد بهشت میکند.»
برای بار یافتن در رتبه و مقام تقوا پیشگان باید از خداوند همواره مدد جُست و از او درخواست کمک کرد. امام علی (ع) در این زمینه میفرماید:
«وَ أَنْ تَسْتَعِینُوا عَلَیْهَا بِاللهِ، وَ تَسْتَعِینُوا بِهَا عَلَی اللهِ، فَإِنَّ الْتَّقْوَی فِی الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ، وَ فِی غَدٍ الطَّرِیقُ إِلَی الْجَنَّةِ، مَسْلَکُهَا وَاضِحٌ، وَ سَالِکُهَا رَابحٌ، وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ، لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَی الاْمَمِ الْمَاضِینَ وَ الْغَابِرینَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَیْهَا غَداً»[11]
«از خداوند برای کسب تقوی و پرهیزکاری یاری بخواهید و برای انجام دستورات خداوند از تقوی یاری بجویید زیرا تقوی امروز سپر بلا و فردا راه رسیدن به بهشت است، راه تقوی روشن و رونده آن بهرهمند و امانت دارش خدا که حافظ آن خواهد بود، تقوی همواره خود را بر امتهای گذشته عرضه کرده و بر آینده نیز عرضه میکند زیرا فردای قیامت همگان به آن محتاج اند، زیرا مایه نجات و رهایی انسان در قیامت است.
«فَاِنّها النَّجاةُ غَدا وَ المُنُجاةُ اَبَدا» و موجب خوشنودی و رضایت خداوندمیشود بلکه آنرا نهایت خوشنودی خداوند دانسته است. امام علی(ع) میفرماید:
«وَ أَوْصَاکُمْ بِالتَّقْوَی، وَ جَعَلَهَا مُنْتَهَی رِضَاهُ، وَ حَاجَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ» [12]
«خداوند شما را به تقوی و پرهیزکاری سفارش کرده است و تقوی را نهایت خشنودی و خواستن از بندگان قرار داده است.»
حال که تقوی عامل مهمی برای جلب رضایت الهی است، پس باید به حبل و ریسمان تقوی چنگ زد و خود را به آن متصل کرد.
امام علی(ع) میفرماید:
«فَتَمَسَّکُوا یِوَثائِقَها وَ اعْتَصِمُوا بِحَقائِقِها» [13]
وقتی به تقوی متمسک شدیم و خود را با آن آراستیم از بندگی هر معبودی غیر از خداوند نجات خواهیم یافت و فقط بنده خدا خواهیم شد و در صورت بندگی خالصانه خداوند از هرگونه ضلالت و گمراهی و هلاکت و سقوط خود را نجات دادهایم.
امام علی(ع) در این زمینه میفرماید:
«وَ أَوْصَاکُمْ بِالتَّقْوَی، وَ جَعَلَهَا مُنْتَهَی رِضَاهُ، وَ حَاجَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ» [14]
«همانا تقوی و ترس از خداوند کلید هر درِ بسته و ذخیرهای برای روز قیامت و عامل آزادگی از هرگونه بردگی و بندگی و نجات از هر گونه هلاکت است.»
انسان وقتی در سایه تقوی بنده مخلص خداوند گردید، خیر و نفعاش به دیگران هم خواهد رسید و افراد جامعه از او بهرهمند خواهند شد، چون انسان متقی، انجام امور خیر و کارها نیک داوطلب خواهد بود.
امام امیرالمؤمنین(ع) در این زمینه میفرماید:
«فَمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوَی قَلْبَهُ بَرَّزَ مَهَلُهُ وَ فَازَ عَمَلُهُ فَاهْتَبِلُوا هَبَلَهَا» [15]
«کسی که جامه تقوی بر قلبش بپوشاند، کارهای نیکوی او آشکار شده و در کارش فائز و پیروز میشود پس در بدست آوردن بهرههای تقوی فرصت را مغتنم بشمارید.»
با توجه به آثار و فوائد نامبرده و تأثیر مثبت آن در حیات فردی و اجتماعی، امام امیرالمؤمنین(ع) در مواردی چند کارگزاران و دستاندرکاران حکومتی و غیر آنان را به مراعات تقوی و پرهیزکاری سفارش میکند چنانکه امام(ع) به مالک اشتر میفرماید:
«أَمَرَهُ بِتَقْوَی اللهِ، وَ إِیثَارِ طَاعَتِهِ، وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِی کِتَابِهِ: مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ» [16]
«او را به ترس از خدا فرمان میدهد و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدم بدارد و آن چه در کتاب خدا آمده از واجبات و سنّتها را پیروی کند.»
و در وصیت نامه خویش به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و به همه کسانیکه صدای علی(ع) و نامه او به آنها میرسد، به تقوای الهی و ترس از خداوند سفارش میکند، میفرمایند:
«أُوصِیکُمَا، وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی، بِتَقْوَی...» [17]
با توجه به اهمیت و ارزش تقوی که موجب سعادت دنیا و آخرت انسان میشود، پس برحکومت و دستگاههای فرهنگی کشور، لازم است با تلاشهای پیگیر و با فرهنگ سازی مناسب و ایجاد بسترهای لازم و جهت دهی درست زمینههای رشد و تقویت تقوا را در آحاد امت اسلامی فراهم آورند تا همانگونه که جامعه اسلامیاز حیث مسائل مادی و پیشبرفتهای زندگی دنیوی به سوی تکامل به پیش میروند، از جهت مسائل معنوی و کمالات اخلاقی و تربیت انسانی نیز پیشرفت کرده تا سعادت دنیا و آخرت را کسب کنند.
پی نوشت ها:
[1] . کلمات قصار شماره 227، ص 676 .
[2] . خطبه 110، ص 210 .
[3] . خطبه 161، ص 304 .
[4] . خطبه 173، ص 328 .
[5] . خطبه 114، ص 218 .
[6] . نامه 31، ص 522 .
[7] . خطبه 190، ص 372 .
[8] . کلمات قصار شماره 410، ص 726 .
[9] . خطبه 157، ص 292 .
[10] . کلمه 16، ص 58 .
[11] . خطبه 191، ص 376 .
[12] . خطبه 183، ص 352 .
[13] . خطبه 195، ص 410 .
[14] . خبطه 230، ص 466 .
[15] . خطبه 132، ص 250 .
[16] . نامه 53، ص 566 .
[17] . نامه 48، ص 558 .
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پایان پیام/
نظر شما