خبرگزاری شبستان : اعتراض مردم ترکیه علیه شیوه دیکتاتوری رجب طیب اردوغان نیست بلکه علیه سیاست های او و به عبارت دیگر علیه «اخوان المسلمین» است که اردوغان یکی از اعضای ارشد شاخه ترکی آن به شمار می رود.
آنچه در میدان «تقسیم» به وقوع پیوست یک انقلاب رنگی نبود بلکه قیامی بود که اکنون در سراسر ترکیه گسترده شده است.
در حقیقت قیام ترک ها ریشه در ناهماهنگی های دولت اردوغان دارد که پس از نامیدن خود به عنوان دولت «دموکرات اسلامی» ناگهان با پیدایش «بهار عربی» یا «بیداری اسلامی» ماهیت اصلی اش را آشکار ساخت.
در تعریف سیاست داخلی و خارجی،دو مرحله یعنی مرحله قبل و بعد از «تغییر موضع» وجود دارد.
پیش از این ،تئوری احمد داوود اوغلو،وزیر امور خارجه ترکیه مبنی بر «مشکلات صفر» با همسایگان ترکیه در مرکز توجه قرار داشت اما سپس آنکارا با اتخاذ شیوه ای کاملا مغایر ،وارد جنگ با سوریه شد.
فرماندهی این تغییر جهت ها را اخوان المسلمین یعنی سازمانی بر عهده دارد که اردوغان و تیمش همواره با وجود انکارهای مکرر،وابسته به آن بوده اند.
حتی اگر این تغییر با مداخله قطر،تامین کننده بودجه اخوان المسلین به وجود آمده باشد باز هم معنایی مشابه را به ما القا می کند:رژیم های دیکتاتوری که ادعا می کنند دشمنان رژیم صهیونیستی هستند ناگهان مانند متحدان این رژیم عمل می کنند.
استانداردهای دوگانه ترکیه نیز به تبعیت از سیاست هایی است که آمریکا و رژیم صهیونیستی در قبال منطقه و تحولات اخیر آن در پیش گرفتند.
در کشورهایی مثل تونس و مصر که قیام مردم با انگیزه های اقتصادی،اجتماعی و دینی صورت گرفت آمریکا و غرب مداخله ای نکرده و تنها دستور کنار کشیدن از قدرت را برای زین العابدین بن علی و حسنی مبارک که از متحدان واشنگتن بودند،صادر کرد اما در مورد سوریه دستور حمله برای نابودی دولت بشار اسد صادر شد.
اردوغان که حالا خود را متحد آمریکا می دید با پشتیبانی اخوان المسلمین به دوست دیرینه خود یعنی سوریه پشت پا زد و وارد جنگ با بشار شد.
هنگام اعلام جنگ آمریکا علیه سوریه،اردوغان کاسه داغ تر از آش شد و به شدت بر طبل جنگ علیه دولت بشار اسد کوبید تا آنجا که وقتی با ابتکار سیاسی روسیه برای تحت کنترل قرار دادن سلاح های دمشق،واشنگتن از حمله نظامی منصرف شد آنکارا این اقدام را اشتباهی فاحش توصیف کرد.
اینجا بود که دولت اردوغان متوجه شد حامیان عربی و آمریکایی ،متحد خود را تنها گذاشته اند ؛به هیمن دلیل بار دیگر روند سیاسی خود را در قبال سوریه به طور ظاهری تغییر داد تا آنجا که اخیرا اعلام کرد شورشی های سوریه مسبب برافروختن جنگ هستند و باید کشته شوند.
اخوان المسلمین که رهبری همه این تغییرات را بر عهده دارد اگرچه ادعا می کند از شیوه زندگی آمریکایی متنفر است اما تحت حمایت قوی شاخه آنگولا آمریکایی (انگلیس،آمریکا و رژیم صهیونیستی) تشنه شیوه ای است که در آن بتواند از خشونت علیه کسانی که در برابرش مقاومت می کنند،استفاده کند.
اردوغان پیش از احراز پست نخست وزیری در ترکیه ادعا کرد که رابطه خود را با «برادرها» قطع کرده و قصد دارد این گروه را ترک کند. او سپس به عنوان نخست وزیر انتخاب شد و آرام آرام دیکتاتوری خود را اعمال کرد.
او دستور دستگیری دو سوم از ژنرال های ترک را به اتهام شرکت در «گلادیو»،شبکه مخفی تحت نفوذ آمریکا صادر کرد.
او همچنین بسیاری از روزنامه نگاران را پشت میله های زندان انداخت که البته این حقیقت همواره از سوی رسانه های غربی مخفی شد چون آنها نمی خواستند یکی از اعضای ناتو را مورد انتقاد قرار دهند.
وقوع جنگ داخلی در سوریه و روند ضد سوری دولت اردوغان،کم کم چشم ترک ها را به روی حقایق باز کرد و موجب شد تا موضوعی کوچک در مورد محیط زیست تبدیل به بلند شدن مردم در برابر سیاست های دولتی شود.
ترکیه در سال جاری میلادی برای اولین بار پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی در سال 1923به رهبری «کمال آتاتورک» بار دیگر وارد جنگی فراتر از مرزهای خود شد و موجبات خیزش مردمی که مخالف جنگ با دشمن دوست و همسایه خود بودند را فراهم کرد.
اگرچه اکثر جمعیت ترکیه را سنی ها تشکیل می دهند اما تنها عده قلیلی از آنها حامی سیاست های منافقانه «برادرها» هستند.
دولت ترکیه یعنی کشوری که 50 درصد سنی،20 درصد شیعه علوی،20 درصد کرد و 10 درصد از دیگر اقلیت ها در آن زندگی می کنند شیوه ضد سوری را در پیش گرفت تا میان سنی ها و شیعه های این کشور بایستد و این حرکت موجب شد تا ترک ها نیز در مقابل دولت خود بایستند.
تحلیلگران معتقدند که کوتاه کردن دست اردوغان از قدرت نه تنها می تواند به مشکلات اقتصادی و سیاسی این کشور پایان دهد بلکه می تواند عاملی برای پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه باشد.
مردم ترکیه همچنین با گرفتن قدرت از «برادر اردوغان» می توانند از گسترش اخوان المسلمین که عامل مشکلات آنهاست، جلوگیری کنند.
نظر شما