خبرگزاری شبستان: اگرچه محرم و رویداد عاشورا به حدی بزرگ و ماندگار است که هم شیعه و هم سنی بر آن تأکید داشته و بر روی آن به مثابه یکی از بزرگترین وقایع تاریخ اسلام اجماع دارند اما متاسفانه کشورهای عربی منطقه به جای آنکه از این فرصت برای نزدیکی هر چه بیشتر با ایران و نیز تلاش برای حل و فصل مشکلات مربوط به دشمنی و افتراق مذاهب در خاورمیانه، استفاده کنند، بر طبل خصومت و دشمنی خود همچنان می کوبند. در این راستا محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، تمام تلاش خود را به کار گرفته است که همسایگان از جمله عربستان و قطر را توجیه نماید که توافق ایران و غرب ضربه ای به منافع آنان نمی زند. با این حال عرب ها که در سخن، ادعاهای بسیاری را در بستر روابط دیپلماتیک داشته اند در عمل به جای یاری رساندن، سنگ اندازی در اهداف ایران را چاره کار خود می دانند. این امر به قدری واضح و اسفناک بوده است که سید حسن نصرالله رهبر مقاومت لبنان نیز کشورهای عربی را مورد سرزنش قرار داده و سیاست آنها در قبال ایران در چارچوب مذاکرات ژنو را مورد انتقاد قرار داد. این در حالی است که سیاست کشورهای عرب در مواجهه با ایران در صورت تداوم را نمی توان یک سیاست مستقل بنا بر منافع ملی این کشورها، دانست بلکه علی رغم ادعای کشورهای عربی در مورد دشمنی با اسرائیل و عدم شناسایی آن، رفتار آنان کاملا همسو با منافع و اهداف صهیونیست ها به شمار خواهد آمد. اهمیت اتحاد میان کشورهای عربی و ایران، که همواره بر این مسئله تأکید داشته است، موجب شد تا در این گزارش نگاهی اجمالی بر رفتار عربها و پیامدهای آن، انداخته شود.
مسئله فلسطین را باید واضح ترین اشتراک ایران و کشورهای عربی دانست. حمایت های همیشگی ایران از منافع ملت فلسطین بر کسی پوشیده نیست این در حالی است که کشورهای عربی با نفوذی مانند عربستان، مصر، قطر و...نیز همواره ادعای طرفداری از حقوق ملت فلسطین را کرده و در این راستا اقداماتی از جنگ عرب ها با صهیونیست ها گرفته تا عدم شناسایی اسرائیل را در دستور کار قرار داده اند. با این حال مواضع عربها در قبال ایران نه تنها تمام ادعاهای آنان را نقض می کند بلکه همسو با منافع و اهداف اسرائیل نیز هست. در واقع سنگ اندازی در برابر تلاشهای ایران برای دستیابی به نتیجه در مذاکرات ژنو و مقابل کشورهای غربی، همان موضعی است که اسرائیل با رشوه و تطمیع و تهدید به شدت آن را دنبال می کند.
اسرائیل در وضعیت حال حاضر در یک مخمصه بزرگ گرفتار شده است زیرا تمام تلاشهایی که در چندین سال اخیر برای فشار بر ایران اعم از اعمال تحریم های اقتصادی تا لابیگری برای اجرای گزینه نظامی علیه تهران انجام داد، مانند کوه یخی در حال آب شدن است اسرائیل از اینکه نتوانست علی رغم تلاشهای بسیار خود، اجماع بین المللی برای حمله نظامی به ایران و یا افزایش تحریم ها را به دست آورد، دچار انزوای بی سابقه ای شده است. این رژیم با اتهام به دولت، سیاستمداران ایرانی را دروغگو خواند و پروژه عدم حمایت حاکمیت از مواضع دولت را کلید زد که با بصیرت و تدبیر مقام معظم رهبری بی نتیجه ماند. از سوی دیگر حضور موفق دولت در نشست سالانه سازمان ملل و بی اعتبار شدن سخنرانی نتانیاهو و هشدارهای وی در مورد ایران، شکست مفتضحانه ای برای اسرائیل بود. این شکست و فشار افکار عمومی و نهادها و دولتهای بین المللی از جمله اروپاییان برای توقف شهرک سازی ها و بازگشت به درون خط سبز، و تحریم اقتصادی اتحادیه اروپا، بستر دیگری بود که اسرائیل را به درون لاک انزوای خود بیشتر فرو برد. بنابراین باید پذیرفت که اسرائیل در یکی از بغرنج ترین بزنگاه های تاریخی خود گرفتار آمده است و به هر تلاشی دست می زند تا گره کور را بگشاید.
از سوی دیگر یکی از مهمترین اهدافی که اسرائیل سالهاست آن را به عناوین مختلف مطرح می کند، انکار مسئله فلسطین به عنوان محوری ترین موضوع خاورمیانه است. اسرائیل و سازمانهای مختلف وابسته به آن در بیانیه ها و سخنرانی های سیاسی مختلف ادعا می کنند که غصب فلسطین از سوی اسرائیل، نه تنها هیچ گونه تأثیری بر بی ثباتی های منطقه نداشته و هیچ مشکل جدی را در معادلات منطقه ای و بین المللی به وجود نیاورده است بلکه به مثابه یک موضوع داخلی مرزی بین کشورها تلقی شود. آنها در تلاشند افکار عمومی و جریانات رسانه ای و نهادی را قانع کنند که عامل بی ثباتی در خاورمیانه نه اسرائیل و اقدامات متجاوزکارانه آن، بلکه ایران و سیاست های این کشور است. پرونده هسته ای ایران که اسرائیل در طول این چند سال بر روی آن مانور داده، بخشی از این پروژه به شمار می آید، اتهام به ایران به عنوان محور شرارت، تلاش برای بایکوت و انزوای منطقه ای، تحریم های اقتصادی و تلاش برای همراهی کشورها و دولتها برای موافقت با اعمال گزینه نظامی علیه تهران، سایر بخش های این پروژه است. بنابراین اسرائیل وانمود می کند که در یک بستر طبیعی و آرام مذاکرات را پیش می برد و در حال دستیابی به نتیجه است. در نتیجه تأکید می کند که اعمال فشارهای بیشتر از لحاظ اقتصادی و نظامی بر ایران تنها راه رهایی منطقه از بی ثباتی است.
بنابراین باید گفت منافع مهم اسرائیل در حال حاضر ایجاب می کند که اول جایگزینی موضوع هسته ای ایران به جای مسئله تاریخی فلسطین را تا حد ممکن رواج دهد و دوم اعمال فشارهای بیشتر بر ایران را به منظور خروج از انزوا در دستور کار بگذارد. حال سوال این است اگر چه کشورهای عربی با تهران مشکلات تاکتیکی داشته و خواهند داشت اما آیا صهیونیست ها را که به ادعای خود چالش استراتژیک و حل ناشدنی با آن دارند را بر موفقیت ایران ارجحیت می دهند؟ در صورتی که سنگ اندازی های کشورهای عربی ادامه پیدا کند این گزینه اثبات خواهد شد که علی رغم ادعاهای کشورهای عربی، آنان مسئله فلسطین و اقدامات اسرائیل را جزء موضوعات حل شده و بی اهمیت به شمار آورده و تنها به منظور رقابت با ایران در حوزه نقش آفرینی منطقه ای به عنوان ام القرا، گاهاً در چارچوب شعارها و نمایش های دیپلماتیک، گریزی نیز به مسئله فلسطین می زنند. از این رو عرب¬ها دنبال فرصتی هستند که بتوانند موجودیت اسرائیل را شناسایی کرده و با این رژیم وارد تعامل شوند.
پایان پیام/
نظر شما