به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان و به نقل از تبیان، حدیث مشهور و متواتر ثقلین این حقیقت را به طور کامل روشن می سازد; زیرا رسول اکرم ـ ارواحنافداه ـ در آن حدیث شریف فرموده اند: «من می روم و دو متاع سنگین، گران بها و ارزشمند در میان شما می گذارم: یکی کتاب خدا، قرآن کریم و دیگری عترت اهل بیت من ، و این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
کربلا
در میان امامان معصوم و حجت های بالغه الهی، پیشوای عزّت و آزادی و رهبر جهاد و شهادت و فداکاری، حضرت سیّدالشهدا، حسین بن علی (علیه السلام) امتیازی ویژه دارد!
پیوند امام حسین با قرآن کریم، فوق العاده ریشه دار است; چنان که عبارات زیارتنامه های آن حضرت و غیر آن، به روشنی گویای این حقیقت انکارناپذیر است.
در زیارت آن حضرت در عید فطر و قربان می خوانیم:
«اشهد انّک التّالى لکتاب الله; من شهادت مى دهم که تو[اى امام حسین] تلاوت کننده کتاب خداوند بودى.»
و در زیارت آن حضرت در شب قدر می خوانیم:
«اشهد انّک قد اقمت الصلوة ... و تلوت الکتاب حق تلاوته; شهادت مى دهم که تو [اى حسین بن على] نماز را به پا داشتى... و قرآن را بدان گونه که شایستگى تلاوت داشت تلاوت فرمودى.»
و در بعضی از زیارت های آن سیّد ابرار و امام احرار و آزادگان ـ مانند همان زیارت عید فطر و قربان ـ می خوانیم:
«السلام علیک یا شریک القرآن; سلام بر تو [اى حسین] اى که شریک و همتاى قرآنى.»
تجسّمی از آیات قرآن
مِهر و قَهر امام حسین (علیه السلام) به قرآن بازگشت می کرد و رایحه طیّبه و معطّر قرآن از همه کارهای وی پدیدار بود و در مواردی خود، به آیه مربوط استشهاد می کردند و تصریح می نمودند که در این رفتار مخصوص، استنادشان به آن آیه کریمه است و یا رفتارشان از قرآن کریم سرچشمه می گیرد; به بیان دیگر، اخلاق و رفتار آن بزرگوار، تجسّم و ترسیم آیه های پربرکت قرآن بود و بار رفتار بزرگوارانه خود، آیه های قرآن را زنده می کرد و در میان جامعه گسترش می داد و امّت را به سوی قرآن، تشویق می کرد.
آیه ای که هنگام خروج از مدینه خوانده شد
با تحقیق در منابع تاریخی و حدیثی که ما به آنها دسترسی داشتیم؛ چنین بر میآید که امام حسین (علیه السلام) در مسیر حرکتشان از مدینه تا کربلا در جایگاههای مختلف به تناسب آیاتی را تلاوت فرمود.
ظلم همان نادیده گرفتن حق دیگری است و هرچه فرد مظلوم بالاتر و مهم تر باشد ظلم به او هم به همان اندازه بدتر و قبیح تر است تا به ظلم به خدا که بالاترین و برترین موجود خداست و همان طور که در صفات نامتناهی است اگر ظلم به او شود نیز شدت بدی ان بی نهایت می باشد. که در قران از ظلم به خدا به ظلم عظیم تعبیر شده است یعنی ظلم بسیار بزرگ
در شب یکشنبه بیست و هشتم ماه رجب، هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن به سوی مکّه که فرزندان، برادرزادگان و برادرانش نیز با بیشتر خاندانش همراه او بودند جز برادرش محمّد ابن حنفیّه؛ این آیه شریفه را قرائت فرمود: [ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 35، طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 435]
فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»؛ [ قصص، 21.] موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالی که] میگفت: «پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش».
طبق این آیه؛ حضرت موسی (علیه السلام) برای رهایی از شرّ فرعونیان از مصر به سوی مدین خارج شد.[ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، طیب، ج 2، ص 137، ؛ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 34]
امام حسین (علیه السلام) با خواندن این آیه حال خروج خود را از شهر مدینه به حال خروج حضرت موسی (علیه السلام) از مصر تشبیه کرده که آن حضرت از ترس فرعون مصر ناچار به ترک شهر و دیار و فرار از شهر گردید، و امام حسین (علیه السلام) نیز به خاطر فرعون زمان خود مجبور به ترک دیار و خانه و کاشانه خود شد.
تلاوت این آیه شریف نشان دهنده تصمیم بنی امیه بر قتل سید الشهدا است و خروج از مدینه به این علت است که اگر امام حسین اصرار بر توقف در مدینه میکردند ، در نهایت بنی امیه مجبور بودند که امام حسین علیه السلام را در مدینه به شهادت برسانند. (الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 35)
ظلم
ظالم کیست که حسین علیه السلام از خدا راه نجات می خواهد؟
ظلم به معنای منظور نکردن حق و حقوق دیگری است. و اگر انسان در دنیا حقوق پروردگار را در مد نظر نداشته باشد و به آنها بی توجهی کند در حقیقت ظلم به خدا کرده است.
خدای تعالی همه نعمت ها را در دنیا برای رفاه و آسایش بندگان خلق فرموده است و خواسته است که آنها در دنیا با داشتن همه نعمت ها و وسایل رفاهی فقط به رشد روحی خود بپردازند و معارف و حقایق را بیاموزند و اگر ما انسان ها به جای استفاده از نعمت ها و عمل به معارف و حقایق ، فقط به دنبال هوی و هوس های زودگذر خود برویم و پشت پا به همه حقایق بزنیم ، در حقیقت بزرگترین ظلم را به خدای تعالی کرده ایم و حق خدا را پوشاندیم.
گناه و نافرمانی پروردگار از یک نظر ظلم به خود است زیرا سبب می شود خوشی و نعمت را از خود سلب کنیم اما از نظر دیگر ظلم به پروردگار است.
خدای تعالی با کرامت و بزرگواری همه نعمت ها را به ما داده و خواسته تا ما بهترین زندگی را داشته باشیم. گناه و معصیت پروردگار مانند این است که به این میزبان پر محبت و کریم که همه چیز را برای ما مهیا کرده است سیلی بزنیم و بگویم حال که اجازه می دهد به او سیلی بزنیم پس چرا نزنیم؟! این نهایت پستی و بی ارزشی انسان را نشان می دهد.
در آیه ای از قرآن کریم خدای تعالی می فرماید: «ان الشرک لظلم عظیم» زیرا ظلم همان نادیده گرفتن حق دیگری است و هرچه فرد مظلوم بالاتر و مهم تر باشد ظلم به او هم به همان اندازه بدتر و قبیح تر است تا به ظلم به خدا که بالاترین و برترین موجود خداست و همان طور که در صفات نامتناهی است اگر ظلم به او شود نیز شدت بدی آن بی نهایت می باشد. که در قرآن از ظلم به خدا به ظلم عظیم تعبیر شده است یعنی ظلم بسیار بزرگ.
امام حسین (علیه السلام) با خواندن این آیه حال خروج خود را از شهر مدینه به حال خروج حضرت موسی (علیه السلام) از مصر تشبیه کرده که آنحضرت از ترس فرعون مصر ناچار به ترک شهر و دیار و فرار از شهر گردید، و امام حسین (علیه السلام) نیز به خاطر فرعون زمان خود مجبور به ترک دیار و خانه و کاشانه خود شد.
و کسی می تواند مرتکب چنین ظلم و گناه بزرگی شود که در مقابل پروردگار و محبت او کسی یا چیزی را علم کرده و به جای دوست داشتن و محبت داشتن به پروردگار, آن چیز را دوست داشته باشد.
همان طور که با مطالعه تاریخ به آن پی می بریم ، بنی امیه و آنانی که در مقابل بزرگترین نعمت خداوند ؛ ولایت حسین علیه السلام ایستادند ، بزرگترین ظالمان عالم بوده و بزرگترین ظلم را انجام دادند.
همان هایی که زر و زیور دنیا و قدرت ناپایدار این دنیا کورشان کرد و چشم بسته به جای لبیک گفتن به امام زمانشان به هوس های خود لبیک گفتند.
آنهایی که محبت دنیا و مادیات در دلهایشان رخنه کرده و برای رسیدن به آن از هیچ عملی ولو کشتن پسر فاطمه و اسارت خاندان او مضایقه نکردند.
گویا آنان این آیات را نشنیده اند و یا نه ، قطعاً خود را به نشنیدن زده اند که می فرماید :
«لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ» (بقره/258) افرادی که ظلم می کنند خدا لطفش را از آنها برمی دارد. هدایتشان نمی کند. راه حق را پیدا نمی کنند و در باطل گم می شوند.
«إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (انعام/21) افرادی که ظلم می کنند رستگار نمی شوند «لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمینَ» (ابراهیم/13)
قرآن میگوید: «أَلا لَعْنَه یُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمینَ» (هود/18) «بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ» (هود/44) «وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ» (بقره/270)
روز قیامت ظالم یار و یاور ندارد. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُواای مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» (شعراء/227)
«ما لِلظَّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاعُ» (غافر/18) افرادی که ظلم می کنند ممکن است اینجا یک باندی باشند و کمک هم بکنند، ولی روز قیامت دوست صمیمی و حمیمی نیست.
«ما لِلظَّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ». «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ یَوْمٍ أَلیمٍ» (زخرف/65) وای بر ظالمین. «وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً» (جن/15) آتش گرفته و در دوزخند. «تَرَی الظَّالِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا کَسَبُوا» (شوری/22)روز قیامت که پرونده باز میشود، ظالم سرش را پایین می اندازد و شرمنده است.
وای کاش ما نیز در این دوران خود را به نشنیدن نزنیم و با اعمال و کردارمان ، چون آنان رفتار نکنیم!!
نظر شما