چرا امیرالمومنین (ع) به خلیفه دوم مشورت می داد؟

خبرگزاری شبستان: عمر پیشنهاد فرماندهی سپاه اسلام در حمله به ایران را به امیرالمومنین (ع) داد که آن حضرت (ع) نپذیرفتند در نتیجه سعد بن وقاص فرمانده سپاه شد.

حجت الاسلام مهدی همازاده، پژوهشگر تاریخ اسلام در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که اگر امام علی (ع) خلافت عمر را مشروع نمی دانستند چرا در خصوص جنگ با ایران به او مشاوره هایی ارائه دادند، گفت: حضرت امیر(ع) در خصوص حمله به ایران مشاور عمر خلیفه دوم نبودند، بلکه عمر پیشنهاد فرماندهی این سپاه را به ایشان دادند که آن حضرت (ع) نپذیرفتند در نتیجه سعد بن وقاص فرمانده سپاه شد.
وی ادامه داد: اما به طور کلی ایشان در برخی از جنگ ها مانند حمله به شامات و فلسطین علاوه بر اینکه خود در این جنگ ها حاضر نمی شدند اما به خلیفه مشاوره هایی ارائه می دادند؛ اما مشاوره با خلیفه دلیل بر مشروعیت داشتن آن خلافت نیست بلکه این امر به دلیل مصالح جامعه مسلمان و لزوم توسعه اسلام به سرزمین هایی مهمی همچون فلسطین و شامات بود که توسعه، نفوذ و ابقای اسلام را می طبید. بنابراین در جایی که حفظ مصالح جامعه اسلامی مهم بود، حضرت (ع) جامعه را فدای اختلاف خلافت نمی کردند که شکست بخورند.
حجت الاسلام همازاده عنوان کرد: اما با بررسی تاریخ، مشاهده می کنیم این روش عقلایی، سیره برخی امامان معصوم دیگر و بزرگان دین بوده است. به طور مثال در دوران صفویه، فقها اگر چه مشروعیت شاه صفوی و به طور کلی حکومت سلطنتی و موروثی را قبول نداشتند، اما در دربار شاه نفوذ پیدا کرده و اقدامات مثبتی انجام می داند که از جمله می توان به حضور شیخ بهایی در دستگاه شاه صفوی، خواجه نصیرالدین طوسی در دستگاه خونریز و سفاک مغول، علی بن یقطین در دستگاه خلافت هارون الرشید با دستور امام کاظم (ع) و ... اشاره کرد.
این پژوهشگر با تاکید بر اینکه بنابراین مشاوره دادن حضرت علی (ع) به خلیفه دوم دلیل بر پذیرش خلافت او نیست، ابراز کرد: چه بسا حضرت (ع) در بسیاری مواقع طوری رفتار می کردند که نشان دهند در خصوص مشروعیت خلیفه وقت، إن قلت و اشکال دارند و راضی به آن نیستند.
وی افزود: لذا این حرکت سیره عقلایی است که در سیره ائمه معصومین (ع) و بزرگان دین دیده می شود و موضوع پیچیده ای نیست؛ زمانی که ابن یقطین به امام کاظم (ع) شکایت می کند که چرا باید در این دستگاه نامشروع حضور داشته باشد، حضرت (ع) به ایشان توصیه می کند مادامی که آنجا حضور دارد و می تواند به نفع شیعیان کار کرده یا جلوی بسیاری از آسیب ها و مفاسد عظیمی به شیعه را بگیرد، آنجا بماند که این کار از طواف کردن های بسیار به دور خانه خدا بهتر و برتر است.
این کارشناس تاریخ در ادامه گفت: در این باره می توان به روایت ذیل اشاره کرد: "ابن یقطین یکبار به امام کاظم (ع) نوشت:حوصله ام از کارهای سلطان تنگ شده است، خدا مرا فدایت گرداند، اگر اجازه دهی از این کار کناره می گیرم.
امام (ع) در پاسخ او نوشتند: اجازه نمی دهم از کارت کناره گیری کنی،از خدا بپرهیز!"رجال کشی، ص431 و بحار، ج48، ص136."
حجت الاسلام همازداه یادآور شد: با این توصیف قاعده فقهی و عقلایی بر این مطلب صحه می گذارد که اگر با حضور فردی در دستگاه خلافت منافع شیعه تا حدودی تامین می شود، یا آنها از آسیب ها و خطراتی در امان می مانند باید اهمّ و فی الاهمّ کرد و این امر مورد اتفاق عقلای دین است.
پایان پیام/
 

کد خبر 304458

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha