به گزارش خبرنگار سینمایی شبستان، پس از انتخابات ریاست جمهوری که در نتیجه آن حسن روحانی ریس جمهور ایران شد،هر آنچه از دولت دهم مانده بود یک راست به دولت یازدهم منتقل شد.میراثی که در تمام زمینه ها شاید جای سوال یا عیب و ایرادی داشت اما یکی از این میراثها،پروژه"لاله"بود که نه تنها مشخص نیست باید چه کاری با آن کرد،بلکه حالا گویا مالکیت آن هم در پرده ابهام است.
تمام داستان از جلسه ای در همایش ایرانیان خارج از کشور آغاز شد.در این جلسه یک ایرانی به نام اسدالله نیک نژاد که سابقه فعالیت در سینمای ایران در دهه شصت را داشت،به اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر ریس جمهور نزدیک شد و با معرفی خود به او،طرحی سینمایی را در مورد داستان زندگی یک قهرمان زن اتوموبیل رانی ایرانی به نام لاله صدیق به او ارائه داد و ظاهرا رحیم مشایی قول همکاری با او را در مورد ساخت فیلم در تهران داد.
کمی بعد از آن بود که این جریان در ایران علنی شد و با علنی شدن این خبر،از همان ابتدا حمله ها هم به این پروژه آغاز شد.حمله هایی از چند جهت و با چند دلیل که همه در نهایت ساخته شدن این پروژه را به ضرر سینمای ایران می دانستند.عده ای به آثاری که در آمریکا در استودیوی نیک نژاد آماده نمایش شده بود و کیفیت پایین آنها اشاره داشتند و با توجه به سی سال دور بودن او از سینمای ایران،او را مناسب فعالیت در سینمای ایران نمی دانستند.تعدادی هم از همان ابتدا که بحث بودجه فیلم مطرح شد،تولید فیلمی با این هزینه را به نفع سینمای ایران نمی دانستند و می گفتند بهتر است این هزینه صرف حمایت از تولید چند فیلم به کارگردانی جوانان مستعد در سینمای ایران شود.
اما هیچکدام از این حرفها و اعتراضات در عزم جزم مسئولان سینمایی کشور برای حمایت از تولید این اثر تاثیری نداشت.جواد شمقدری که در راس امور سینمایی کشور بود،تلاشی بی امان را برای تولید این پروژه آغاز کرد و هیچ مساله ای نتوانست جلوی او را بگیرد.وقتی دامنه اعتراضات به پروژه لاله به مجلس شورای اسلامی هم کشید،وزیر ارشاد به همراه معاون سینمایی خود به ساختمان بهارستان رفتند و از این پروژه دفاع کردند.
شگفتی اصلی اما بعدا معلوم شد.وقتی سرانجام شمقدری با هر زحمتی بود موافقت تمام ارگانها برای تولید فیلم را گرفت و صدای مخالفان را هم ساکت کرد،مشخص شد بر خلاف تمام پروژه های فاخر که معمولا در بنیاد سینمای فارابی تولید می شد،قرار است "لاله"در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید شود.مرکزی که طبق تعریف و عملکرد خود باید به حمایت از آثار مستند و فیلمسازان جوان در تولید اولین کارشان بپردازد،حالا قرار است بیش از چند میلیارد را برای تولید فیلمی هزینه کند که مشخص نیست چه ارتباطی با مرکز گسترش دارد.
این مساله صدای اعتراض کارگردانان جوان را هم به بقیه معترضان ساخت "لاله"اضافه کرد.معترضانی که در طول دوران حضور شفیع آقا محمدیان در ریاست مرکز گسترش،بارها با شنیدن جواب"بودجه نداریم"نا امید از اتاق او بیرون آمده بودند و بعضی از آنها با وجود جوایز جهانی که برده بودند،چند سال بود بیکاری را تجربه می کردند،حالا به این مساله که چند میلیارد از پول بیت المال باید توسط این مرکز صرف ساخت فیلمی شود که نه مستند است و نه تجربی اعتراض داستند اما همان جوابهای سر بالا و همان بی توجهی به مخالفان در مورد آنان هم اعمال شد تا مسیر ساخت پروژه "لاله"روی جسد ایده های فیلمسازان جوان هموار شود.
پیش تولید این پروژه با وجود اینکه یک بار کل عوامل آن تغییر کردند سرانجام به پایان رسید و سال گذشته فیلم لاله با حضور بازیگرانی چون نیکی کریمی و سام قریبیان که به زبان انگلیسی مسلط بودند آغاز شد و بعد از فیلمبرداری بخش عمده ای از آن،با باقی ماندن بخشی از فیلمبرداری که در پیست اتوموبیلرانی آزادی می گذرد،تا پایان آماده شدن این پیست ناتمام ماند.
اما در این میانه دولت تغیر کرد و کوه یخ "لاله"که ما بخشی از ابتدای آن را می دیدیم،ماهیت واقعی خود را نشان داد.چندی پیش سید مهدی طباطبایی نژاد رییس جدید مرکز گسترش علنا از تولید این فیلم انتقاد کرد،گفت که از ادامه آن حمایت نخواهد شد و اعلام کرد که بیش از یک سوم بودجه این مرکز تنها به این فیلم تزریق شده.
از سوی دیگر نیک نژاد هم اعلام کرد که فیلمنامه در اختیار یک شرکت کانادایی است و با وجود هزینه شش میلیارد تومانی ایران برای این فیلم،مالکیت آن هم متعلق به آن شرکت کانادایی است و ایران هیچ حقی در مورد مالکیت آن ندارد.مساله ای که اعتراض مضاعف مسئولان سینمای جدید را در پی داشته است.
باید اینجا دید چه کسی مقصر اصلی در ماجرای "لاله" است؟می توان به راحتی در مورد مساله مالکیت فیلم با شرکت کانادایی که مدعی مالکیت آن است مذاکره کرد اما سوال اصلی اینجا است که مسئول واقعی تولید این فیلم کیست؟نیک نژاد که مثل کالای وارداتی از از آمریکا آمد تا سوغاتی نوین برای سینمای ایران داشته باشد؟شفیع آقا محمدیان که حق فیلمسازان جوان ایرانی را بدون نتیجه به پای یک پروژه چند میلیاردی ریخت و بسیاری را بیکار کرد؟یا جواد شمقدری که به عنوان معاون سینمایی اصرار بر تولید فیلمی کرد که پس از بلعیدن مقادیر زیادی بودجه حالا دو قورت و نیمش هم باقی است؟
به نظر می رسد سازمان سینمای با بررسی حقوقی این ماجرا می تواند بسیاری از گره های نامکشوف آن را به صورت قانونی باز کند.همچنین امیدواریم با ادامه روند شفاف سازی که اخیرا در مسائل سینمایی به شکل می خورد،از عاملان هدر رفتن بیت المال شکایت شود تا مسئولان سینمایی گذشته فکر گمان نکنند حالا که از صندلی خود کنار رفته اند،دیگر مسئولیتی در مورد عملکرد خود ندارند و مانند زمان مسئولیتشان ی تواند پاسخگو نباشند.
حالا باید صبر کرد و دید تکلیف "لاله"چه می شود و باید با این پروژه چند ملیاردی چه کرد؟فعلا فقط باید امیدوار بود که پول رفته به خزانه دولت برگردد و دولت جدید با درایت بیشتری بر سینما نظارت کنند و حق را به حق دارش برسانند.
پایان پیام/
نظر شما