چرا باید همه جا کروبی را مسخره کنند؟

آقای کروبی چرا باید به این شکل دربیاید که نتواند هیچ کجا بیاید و نتواند هیچ چیزی بگوید، هیچ کجا هم قبولش نداشته باشند، همه جا هم مسخره‌اش بکنند. چرا؟ به خاطر اینکه از سرپرستی ولی امر خارج شد، از خط امام (ره) ..

به گزارش خبرگزاری شبستان؛اخبار فعالیت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در مورد انتخابات مجلس نهم از سال گذشته در برخی محافل مطرح شد و پس از مدتی نیز خبر پیوستن جامعه روحانیت مبارز تهران به این فرآیند و سپس انتشار منشور 12 بندی اصولگرایی از سوی جامعتین بر روی خروجی‌ها قرار گرفت.

در حالی که تا پیش از این خبر دقیقی در مورد نحوه این فعالیت‌ها منتشر نشده بود، آیت الله یزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفت‌وگویی با "هفته‌نامه شما" جزئیات و ناگفته‌هایی از فرآیند مورد نظر جامعتین برای وحدت اصولگرایان را بیان کرده است.

در بخش دیگری از این گفت‌وگو نیز به مسئله فتنه آینده، موضع‌گیری‌های آقای هاشمی رفسنجانی و اختلاف وی با رئیس‌جمهور پرداخته شده است:

بحث اول موضوع وحدت اصولگرایان حول محور جامعتین است، مستحضر هستید در سال نود انتخابات مجلس نهم را خواهیم داشت و بحث‌های اولیه مرتبط با این موضوع از اواخر سال گذشته شروع شد. آقای دکتر احمدی‌نژاد یک جلسه‌ای با عنوان سران اصولگرایان تشکیل دادند که به جلسه 30 نفره معروف شد و بعد از آن هم نتیجه جلسه این بود که یک کمیته سه نفره‌ای شکل گرفت که موضوعات وحدت را دنبال کنند.

شرایط کنونی کشور ما بحمد الله با رهبری‌های دقیق و مدبرانه مقام معظم رهبری با عبور از بسیاری از فراز و نشیب‌ها و به خصوص مشکلات سال گذشته و بالاخص مسائلی که معروف بود به فتنهٔ فتنه‌گران به گونه‌ای حل و فصل شد که کمترین زیان را برای نظام داشت و بیشتر چهره واقعی کسانی که علیه نظام حرکت می‌کنند برای جامعه مشخص شد. نمی‌خواهم ادعا کنم که مسئله فتنه پایان یافته است، معتقد هستم که دشمن همیشه در صدد هست که از هر فرصتی استفاده بکند و هیچ‌گاه نباید ما و هر کسی که به اصطلاح طرفدار نظام است از حضور دشمن غفلت بکند. هرگز نباید دشمن را حقیر و بیچاره شمرد ولی توجه به اینکه دشمنی هست سبب می‌شود که پیشگیری‌هایی باشد و دقت بیشتری بشود. در نتیجه باید گفت که در شرا یط کنونی بیش از هر چیز به وحدت نیازمند هستیم و مقصودم از این وحدت، وحدت همه اقشار جامعه و به خصوص قوای سه گانه و مسؤولان رده بالای نظام است. مقام معظم رهبری در سخنرانی اول سالشان هم به صراحت فرمودند اگر اختلاف سلیقه‌ای بین قوای سه گانه وجود دارد در عین حال که می‌بایست این اختلافات را حل و فصل بکنند باید با هم دلی وحدت را حفظ بکنند و طبعاً معنای وحدت این نیست که اشخاص تفکر، سلیقه یا نظرشان را کلاً کنار بگذار ند. معنایش این است که به مشترکات توجهات بیشتری بشود و سعی بشود که از اختلافات کمتر بحث بشود که دشمن نتواند استفاده بکند.

تجربه انتخابات قبل مجلس، تجربه نسبتاً موفقی بود. گرچه صد در صد موفق نبود. در سایه طرحی که تهیه شد و در آن طرح هم به مسئله وحدت تکیه شد و هم برای اختلافات موجود بین گروه‌ها هیئت داوری مشخص شد که به 6+5 معروف شد.

در آینده نزدیک ما انتخابات مجلس را داریم. بعد انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مثلاً خبرگان، انتخابات شورای شهر و... در همه این انتخابات‌ها باید هماهنگی‌های لازم برای وحدت انجام بگیرد.

اشاره‌ای فرمودید که در گزارش‌هایی که کمیته سه نفره داشتند، نکاتی را مطرح کردند که تذکر داده شد سه نفر باید یک سری موارد را کنترل بکنند. اگر هر چه که به سمت انتخابات نزدیک‌تر بشویم و آن اتفاقات از آن طرف بیشتر بشود و تلاش‌ها به نتیجه مطلوب در جهت وحدت منتهی نشود، چه باید کرد؟

البته تا جایی که امکان دارد باید پیگیری کرد و دنبال کرد که به وحدت منتهی بشود انشاالله و منتهی می‌شود. ما ناامید نیستیم. برداشت ما این است که هم کسانی که شما اشاره می‌کنید ممکن است مانع رسیدن به وحدت باشند و دارند یک سری کارهایی را می‌کنند، انعطاف نشان بدهند و هم از این طرف انشا الله با تدبیر بیشتر به گونه‌ای پیش برویم که اگر مانند روال دوره گذشته نشود، شیبه آن می‌تواند بشود.

ما امیدوار هستیم مشکلی پیش نیاید، چون رئیس جمهور، دوستانش، هیئت سه نفره، جامعتین همه ولایتی هستند، اگر در جزئیات اختلاف دارند، در کلیات همه پشت سر ولایت هستند. طبعاً اگر روی بعضی مسائل ریز بخواهند اختلاف کنند، ما تعبیرمان این است که این‌ها حرف‌های بچه گانه است و معمولاً شخصیت‎های برجسته سیاسی نباید به خاطر یک سری مسائل ریز و جزیی بچه گانه منشأ اختلاف شوند. انشاالله هم نخواهند شد و کار به خوبی پیش می‌رود.

صاحب نظران و شخصیت‌های سیاسی معتقد هستند که ما در آینده نزدیک با فتنه دیگری روبرو هستیم. فتنه 88 بعد از انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر گذاشتیم که تبعاتی را در سال 89 داشت و امروز با فتنه دیگری روبرو خواهیم بود که بعضی معتقدند این فتنه از درون جریان اصولگرایی شکل خواهد گرفت. اولاً می‌خواهم بدانم که آیا جنابعالی هم این تحلیل را قبول دارید، اگر نه، جنابعالی فتنه آینده را چگونه می‌بینید؟

بچه‌های یک خانه اگر با هم دعوا بکنند، اگر بی‌پدر باشند این دعوا خانه را خراب می‌کند و الا اگر بچه‌های خانه باهم دعوا بکنند و پدر بالای سرشان باشد، این دعوا‌ها طبیعی است. حتی اگر در این دعوا، یک استکان و نعلبکی هم بشکند، پدر فوراً جبران می‌کند و خانه را آرام نگه می‌دارد و در بیرون هم نمی‌گذارد کسی بفهمد بچه‌ها دعوا کردند. اولاً ما پدر بزرگ‌تری داریم و آن حضرت ولی عصر (عج) هستند که عنایات خاص ایشان همیشه شامل حالمان است. ثانیاً ولی امر ما پدر نظام و عمود خیمه نظام است، ولی امر و واجب الاطاعه است. من قاطع هستم که اگر فرمانی از ناحیه ولی امر صادر بشود و کسی مخالفت رسمی بکند بدون تردید مخالف شکست می‌خورد نه نظام. تجربه هم نشان داده حتی شخصیت‌های برجسته‌ای که سابقه داشتند، احترام داشتند، موقعیت داشتند به دلیل اینکه فاصله گرفتند، به دلیل اینکه دور شدند، از جامعه کنار زده شدند.

من نمی‌خواهم سراغ سران فتنه بروم که معتقدم دیگر سران فتنه نباید بگوییم، باید بگوییم ضد انقلاب. مثلاً آقای کروبی چرا باید به این شکل در بیاید که نتواند هیچ کجا بیاید و نتواند هیچ چیزی بگوید، هیچ کجا هم قبولش نداشته باشند، همه جا هم مسخره‌اش بکنند. چرا؟ به خاطر اینکه از سرپرستی ولی امر خارج شد، از خط امام (ره) و انقلاب خارج شد. برابر نظام ایستاد و با ضد انقلاب پیوند زد.

برگردم به بحثم، اینکه «فتنه آینده، اختلاف داخلی اصولگرایان باشد» را قبول ندارم. من اکثر سران اصولگرایان را شخصاً می‌شناسم و با افکارشان هم آشنا هستم. حتی می‌دانم در چه چیزهایی غالباً با هم درگیر هستند. مثلاً در یک جلسه‌ای من به یکی از روسای سه قوه گفتم که شما رئیس قوه هستی، آن آقا هم رئیس قوه است. شما اینجور می‌گویید، او هم این جور می‌گوید. به نظر شما، من در برابر دو حرف متقابل چگونه باید جمع کنم؟ بالاخره این اختلاف‌ها چیزهایی است که ما می‌دانیم. ولی هیچ وقت این دوتا رو در رو نمی‌ایستند و شمشیر علیه هم نمی‌کشند، هیچ وقت یک مسئله فردی شخصی را به جای یک مسئله اجتماعی مقدم نمی‌دارند.

شما فتنه آینده را چطور می‌بینید؟

من این فتنه را بیشتر از خارج می‌بینم. منتها استفاده کردن از اشخاص داخلی معمولاً چیزی است که دشمن همیشه به عنوان سیاه نمایی چهره نظام و آینده دنبالش بوده و می‌خواهد استفاده کند. ولی خوشبختانه می‌بینید که در هر نوبتی این‌ها به شکل خاصی دفاع شده و تبیین شده که سیاه نمایی‌ها رد بشود.

من یک مثالی برایتان بزنم، مثلاً سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی در همین اجلاس آخر خبرگان را ببینید، سخنرانی مقام معظم رهبری را هم در همین اجلاس با حضور خبرگان نگاه کنید. هر دو هم علنی و رسمی بوده، محرمانه هم نبوده، این‌ها را در کنار هم بگذارید. یک نوع تقابل‌هایی می‌بینید. در عین حال آقای هاشمی می‌گوید اگر یک جایی امر آقا باشد، ولو خلاف عقیده من باشد، کنار می‌نشینم. می‌رود کنار و اجازه هم نمی‌دهد که دشمن بیاید از او استفاده کند. البته ما هم ضرر می‌کنیم که یک نیرویی کنار برود، ولی اینجور نیست که به اصطلاح بگوییم که یک فتنه آینده‌ای خواهد بود. از این جهت من در داخل چیزی را نمی‌بینم که به حالت فتنه در بیاید. ولی می‌دانم که شیطان بزرگ و شیاطین کوچک دیگر، هم غربی‌ها و هم دیگرانی که با این‌ها روابط خاصی دارند، دنبال همین فتنه آینده راجع به نظام جمهوری اسلامی ایران هستند. شما ملاحظه کنید در این بیداری اسلامی که در منطقه به وجود آمده و در این کشور‌های چه اطراف ما و چه در اروپا و آفریقا رنگ و بوی اسلامی‌اش خیلی زیاد‌تر است ولی غربی‌ها حاضر نیستند یک ذره این رنگ و بو را منعکس بکنند. همیشه جوری منعکس می‌کنند که این انقلاب اصلاً ربطی به مسائل دینی و اعتقادی ندارد و گاهی اگر یک سرو صدای مختصری هم در ایران در یک گوشه‌ای می‌آید بلافاصله می‌خواهند به آن پیوندش بدهند و بگویند ایران هم چنین و چنان است مثل تونس و کجا و کجا. من آن فتنه آینده‌ای را که اشاره شد، از داخل نمی‌بینم ولی خارج بدون کمک از داخل نمی‌تواند کاری بکند.

یک سؤالی را می‌خواستم درباره آقایان هاشمی و احمدی‌نژاد داشته باشم. یک اشاره‌ای خود حضرتعالی فرمودید به موضوع آقای هاشمی در ماجرای انتخابات هیئت رئیسه خبرگان در اواخر سال 89 و دیداری که با مقام معظم رهبری بعد از اجلاس داشتند. ایشان یک جمله خاصی را در مورد آقای هاشمی به کار بردند و می‌شود گفت به نوعی تقدیر از ایشان بود، خود حضرتعالی هم اشاره فرمودید که آقای هاشمی بار‌ها اعلام کردند که جایی که اختلاف نظری بین صحبت من و رهبری باشد، من کنار می‌نشینم. این یک طرف موضوع است و نگاهی که جامعه و نیروهای حزب الله و نیروهای ولایی به آقای هاشمی دارند به این عنوان که ایشان خودش را طرفدار ولی فقیه می‌داند، پشت سر ولی فقیه می‌بیند و ولی فقیه هم این جمله را در مورد ایشان و عقل و منطق سیاسی ایشان به کار برده‌اند. در نقطه مقابل ایشان آقای دکتر احمدی‌نژاد است که ایشان را هم بخش زیادی از جامعه نیروی ولایی می‌دانند، پشت سر ولی فقیه می‌دانند. هاشمی که خودش را پیرو ولی فقیه می‌داند و مقام معظم رهبری هم به عقل و منطق سیاسی ایشان اشاره می‌کنند اخیراً پیام تسلیتی که برای فوت پدر آقای میرحسین موسوی داد خیلی شاید با فضای سیاسی جامعه ما متناسب نباشد.

کاملاً نامناسب بود. یعنی ضربه جدیدی خودشان به حیثیت خودشان زدند.

از یک طرف آقای هاشمی با این تفسیر رهبری و این پیام خودشان، از آن طرف آقای احمدی‌نژاد و نگاه جامعه به ایشان و اطرافیانشان. امت حزب الله باید چه بکند؟

من از بالا‌تر عرض کنم. اصولاً دید رهبری نسبت به شخصیت‌های کشوری این است که تا آنجایی که امکان دارد باید او را حفظ کنند، نگه دارند، حمایت بکنند، در راه نگاهش دارند، بدون جهت از بین نرود. ولی اگر شخص خودش نخواست و خودش، خودش را تضعیف کرد، دیگر خود کرده را تدبیر نیست. این یک قاعده کلی است.

مقام معظم رهبری به نظر من نسبت به شخصیت آقای هاشمی بسیار هزینه کردند، با اینکه خودش را هم ولایتی می‌داند ولی آن ولایتی که ما معنا می‌کنیم، در ایشان نمی‌بینیم. من چون با خود ایشان بار‌ها صحبت کردم دارم اینجا عرض می‌کنم. به هر حال ایشان برای خودش شخصیتی قائل هست، استقلال در فکر و نظر و عقیده دارد، منتها به ما معمولاً اینطور تعبیر می‌کنند که اگر یک جایی رهبری صریحاً چیزی را بگویند و خلاف نظر من باشد من سکوت می‌کنم و مقابله نمی‌کنم. حالا در عمل چه‌کار کردند خوب اینجا مردم می‌توانند قضاوت کنند. اینکه مقام معظم رهبری بگویند توقع از آقای هاشمی همین بود که در چنین شرایطی بگوید من کاندیدا نیستم تا اختلافاتی نباشد این تأیید و حمایتی است. ولی یک سری کار‌ها ضربه‌هایی است که خود ایشان به خودشان وارد می‌کنند. البته من تندروی را درست نمی‌دانم. تندروی نباید کرد. یعنی یک چیزی که نیست، نباید نسبت داد.

از طرفی برای همه روشن است که آقای هاشمی، آقای احمدی‌نژاد را قبول ندارد و ایشان در مقامی که هست آقای احمدی‌نژاد را قبول ندارد. منشأ آن هم‌‌ همان بحث مناظره است که آقای احمدی‌نژاد در زمان انتخابات داشتند و یک سری مسائل را راجع به آقای هاشمی گفتند. بعد هم ایشان توقع داشتند که دفاع کنند. هر وقت هم صحبت شد آقای احمدی‌نژاد گفتند من واقعیت‌ها را گفتم، نمی‌خواستم بگویم ولی گفتم و نتیجتاً این اختلاف پیش آمده ولی ما به قدری که می‌توانستیم در جهت حل اختلاف تلاش کردیم. این موضوع را برای اولین بار می‌گویم. به عنوان کمیسیون تحقیق خبرگان جدا جدا پیش آقای هاشمی و آقای احمدی‌نژاد رفتیم تا موضوع اختلاف این دو بزرگوار را تا حد امکان کم کنیم ولی به نتیجه درستی نرسیدیم به خاطر اینکه استدلال‌ها، غالباً استدلاهای محکمی از دو طرف بودند.

کد خبر 29750

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha