خبرگزاری شبستان: ترور دو تن از دانشمندان هسته ای کشورمان که به شهادت یکی از آن ها و زخمی شدن دیگری و نیز همسران این دو استاد منجر شد؛ بار دیگر اذهان عمومی را متوجه مساله تروریسم نمود. اذهان و افکار عمومی، بی تردید از مدت ها پیش با این مفهوم آشنا بوده اند اما پس از وقایع یازدهم سپتامبر بود که تروریسم نقل محافل سیاسی، حقوق و بین المللی و حتی خانوادگی شد. در این فرصت کوتاه قصد داریم تا شمه ای کوتاه در این باب برای شما بیان کنیم. از تعریف و تاریخچه ی ترور آغاز می کنیم تا در بخش بعدی به بررسی ترور از دید اسلام و نیز حقوق داخلی و بین المللی بپردازیم.
تعریف ترور
ظاهرا بشر از ابتدا برای دست یابی به خواسته های خود، زور و خشونت را یکی از بهترین راه ها یافته است. از جوامع بدوی که انتظاری نیست اما در همین جوامع امروزی و متمدن، هستند افرادی (بسیار) که چون همه راه های منطقی را بر خود بسته می بینند به خشونت دست می زنند تا از آن راه به هدف غیر مشروع خود دست پیدا کنند.
در لغت نامه روابط بینالملل ذیل کلمه Terrorism آمده است: ترور و تروریسم به فعالیت های بازیگران دولتی و غیردولتی اطلاق میشود که شیوه و تمهیدهای خشن را در اعمال خود برای رسیدن به اهداف سیاسی به کار میبرند. صد البته که این تعریف، تعریف کاملی نیست. ترور در جهان ممکن است با انگیزه های مختلفی صورت گیرد. ترور هایی با انگیزه اقتصادی نیز در دنیا وجود دارد. البته بهتر است که هدف ترور را برتری جویی در هر حوزه ای بدانیم.
تقسیم بندی ترور
از ترور و تروریسم در جهان، تقسیم بندی های مختلفی شده است که تقسیم ترور به داخلی و بین المللی و نیز تقسیم ترور به سرد و گرم از زمره این تقسیم بندی هاست. به طور معمول ترور سرد ترور شخصیت است و به ساحت معنوی و آبرویی فرد مرتبط می شود؛ در حالی که ترور گرم به جان انسان ها صدمه وارد می کند.
تاریخچه ترور(ترور در جهان)
در سطح بین المللی باید گفت واژه ترور در معنای عام از قرن چهاردهم، به معنی ترس و وحشت شدید به کار می رفته است. این اصطلاح برای نخستین بار در مورد حکومت فرانسه در دوران ژاکوبن ها، بین سالهای 1789 – 1792 به کار می رود. در قرن نوزدهم در روسیه تروریسم به صورت یک مکتب سیاسی ــ انقلابی در کنار سوسیالیسم و نیهیلیسم ظاهر شد و گروه ها و احزاب سیاسی به این باور رسیدند که برای مبارزه با تزاریسم، ترور شخصیت های معروف روسی نزدیکترین راه موفقیت است. بهطوریکه حزب انقلابیون اجتماعی فقط در سال 1906 به 82مورد ترور اقدام کرد.
ترور در ایران باستان
در تاریخ ایران باستان نخستین اقدام تروریستی کشتن بردیای دروغین بود. بعد از داریوش، خشایارشاه پس از خلاصی از جنگ با یونان روزگار خود را به لهو و لعب گذراند و در سال 465 قبل از میلاد به دست یکی از درباریان خود کشته شد. از این تاریخ، با ورود زنان به دربار، موج ترور و کشتار در سلسله هخامنشی بالا گرفت. احتمالاً اسکندر نیز در نتیجه یک توطئه تروریستی کشته شد. در دوره اشکانی نیز آثار اقدام های تروریستی علیه شاهان به چشم میخورد. در دوره ساسانیان کشتن پادشاهان رواج بیشتری داشت و مشهورترین آن قتل خسروپرویز، شاهنشاه ساسانی، در سال 628 میلادی به دست درباریان خود بود و بعد از او این مساله تا ظهور اسلام ادامه پیدا کرد.
ترور در ایران پس از اسلام
ریشههای ترور سازمانیافته در ایران بعد از اسلام را باید در فعالیت های فرقه اسماعیلیه به رهبری حسن صباح در دوره ملک شاه سلجوقی به بعد سراغ گرفت. در تاریخ ایران فداییان اسماعیلیه نخستین هسته تروریستی بودند که سازمانیافتگی، ایدئولوژی و اهداف مشخص سیاسی داشتند. این گروه بهقدری در میان درباریان سلجوقی و عباسی وحشت ایجاد کرده بودند که نام آنها نیز رعبآور بود.
بعد از سقوط اسماعیلیان به دست هلاکوخان مغول، تقریبا آثار مشهودی از ترور در تاریخ میانه ایران دیده نشده است. اما قتل نادرشاه افشار در فتحآباد قوچان در سال 1160هجری قمری و قتل آقامحمدخان قاجار در شهر شوش هنگام لشکرکشی به گرجستان در سال 1212هجری قمری آخرین شیوه ترور به سبک اسماعیلیان بود. ترور ناصرالدینشاه در جوار حضرت عبدالعظیم(ع) به دست میرزا رضا کرمانی در سال 1313 هجری قمری نقطه شروع موج تروریسم به شکل مدرن بود که جامعه ایران را فرا گرفت.
ترور در دوران مشروطه
دوران مشروطه، دوران اوج ترورهای سیاسی و تسویه حساب های جناحی و گروهی در ایران بود. رعب و وحشت همهگیر شده بود و هیچکس احساس امنیت نمیکرد. این مساله مقدمهای شد برای از هم پاشیدگی شیرازه زندگی اجتماعی، ناپایداری کابینهها و قدرتگیری کانون های محلی که همه این مشکل ها را مردم و حتی دولتمردان ناشی از ناکامی مشروطه میدانستند. فقدان امنیت، هرج و مرج، رکود شدید اقتصادی، جدال های پایانناپذیر احزاب سیاسی و ترور شخصیت های مختلف به دست افراد خودسر، مثل «کمیته مجازات»، زمینه را برای ظهور دیکتاتوری رضاشاه فراهم کرد.
رضاخان پس از سرکوب قدرت های محلی و حذف رقبای سیاسی، از جمله خانهنشین کردن مستوفیالممالک، مشیرالدوله و دکتر مصدق و تبعید قوامالسلطنه و بدرقه احمدشاه در سفر اروپا و جلوس به سلطنت در آذرماه 1304 یک شبکه ترور دولتی برای کشتن مخالفان و متمردان تاسیس کرد. وی حتی به کسانی که به قدرت یابی او مساعدت کرده بودند، رحم نکرد، از جمله این افراد میتوان به سردار اسعد، نصرتالدوله، علیاکبرخان داور، میرزاده عشقی اشاره کرد.
ترور در دوران پهلوی
در آغاز حکومت پهلوی دوم ترور با بار ایدئولوژیک متداول شد. در این میان ترور با ارزش مذهبی به ابتکار سیدمجتبی میرلوحی، معروف به نواب صفوی و به دست کسانی مانند حسن و حسین امامی، مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبی، عبدالحسین واحدی و محمدمهدی عبدخدایی تحت پرچم جمعیت فداییان اسلام رایج گشت. نخستین عملیات این گروه، ترور سیداحمد کسروی در بیستم اسفند 1324 به دست برادران امامی بود. جمعیت موتلفه اسلامی هم که به طرفداری از فداییان اسلام به استراتژی ترور گرایش داشتند، اول بهمن 1343 با همکاری محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد، رضا صفارهرندی و حاجمحمدصادق امانی، نخستوزیر حسنعلی منصور را در مقابل مجلس شورای ملی ترور کردند. بعد از آن نیز اقدام هایی توسط گروه هایی چون مجاهدین خلق و حزب ملل اسلامی صورت گرفت که با برخورد شدید رژیم شاه روبرو شد.
پس از انقلاب اسلامی، با روشن شدن ماهیت برخی گروه ها و اشخاص و معین شدن اختلاف های اساسی میان گروه های تاثیر گذار در انقلاب، موج ترور در ایران اسلامی شکل گرفت. گروه های مثل گروهک منافقین و نیز فرقان ، با گم کردن راه و نیز پیمودن راه التقاط ، خطای بزرگی مرتکب شدند و از شخصیت های برگزیده ی علمی و سیاسی تا مردم عادی را هدف گرفتند. این اقدام ها در دوران دفاع مقدس و پس از آن نیز ادامه داشت؛ با این تفاوت که با قوت گرفتن توان نیروهای اطلاعاتی و امنیتی دامنه و نیز تعداد این عملیات های تروریستی به شدت کاهش یافته است.
منابع:
1. ترور در ایران و جهان، دکتر علی بیگدلی، ماهنامه زمانه، شماره ی 51 (حجم بالایی از مطالب تاریخی خود را ازاین مقاله به وام گرفته ام.)
2. ملاحظاتی در باب ترور، دکتر حسین میر محمد صادقی، مجله ی تحقیقات حقوقی، شماره ی 33-34
پایان پیام/
نظر شما