به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، عصر ایران نوشت: الهه راستگو ،عضو شورای اسلامی شهر تهران ، در جریان رأی گیری شورای شهر تهران با دادن رأی به محمدباقر قالیباف، باعث شد در گزینه اصلاح طلبان و اعتدالگرایان ، یعنی محسن هاشمی ، شکست بخورد چه آن که اگر او در دور نخست رأی گیری که طرفین 15 - 15 شدند به هاشمی رأی می داد ، نتیجه 16 - 14 به نفع هاشمی تمام می شد و دور دوم رأی گیری و اتفاقات آن پیش نمی آمد. راستگو ، در جریان انتخابات شوراها ، در فهرست اصلاح طلبان قرار داشت.
در پی رأی راستگو به قالیباف ، حزب اسلامی کار، جلسه ای تشکیل داد و او را از این حزب اخراج کرد.
اصلاح طلبان نیز، با تعابیری چون "خائن" اقدام او را نکوهیدند و در مقابل ، راستگو با اعلام این که بر اساس تشخیص فردی خود ، قالیباف را اصلح تشخیص داده ، پرسیده است: من به چه چیزی خیانت کرده ام؟
اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به موضوع داشته باشیم ، ناگزیر از تفکیک قضیه به 3 بخش خواهیم بود.
قانون
از منظر قانونی ، عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران ، اقدامی کاملاً در چارچوب قانون انجام داده و به یکی از دو کاندیدای شهرداری تهران ، رأی داده است. او حق داشته نام هر که را که می خواسته بر روی برگه رأیش بنویسد و یا حتی رأی ممتنع بدهد. انتخاب شهرداری ، از شؤون و وظایف شورای شهر و اعضای آن است.
از این زاویه ، هیچ کس حق ندارد کوچکترین نقد و انتقادی بر رأی الهه راستگو یا هر فرد دیگری وارد آورد.
مردم
اما فارغ از این موضوع ، اگر بخواهیم از منظر رأی دهندگان به موضوع بنگریم ، قضیه متفاوت خواهد بود.
در شهرهای بزرگی مانند تهران ، افراد نوعاً و غالباً با حضور در فهرست های اصلی ، می توانند شانس حضور در مجلس شورای اسلامی و شورای شهر را داشته باشند و کمتر پیش می آید که افرادی با توجه به شخصیت فردی و معروفیت خودشان بتوانند خارج از لیست های اصلی ، رأی بیاورند.
مردم نیز ، بر اساس گرایش های سیاسی خاص خودشان ، عمدتاً لیستی رأی می دهند. حتی رهبر معظم انقلاب نیز در روز انتخابات سال جاری، تصریح کردند: "من به 31 نفر در انتخابات شورای شهر رأی دادم. البته برخی از حضرات را از نزدیک می شناختم و برخی افراد دیگر را بر اساس اعتماد به یکی از فهرست ها انتخاب کردم."
در انتخابات شوراها ، هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان لیست داشتند. حامیان قالیباف نیز در قالب اصولگرایان لیست داشتند.
دولتی های سابق نیز به سرلیستی "عبدالرضا شیخ الاسلامی" وزیر معزول کار فهرست انتخاباتی خود را داشتند و حتی "علی نیکزاد" وزیر وقت راه و شهرسازی را به عنوان شهردار انتخابی خود به مردم معرفی کرده بودند.
بنابراین ، کسانی که رأی شان این بود که یک اصلاح طلب مانند محسن هاشمی شهردار شود ، به لیست اصلاح طلبان که افرادی مانند الهه راستگو را در خود داشت ، رأی دادند.
شهروندانی که به دلیل خدمات ارزنده قالیباف ، ادامه راه او را می پسندیدند، به فهرست اصولگرایان و مشخصاً حامیان قالیباف رأی دادند. ترجیح آنان این بود که اگر قالیباف رئیس جمهور نشد ، مجدداً شهردار باشد یا در صورت ریاست جمهوری او ، فردی از این جریان شهردار شود.
حامیان دولت سابق نیز طبیعتاً به فهرست دولتی ها رأی دادند.
بنابراین، کسی که به راستگو رأی داده ، با این اطمینان به او رأی داده که به یک گزینه اصلاح طلب برای شهرداری رأی خواهد داد نه به قالیباف.
کسی هم که مثلاً به مرتضی طلایی رأی داده ، با این علم و انتظار که او به گزینه ای اصولگرا مانند قالیباف رأی می دهد نام او را بر تعرفه رأی نوشته است.
لذا هر کدام از این ها که بر خلاف اعتماد مردم به لیست ها ، عمل کنند ، فارغ از این که اصولگرا باشند یا اصلاح طلب ، به این اعتماد ، پشت پا زده است.
تحزب
کسانی که عضو حزبی هستند و اگر به جایی می رسند و مثلاً در انتخابات شورای شهر ، برنده می شوند ، رهین هزینه های مادی و معنوی حزب و گنجاندن نام خود در فهرست انتخاباتی هستند ، از منظر روابط و مقررات درون حزبی ، تابعی از تعهداتی هستند که در آن مجموعه پذیرفته و امضا کرده اند.
هر گونه تخطی از مرامنامه ، اساسنامه یا تعهدات درون حزبی، می تواند در قالب مقررات داخلی همان حزب مورد بررسی و تصمیم گیری قرار گیرد که می تواند از حزبی به حزبی دیگر متفاوت باشد که موضوع بحث حاضر نیست.
با این حال از آنجا که فقدان حزبگرایی به معنای واقعی، از مشکلات جدی جامعه امروز ایران است ، از کسانی که در مراودات حزبی هستند، انتظار می رود قاعده مند رفتار کنند تا تحزب به عنوان بخشی مهم از جریان دموکراتیزاسیون نهادینه شود نه این که به گونه ای عمل کنند که همین تحزب نیم بند هم به باد فنا برود.
پایان پیام/
نظر شما