به گزارش خبرنگار حوزه مهدویت خبرگزاری شبستان،کتاب "حکایت غیبت" برگرفته ار روایت "سَدیر صَیرَفى" از یاران بسیار نزدیک و همنشینان خلوت امام صادق(ع) است که در باب امام زمان(ع) است.
در این کتاب شباهت های حضرت با انبیای گذشته ازجمله حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع)، نوح نبی، حضرت یوسف و حضرت خضر با قلمی داستان گونه و شیرین آمده است و در پایان از امتحان بزرگی که برای شیعیان در زمان امام حسن مجتبی(ع) پیش آمده، سخن می راند.
"وقتى او را در آن حال دیدم مات و مبهوت ماندم. چند نفرى هم که همراه من بودند مثل من از دیدن این صحنه یکّه خوردند! هرگز او را در چنین حالتى ندیده بودیم. صحنه عجیب و تکاندهندهاى بود. روى خاک نشسته بود. بىهیچ زیراندازى، پیراهنى خشن، بافته از موى زبر و درشت... . شنیدیم که در آن حال اشک و ناله مىگوید: "آقاى من! غیبت تو خواب از دیدگانم برده بستر خواب و آسایش را بر من ناآرام نموده و قلب مرا ربوده است."
کتاب "حکایت غیبت" با جملات بالا شروع مىشود. چهار نفر از اصحاب امام صادق(ع) به نزد ایشان مىآیند و با این منظره که امام(ع) مانند مادر جوان مرده مىگرید، روبرو شدهاند. پس از اینکه از ایشان مىپرسند چه شده است، مىفرمایند که در کتاب "جفر" نظر کردم و حوادث مربوط به حضرت مهدى(عجّ) را بار دیگر خواندم. تا اینکه از ایشان مىخواهند حکایت غیبت را بازگو کنند. ایشان در ابتدا مىفرمایند خداوند در مهدى(عجّ) سه ویژگى از سه پیامبر قرار داده است. تولّد او را همانند تولّد موسى(ع)، غیبت او را مانند غیبت عیسى(ع)، به درازا کشیدن فرج و گشایش او را مانند به درازا کشیدن فرج نوح(ع) قرار داده است و افزون بر این سه ویژگى، عمر طولانى بنده شایسته خود خضر(ع) را نیز دلیل روشنى بر دیرزیستى آن حضرت قرار داده است. تکتک ماجراها از زبان امام صادق(ع) در این کتاب آمده است.
در بخشی از این کتاب در روایتی آمده است:
"شبی که قرار بود خداوند عیسی را به آسمان ببرد، آن حضرت با یاران و حواریان خویش قرار گذاشت تا همگی نزد او گرد آیند. آنان دوازده نفر بودند. حضرت عیسی آنان را به داخل خانه ای برد و سپس از گوشه ی خانه، از چشمه ای بیرون آمد، درحالی که قطرات آب از سرش فرومی ریخت. آن گاه فرمود: همانا خداوند به من وحی کرده است که هم اینک، مرا به آسمان می برد و مرا از دست پلید یهودیان نجات می دهد.
در پی این سخن شگفت، پرسید: کدام یک از شما حاضر است تا شبح من بر وی افکنده شود و به جای من کشته و به صلیب کشیده شود و هم راه با من در درجی من در بهشت باشد؟
جوانی از میان جمع عرض کرد: ای روح خدا، من حاضرم چنان کنم که فرمودی. مسیح فرمود: آری، تو همان کس هستی."
شایان ذکر است، کتاب "حکایت غیبت" نوشته نادر فضلی ازسوی مرکز انتشاراتی رایحه از سال 80 تاکنون به چاپ پنجم است.
پایان پیام/
نظر شما