خبرگزاری شبستان: یکی از بحثهای مهم در موضوع مهدویّت، بحث غیبت است، روایات زیادی درباره غیبت امام زمان(عج) از وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) وارد شده که به مسئله غیبت ایشان و مسائل مربوط به آن پرداخته اند.
مطلب زیر یادداشتی به قلم حجت الاسلام گودرزی، محقق پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی در بررسی همین موضوع است.
مفهوم غیبت:
غیبت به معنای پنهان زیستی است و با مراجعه به مجموعههای حدیثی روشن میشود که شمار بسیاری از روایات و احادیثی که درباره وجود گران مایه حضرت مهدی(ع) است و از خورشید جهان افروز او نوید دارد، از غیبت او نیز خبر میدهد و مسأله "غیبت" در این روایات به روشنی بیان شده است. غیبت را میتوان در اینجا به سه معنا تفسیر کرد:
الف: آن حضرت در درون جوامع بشری زندگی نمیکند و در دسترس مردم نیست که همانند دیگر انسانهای عادی هرکس خواست او را ببیند.
ب: حضرت مهدی(ع) در میان جامعه و انسانها بوده؛ اما به قدرت خدا، هرگاه اراده کند از برابر چشمها ناپدید میگردد و دیدگان مردم - با اینکه آن حضرت موجود و حاضر است - او را نمیبینند؛ همان گونه که موجودات دیگری چون فرشتگان، ارواح و جن را نمیبینند. برای مثال در این باره می توان به دیدن و سخن گفتن فرشتگان با پیامبراکرم(ص) و انسان های وارسته و شایستهای همانند مادر گرامی حضرت عیسی(ع) و « ساره» همسر حضرت ابراهیم اشاره کرد .از قرآن کریم نیز میتوان امکان استتار و اختفای انسان از برابر دیدگان را - چه به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت - دریافت کرد. قرآن میفرماید:«و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا، فأغشیناهم فهم لا یبصرون.» [1] یعنی: و ما در برابر آنان دیواری کشیدیم و در پشت سرشان (نیز) دیواری و بر دیدگانشان نیز پردهای افکندیم تا نتوانند بنگرند و ببینند.و نیز در ایه ی دیگر میفرماید: "و اذا قرأت القرآن جعلنا بینک و بین الذین لا یؤمنون بالآخرة حجابا مستورا " [2] یعنی: (ای پیامبر!) به هنگامی که تو قرآن تلاوت نمایی، ما میان تو و آنانی که به قیامت ایمان ندارند، پردهای ستبر قرار میدهیم.و نیز در داستان سامری، میفرماید: «قال: بصرت بما لم یبصروا به، فقبضت قبضة من اثر الرسول فنبذتها....» یعنی: سامری گفت: من چیزی دیدم که آنان نمیدیدند، مشتی از خاکی که نقش پای آن فرستاده خدا بر آن بود برگرفتم و در آن پیکر افکندم....این سه آیه از قرآن شریف، نشانگر این واقعیت است که: امکان دارد موجودی یاانسانی،حاضروزنده ودارای اثرات و فیوضاتی باشدو در همان حال دیده نشودچرا که این مطلب از نظر علوم ماوراءالطبیعه امری بدیهی می باشد .
ج: سومین معنای غیبت این است که :حضرت مهدی در میان جامعه و انسان ها حضور داشته اما به قدرت خداوند مردم قادر به شناخت ایشان نیستند مگر در مواردی که اراده ی ایشان بر این امر تعلق بگیرد که شخصی ایشان را ببیند و بشناسد و به عبارت دیگر غیبت ایشان در واقع پنهان بودن از نگاه معرفتی انسان هاست به این معنا که آن حضرت را میبینند ولی نمیشناسند طبیعتا انچه که درباره ی حضرت مهدی از معانی فوق صدق می کند همین معنای سوم است البته با این توضیح که در مورد ایشان معنای دوم نیز می تواند صادق باشد.
در زمان پیامبر(ص) فرشته امین وحی به صورت یکی از یاران پیامبر «دحیه کلبی» پدیدار میشد و با پیامبر(ص) به گفت و شنود مینشست. که برخی او را می دیدند و میپنداشتند که دحیه کلبی است. از امام صادق(ع) داریم که فرموده اند: "یَفْقِدُ النَّاسُ اِمامَهُمْ یَشْهَدُ المَوسِمَ فَیَراهُمْ وَلا یَرَوْنَهُ"[3] ؛ «مردم امام خویش را گم میکنند، پس آن امام در موسم حج حضور مییابد [و] مردم را میبیند، ولی مردم او را نمیبینند»ودر حدیثی دیگر فرموده اند: "... فَما تَنْکِرُ هذِهِ الاُمَّةُ اَنْ یَفْعَلَاللهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ کَما فَعَلَ بِیوُسُفَ اَنْ یَمْشِیَ فیاَسْواقِهِم ویَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتیّ یَأْذِنَاللَّهُ فِیذلِکَ لَهُ کَمااَذِنَ لِیوُسُفَ." "خوی و شأن این امت چه چیز را انکار میکنند، که خدای عزوجل در یک زمانی با حجّت خود همان کند که با یوسف(ع) کرد".[4]به این معنا که خداوند بین او و بین بندگان حجاب و پردهای قرار میدهد که مردم او را میبینند ولی نمیشناسند.
انواع غیبت:
در روایات فراوانی از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) اشاره شده که غیبت حضرت مهدی(ع) به دو بخش کوتاه مدت و دراز مدت تقسیم میشود. امام علی(ع) می فرماید: «لِلقائِمِ مِنّا غَیْبَةٌ اَمَدُها طَویلٌ، کَاَنّی بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلانَ النَّعَمِ فی غَیبَتِهِ، یَطلُبُونَ المَرْعی فَلا یَجِدوُنَهُ، اَلا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلی دِینِهِ وَلَمْ یَقْسُ قَلبُهُ لِطُولِ اَمَدِ غَیبَةِ اِمامِهِ فَهُوَ مَعی فی دَرَجَتی یَوْمَ القِیامَةِ...»[5] «قائم ما را غیبتی است که زمانش طولانی خواهد بود. گویی شیعه را میبینم که در زمان غیبت او، به این سو و آن سو میروند. همانند گوسفندانی که چوپان خویش را گم کرده باشند؛ به دنبال چراگاه میروند و آن را نمییابد. بدانید هر کس که در زمان غیبت او، بر دین خویش ثابت قدم بماند، و در طول مدت غیبت قلبش راقساوت نگیرد روز قیامت در یک درجه قرار خواهیم داشت.قال علی بن ابی طالب(ع): ان للقائم منا غیبتین: احداهما اطول من الاخری،فلا یثبت علی امامته الا من قوی یقینه،و صحت معرفته.[6] ترجمه :همانا برای قائم ما دو غیبت وجود دارد که یکی از آنها طولانی تر از دیگری می باشد کسی بر امامت او باقی می ماند که دارای یقینی قوی ومعرفتی صحیح باشد.آن حضرت در روایتی دیگر به کوتاه و بلند بودن دو غیبت اشاره کرده است: «لِلْقائِمِ غَیْبَتانِ اِحْداهُما قَصِیرَةٌوَالاُخْری طَوِیلَةٌ الغَیْبَةُ الاُولَی لا یَعْلَمُ بِمَکانِهِ فِیها اِلاَّ خاصَّةُ شِیعَتِهِ وَالاُخْرَی لا یَعْلَمُ بِمَکانِهِ فِیها اِلاَّ خَاصَّةُ مَوالیهِ»[7]«برای قائم دو غیبت است: یکی از آنها کوتاه مدت و دیگری دراز مدت است.»
1.غیبت صغری:
غیبت صغری عبارت است از پنهان زیستی کوتاه مدت حضرت مهدی(ع). آغاز این غیبت را برخی از همان ابتدای ولادت دانستهاند؛ با این حساب مدت آن 74 سال میشود. برخی نیز شروع آن را از شهادت امام حسن عسکری(ع) دانستهاند؛ بنابراین پنج سال از مدت مذکور کاسته میشود. البته نظریه دوم مؤیدات بیشتری دارد.
2. غیبت کبری:
غیبت کبری با به پایان رسیدن غیبت صغری در سال 329 ه . و رحلت چهارمین نایب امام(ع) آغاز شد و تا امروز نیز ادامه دارد و تا فرا رسیدن روز ظهور آن حضرت ادامه خواهد یافت.از جمله ویژگیهای این غیبت عبارت است از:
1. مدت غیبت کبری طولانی و پایان آن نامشخص است.
2. ارتباط کلی با امام زمان(ع) قطع است؛ به گونهای که ارتباط موجود در زمان غیبت صغری در این دوران وجود نخواهد داشت.
3. نیابت در این دوران به صورت عام است. بر خلاف دوران غیبت صغری که ارتباط مردم با آن حضرت از طریق نواب خاصّ صورت میگرفت، در این دوران دیگر نیابت خاصّ وجود ندارد و تنها مرجع مردم نایبان عام آن حضرت هستند که با ملاکهایی که در روایات ذکر شده، قابل تشخیص است.
4. حاکمیت ظلم و جور در زمین فراگیر میشود.
5. امتحانات الهی شدیدتر میشود.
[1] - یس/ آیه 9.
[2] -اسراء/ آیه 45.
[3] - اصول کافی /ج1/ص337
[4] - اصول کافی /ج1/ص337
[5] - بحار الانوار/ج 51/ ص109
[6]- کافی /ج1 /ص340
[7] - ینابیع المودة: ص 427 ب 71،/ المحجة فیما نزل فی القائم الحجة: ص 200 الثامن و العشرون من سورة الزخرف.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پایان پیام/
نظر شما