به گزارش خبرگزاری شبستان از گیلان، دیار گیلان را باید دیار عالمان و فقیهان پرآوازه و مجتهدان دیانت، حوزههای علم و معرفت و فلسفه و کلام و فقه و اصول و تفسیر و نشر این علوم دانست. در این میان دانشمندانی از حوزه علوم اهل بیت(ع) و دریای دانشهای اسلامی این نخبگی و پرآوازهای را به اوج رساندند.
حاج شیخ ملّامحمد خمامی یکی از این عالمان عظیم الشأنی است که علم و عمل را با هم آمیخت و به توفیق هدایت و شهادت بار یافت و خونش با خونبارش حق پویان و حق گویان به خون خفته تاریخ اسلام جریان یافت. آیت الله حاج ملا محمد خمامی مرجع تقلید مردم گیلان در عصر مشروطه بود که به دست مشروطه خواهان غرب زده به شهادت رسید.
زندگی نامه
او در سال 1200 ش. در خمام به دنیا آمد. پدرش از خرده مالکان متدین خمام بود. زمانی که محمد به سنین جوانی پاگذاشت برای کسب علوم دینی راهی حوزه علمیه نجف شد. مدتها در حوزه علمیه نجف تحصیل کرد و از محضر اساتید بزرگی چون آیت الله العظمی میرزاحبیب الله رشتی بهره برد تا اینکه به درجه اجتهاد نائل شد.
در زمان ناصرالدین شاه به گیلان بازگشت و در رشت ساکن شد. خانهاش در نزدیکی مسجد بادی الله رشت قرار داشت. مردم رشت به او «حاجی خمامی» میگفتند. حاجی خمامی مدتها در رشت به تبلیغ دین و ارشاد مردم پرداخت. در اجرای اوامر الهی از هیچ کسی باکی نداشت و در گیلان حدود الهی را جاری میکرد. حتی یک بار به خاطر اجرای حدود، از طرف ناصرالدین شاه به تهران احضار شد ولی در مقابل شاه هم سر موضعاش ایستاد و شاه را منکوب کرد.
بعد از اینکه به رشت بازگشت آوازهاش به اقصی نقاط گیلان رسید. حاکم گیلان برای اجرای بسیاری از مسائل حکومتی محتاج بود که رضایت حاجی خمامی را جلب کند. مردم روستایی و ضعیف برای دادخواهی از حکّام یا خانهای ظالم به نزدش میآمدند و خانهاش محل امنی برای بیپناهان و ستمدیدگان بود.
او سالها زعامت دینی مردم گیلان را بر عهده داشت و مجتهد بزرگ رشت به حساب میآمد. یک بار حاکم مستبد گیلان به یکی از روحانیون خوشنام رشت توهین کرده بود وقتی خبر به حاجی خمامی رسید با یک اشاره، بازارها بسته شد و فضا متشنج شد. شاه که از واقعه مطلع شد حاکم را بلافاصله عزل کرد و نامهای برای معذرت خواهی به حاجی خمامی نوشت.
با شروع نهضت مشروطه، او به حمایت از این نهضت پرداخت و تلاشهایی بسیاری در جهت حفظ و پیشبرد این نهضت به کار برد. حتی فتوایی در حمایت از مشروطه صادر کرد. او با مشروطه خواهانی که در کنسولگری انگلیس تحصن کرده بودند مخالفت کرد و کار آنها را تقبیح نمود. او آیت الله بحرالعلوم یکی از علمای رشت را به عنوان نماینده مجلس شورای ملی به تهران فرستاد.
کارهای مشروطه خواهان غرب زده که در مخالفت با دین و مذهب فعالیت میکردند او را آزار میداد. وی تلاش بسیاری در جلوگیری از انحراف مشروطه انجام داد. حتی به تهران رفت و در مجلس شورای ملی حاضر شد و نمایندگان تجلیل بسیاری از او کردند. او به همراه شیخ فضل الله نوری و شیخ حسن مجتهد تبریزی به عنوان رهبران جریان مشروطه مشروعه تلاش بسیاری کردند و موفق شدند که قانون متمم قانون اساسی را به تصویب مجلس برسانند. با نفوذ کمیتههای مخفی و جریانهای فراماسونری در پیکره مشروطه، تلاش علمای مشروعه خواه برای بازگرداندن مشروطه به مسیر اصلیاش بینتیجه ماند.
وقتی حاجی خمامی حضور در تهران را بیثمر دید به رشت بازگشت. او در رشت به مخالفت با مشروطه خواهان سکولار پرداخت و خواهان مشروطه مشروعه شد. حاجی خمامی حتی فتوایی در مخالفت با مشروطه صادر کرد. غرب زده ها که حضور موثر حاجی را بر نمیتابیدند دست به ترور حاجی زدند ولی موفق نشدند. چندی بعد در روزی که مشروطه خواهان رشت را به تصرف خود در آوردند دست به کشتار مخالفان زدند. در این بین در بهمن 1287 ش (29 ذی الحجه 1326ق) حاجی خمامی به دست مشروطه خواهان غرب زده ترور شد و به شهادت رسید. مزار ایشان در قبرستان وادی السلام نجف واقع است.
مبارزات سیاسی
حاج شیخ محمد خمامی ملای متنفذ رشت و از علما و متنفذین گیلان و مجتهد معروف و علی الاطلاق این خطّه بود. به دیده برخی مورخان، حاج ملّا محمد خمامی، مرجعتی را که ملا قربانعلی در زنجان و حاج میرزا حسن مجتهد در تبریز و حاج شیخ فضل الله نوری در تهران داشت، در رشت دارا بود. ملائی مقتدر و دارای حوزه تدریس بود و محضرش جای حل و فصل مرافعات و نوشتههایش نزد حکام شرع و عرف نافذ بود.
در دوره پیش از مشروطه و حکومت سعدالدوله که مردی خودخواه و مستبد بود به علتی ملّاحسن تحویلداری روحانی طرف توجه مردم را به دارالحکومه احضار کرد و وی انکار می کرد. دستور داد مأمورین به خانه او ریخته و او را قهراً به دارالحکومه بردند و به فرمان او گوش این روحانی بی گناه رابه دیوار میخ کردند. علمای شهر عصبانی شدند و به اشاره حاج ملّامحمد خمامی از علمای درجه اول گیلان بازارها بسته شد و شهر متشنج شد. خبر اعتصاب به تهران منعکس و مظفرالدین شاه بی درنگ سعدالدوله را معزول و به حاجی خمامی نوشت که فرزندش شعاع السلطنه را قریباً به گیلان خواهد فرستاد تا خطای حاکم معزول را جبران کند و از مردم گیلان بویژه روحانیون تحبیب نماید و سفارش کرد که حاکم جدید را حاج خمامی به جای فرزندش بشناسد.
در ایام مشروطیت در ایران بعد از تهران که در تب و تاب تصمیم گیری و تشکیل مجلس و احزاب و حوادث کم و بیش انقلاب آرامش نداشت، تبریز و رشت عموماً گیلان نقش سرنوشت سازی به نوشته مورخان در این جنبش ایفا کردند. به گفته کسروی: «چون جنبش آزادیخواهی در ایران برخاست پس آذربایجان، گیلان دوم جایی بود که مردم معنای آن را دریافته از روی خواست و آرزو در آن پا نهادند و شور مشروطه خواهی در دلها ریشه دوانید.»
در این میان علما و روحانیون نیز نه فقط از مردم جدا نبودند که راهنمایی در این حرکت سیاسی دینی و اجتماعی ملت (در سراسر ایران و نه فقط رشت) به عهده روحانیون بود و علمای دینی گیلان نیز از این قاعده مستثنی نبودند. و از همه بارزتر مرحوم شهید حاج خمامی می باشد که از نظر رتبه و علم و وجاهت اجتماعی و دینی از همه بیشتر و بر همگان مقدم بود.
سرانجام روز نوزدهم بهمن 1327 (ه.ق) کمیته ستار به کمک هواداران خود و گرجیان و ارمنیان به فرماندهی سپهدار به شهر رشت حمله کردند و ضمن کشتن سردار افخم حاکم گیلان، سران مخالفان را که سی و شش نفر گفتهاند، به قتل رساندند. بعد به خانه مجتهد رشت مرحوم شهید حاج ملامحمد خمامی ریخته و او را در ایام شهادت سیدالشهداء (ع) به لقاءالله نایل گرداندند. ناظم الاسلام کرمانی ضمن وقایع ایام مشروطه می آورد:«روز جمعه 29 ذی الحجه 1326 گفته شد حاج خمامی را در رشت کشته اند و چهارشنبه 4 محرم 1327 شنیده شد جنازه حاج خمامی را آورده اند تهران که ببرند قم دفن نمایند.
بدین ترتیب حاج شیخ ملامحمد خمامی پس از عمری تحصیل و تلاش و کوشش و اجتهاد و تبلیغ و ترویج شریعت قرآن و مبارزه با دشمنان اسلام و حفظ دیار گیلان از تهاجم فرهنگی سیاسی غربزدگان، با پیکری خونین، سر به آستان مقدس حضرت معصومه (س) دخت گرام امام کاظم (ع) سایید و به ملکوت اعلی پیوست.
منابع:
1] . rangeiman.ir
[2]. مهدی ملکزاده، انقلاب مشروطیت ایران، ج3
[3] . ابراهیم فخرائی، گیلان در جنبش مشروطیت
[4] . ابراهیم فخرایی، سردار جنگل
نگاهی به زندگی مجتهد شهید حاج شیخ محمد خمامی
پایان پیام/
نظر شما