ما خود را به نفت و پول فروخته ایم

خبرگزاری شبستان:اظهارات «جونز»نشان دهنده دیدگاه اشتباه شخصی است که استراتژی خود را برفهم محدود وسطحی از اسلام بنا کرده و از خوانش شخصی خود به عنوان مبنای رویکرد تحریک کننده اش علیه این دین استفاده کرده است.

خبرگزاری شبستان: حتی اگر نامش را ندانید به احتمال خیلی زیاد از یک کشیش مسیحی که نسخه هایی از قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان را در سال 2010 میلادی در سالگرد حملات 11 سپتامبر به آتش کشید،چیزهایی شنیده اید.این کشیش مدعی است که مسلمانان، مسئول کشته شدن شهروندان آمریکایی در حادثه 11 سپتامبر 2001 هستند، هنگامی که دو فروند هواپیمای آمریکایی به برج های دو قلوی شمالی و جنوبی مرکز تجارت جهانی حمله کردند که در نتیجه ان حدود سه هزار نفر جان خود را از دست دادند.
تری جونز، نامی است که در سالهای 2010 و 2011 میلادی هنگامی که از طرح خود برای سوزاندن نسخه های قرآن خبر داد، جنجالی بین المللی برانگیخت.
بهانه او برای این اقدام این بود که اسلام دین خشونت و افراط گرایی است و باید مسئولیت جنگ هایی را که در سراسر جهان به وجود آورده بر عهده بگیرد.
گفتگو با تری جونز که با اقدامات بحث برانگیز خود در سالهای گذشته که مغایر با روح قوانین همه مذاهب الهی است سر و صداهای زیادی را به راه انداخته، می تواند جالب و در عین حال ناراحت کننده باشد.
این گفتگو می تواند جالب باشد از این جهت که نشان دهنده دیدگاه اشتباه شخصی است که استراتژی خود را بر یک فهم انتخابی، محدود و سطحی از اسلام بنا کرده است و از خوانش شخصی خود از اسلام به عنوان مبنای رویکرد تحریک کننده اش علیه این دین استفاده کرده است ؛بدون اینکه تحقیقی در این زمینه انجام داده یا اینکه عقاید دانشمندان اسلامی با تجربه و قابل اعتماد را مورد بررسی و مطالعه قرار داده باشد.
اما اینکه می گوییم ناراحت کننده به این خاطر است که رفتار چنین افرادی نشان می دهد که خصومت ها و منازعات فرقه ای نشات گرفته از اختلافات مذهبی در میان جوامع و دولت ها چقدر آسان می تواند رشد و گسترش پیدا کند.
متاسفانه رویکرد افرادی مانند آقای جونز که تنها در میان افراط گرایان مسیحی یا یهودی دیده می شود به هیچ وجه نمی تواند به رشد و اشاعه صلح، برابری، برادری و همزیستی مسالمت آمیز بین مردمی با پیش زمینه های ملی و مذهبی مختلف کمک کند، به ویژه در زمانی که شعله های منازعه های فرقه ای به تدریج در حال احاطه کردن کل خاورمیانه و با گذشت زمان،احاطه کل جهان است.
اظهارات جونز به حقیقت دیگری نیز تاکید دارد که لزوم تلاش مسلمانان با ایمان و متعهد برای معرفی جنبه های الهی، صلح آمیز و عادلانه اسلام به عنوان دین صلح و برابری را دوچندان می کند.
این وظیفه بر دوش دین شناسان و دانشمندان اسلامی و همچنین همه مسلمانانی است که در کشورهای اسلامی یا غیراسلامی زندگی می کنند.
فهم اسلام ناب و حقیقی و پیام پیامبر عظیم الشان آن باید از آلودگی های سلفی گری یا وهابی گری یا هر رویکرد دیگری که می گوید «حق تنها با من است و دیگران همه در اشتباه هستند»، پاک و مبرا شود.
امید است که همه افراط گرایان و متعصباتی که مخالف میانه روی هستند متوجه شوند که عقل و میانه روی هر دو هم برای دین و هم برای دنیای انسان ها مفید هستند.
برای فهم بیشتر دیدگاههای تری جونز جستجویی در منطق او برای مخالفت با اسلام و مسلمانان انجام دادیم تا خصومت و دشمنی آشکار او را ریشه یابی کنیم.«کوروش ضیابری»در این گفتگو تلاش می کند تا ابعاد گوناگونی از دیدگاه های این کشیش جنجال آفرین را از زبان خودش نمایان کند.

زمانی که برای اولین بار طرح خود را برای سوزاندن قرآن در سال 2010 اعلام کردید توجه افکار عمومی متوجه شما شد؛ چرا چنین اقدام مخاطره آمیز جنجال برانگیزی را آغاز کردید؟ چرا چنین تصمیمی گرفتید در حالیکه به طور حتم می دانستید مسلمانان نسبت به اعتقادات مذهبی شان بسیار حساس هستند و اینکه سوزاندن کتاب مقدس آنها موجی از خشم بین المللی حتی از سوی غیرمسلمانان را به راه خواهد انداخت؟
چندین دلیل برای این اقدام وجود دارد. ابتدا اینکه ما معتقدیم قرآن و آموزه های قرآنی مسئول مرگ میلیون ها میلیون نفر در سراسر تاریخ یک هزار و 400 ساله اسلام هستند.
ما در 44 کشوری که اسلام و قرآن بر آنها حاکم هستند می بینم که آزادی بیان، حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق زنان زیرپا گذاشته می شود.
دوم اینکه ما در سپتامبر 2010 تصمیم گرفتیم این اقدام را به عنوان نوعی اعتراض علیه ماهیت رادیکالی اسلام در واکنش به حملات 11 سپتامبر انجام دهیم.
همچنین این اقدام اعتراضی به پروژه مسجد موسوم به 11 سپتامبر بود که قرار بود به فاصله دو بلوک از محل وقوع این حادثه ساخته شود.
بنابراین به طور کلی حرکت ما اعتراض به اسلام و آموزه های اسلام بود.
همچنین ما می خواستیم نسبت به ماهیت رادیکالی اسلام که به دنبال ترویج قوانین شریعت در آمریکاست هشدار دهیم و بگوییم که ما این مساله را تحمل نخواهیم کرد.
من 30 سال در اروپا زندگی کرده ام و تاثیر اسلام را در اروپا دیده ام و مشاهده کرده ام که مسلمانان چگونه تلاش می کنند دستور کار خود را در کشورهای اروپایی پیاده کنند و شریعت را در همه کشورهای اروپایی که جمعیت زیادی از مسلمانان را در خود جای داده اند، ترویج دهند.
شما گفتید که می خواستید علیه آموزه های اسلامی اعتراض کنید. آیا فکر می کنید که سوزاندن قرآن شیوه ای صحیح و اخلاقی برای اعلام اعتراض علیه اسلام بود؟

بله، قطعاً. البته فکر نمی کنم که این تنها راه باشد بلکه معتقدم مادامی که این شیوه بتواند توجه ها را به سوی خود منعطف کند شیوه ای بسیار موثر است. من مطمئنم بسیاری از مسلمانان متوجه نیستند که قرآن دارای آموزه هایی رادیکال است، بنابراین این راهی برای اعتراض به قرآن و آموزه های قرآنی و آزارهایی است که اقلیت ها در کشورهای اسلامی و در کشورهایی که قرآن و شریعت بر آنها حاکم است ،می بینند.

اما بسیاری از روزنامه نگاران غربی می گویند که شاهد چنین آزارها و تبعیض هایی علیه مسلمانان در کشورهای غربی بوده اند؛ در این کشورها مسلمانان اجازه ندادند از پوشش اسلامی استفاده کنند و یا قوانین اسلامی را دنبال کنند و حتی اجازه ندارند نمازهای روزانه خود را در اماکن عمومی به جای آورند و همچنین در سالهای اخیر شاهد تخریب بسیاری از مساجد غرب بوده ایم اما مسلمانان هرگز اقدام به سوزاندن «تلمود» و یا «انجیل» نکرده اند.
من فکر می کنم این گفته کاملاً بی اساس و نادرست است. در کشورهای غربی یا در آمریکا به مسلمانان اجازه داده می شود که شهروند شوند ؛اینجا در آمریکا هزاران مسجد وجود دارد و مسلمانان می توانند اعمال مذهبی خود را هر روز به جای آورند بنابراین این بهانه کاملاً نادرست هستند.
در کشورهای اروپایی به مسلمانان اجازه داده می شود آنطور که می خواهند لباس بپوشند، تنها ممکن است محدودیت هایی در برخی کشورها به لحاظ نگرانی های امنیتی وجود داشته باشد چون لباس مسلمانان پوشیده است و شما نمی دانید که آیا انها در زیرلباس هایشان چیزی پنهان کرده اند یا نه، و این یک خطر امنیتی به شمار می آید.
این به هیچ عنوان قابل مقایسه با کشورهای اسلامی نیست که در آن ها افراد به خاطر ترک دین اسلام سر بریده می شوند، مسیحی ها کشته می شوند و کلیساها سوزانده و تخریب می شوند.
بنابراین فکر می کنم این مقایسه یک مقیاس نادرست و ناعادلانه است.
من با شما موافق نیستم .اسلام هراسی اکنون یک پدیده فراگیر در غرب است، علاوه بر این بسیاری از رهبران مسیحی معتقدند که توهین به اعتقادات یک دین الهی اقدامی منفور و غیراخلاقی است. شما یک کشیش مسیحی هستید؛ آیا سوزاندن قرآن را مغایر با اصول و عقاید مسیحیت نمی دانید؟
البته که نه، و نمی دانم چگونه یک مسیحی می تواند چنین چیزی بگوید. واضح و مبرهن است که در آمریکا همه مذاهب مورد حمایت هستند و می توانند به اجرا در آیند .ما در مسیحیت معتقدیم که مسیح و انجیل تنها راه رسیدن به معنویت هستند .اعتقاد ما این است که هر مذهب دیگری که مردم را به مسیر دیگری رهنمون شود قطعاً یک دین دروغین است بنابراین سوزاندن کتاب یک آیین دروغین به هیچ وجه غیراخلاقی و نادرست نیست.
شاید این حرکت،اقدامی توهین کننده به افرادی باشد که به آن کتاب معتقدند اما حتی اگر به آنها توهین شده ،حق ندارند در مقابل با خشونت رفتار کنند. اگر همسایه من در اینجا به هر طریقی به من توهین می کند، اجازه ندارم به زور وارد خانه اش شوم و او را بکشم به خاطر اینکه به خود من همسرم، فرزندانم یا اعتقاداتم توهین کرده است .
اگر گروهی از مسلمانان یا روحانیون به خاطر اقداماتی که دولتهای غربی در خاورمیانه، در افغانستان، عراق و دیگر کشورهای مقاوم در برابر امریکا و متحدان اروپایی اش انجام می دهند، تصمیم بگیرند انجیل را بسوزانند، واکنش شما چه خواهد بود؟

این اتفاق در اینجا افتاده است؛ البته نه از سوی مسلمانان، اما مواردی را داشته ایم که افرادی به ملک ما آمده و انجیل سوخته را در آنجا انداخته اند.
البته اگر مسلمانان بخواهند انجیل را در اعتراض به دخالت امریکا در کشورهایی مثل افغانستان بسوزانند، به طور قطع حق کامل دارند که براساس قانون اساسی و آزادی هایی که ما در اینجا داریم این کار را انجام دهند.
من دوست ندارم ببینم که انجیل سوزانده شود چون سخن خدا و یک کتاب مقدس است اما به هر حال یک کتاب است؛ اگر آنها این کتاب را بسوزانند من می توانم انجیل دیگری بخرم.
فکر نمی کنم که سوزاندن انجیل برای من دلیلی برای حمله به افرادی باشد که این اقدام را انجام داده اند. این نمی تواند دلیل اعمال خشونت علیه آنها و یا خانواده هایشان و یا تعیین جایزه در ازای گرفتن جان آنها باشد.
به نظر من این پاسخ مناسبی نیست. به اعتماد ما مسیحی ها ،واکنش مناسب در این شرایط خیلی ساده است: بخشیدن کسانی که مرتکب این عمل شده اند.
20 مارس 2011 شما جلسه ای برای محاکمه قرآن داشتید و این کتاب مقدس را به خاطر جنایت علیه بشریت مقصر دانستید. آنچه می خواهم از شما سوال کنم این است که چطور دولت آمریکا و متحدانش در خاورمیانه مانند رژیم صهیونیستی را متهم به جنایت علیه بشریت نمی کنید ؛مثلاً در مورادی مثل به راه انداختن جنگ در عراق که به بهای مرگ بیش از یک میلیون عراقی تمام شد یا وقتی که رژیم صهیونیستی در سالهای 2009-2008 میلادی در جنگ غزه یک هزار و 800 فلسطینی را قتل عام کرد .آیا این کشتارهای بی رحمانه جنایت علیه بشریت نیستند؟
به اعتقاد من هیچ نوع جنایتی علیه بشریت نباید تحمل شود و باید مورد مجازات قرار بگیرد. من به هیچ وجه نمی گویم که فقط باید مسلمانان یا جوامع اسلامی را مقصر و مجرم بدانیم اما شکی نیست که اسلام دارای یک مشکل جدی است؛ هر چقدر هم که مسلمانان ادعا کنند اسلام دین صلح است اما باز هم مشکلی اساسی در ماهیت رادیکالی اسلام وجود دارد؛ اسلام در برخورد با زنان، اقلیت ها و همجنس گراها مشکل دارد و بدون شک این مشکلات جدی را موجب می شود.
من به طور کلی هیچ اقدام یا حمله خشونت آمیز علیه شهروندان و افراد را که ممکن است از سوی آمریکا یا رژیم صهیونیستی نیز انجام شود نمی پذیرم و فکر می کنم همه این اقدامات باید محکوم شوند.
فکر نمی کنید تصمیم شما برای سوزاندن قرآن در سال جدید ممکن است موجب خشم جهانی شود و زندگی آمریکایی ها در سراسر جهان را به خطر بیندازد و حتی موجب منازعه فرقه ای و جدایی بین پیروان ادیان الهی و نوعی خصومت و دشمنی میان مسلمانان و مسیحیان شود؟ به این خاطر که شما یک کشیش مسیحی هستید و مسلمانان شما را نماد این دین در آمریکا می دانند؛ آیا فکر نمی کنید این تصمیم، عاقلانه و سنجیده نیست؟
- من فکر می کنم این تصمیم کاملاً مناسب است. در حقیقت به اعتقاد من باید کاری انجام شود تا توجه ها به سوی مشکلی که ما در کشورهای اسلامی دارم،جلب شود.
من به مدت 30 سال در اروپا زندگی کرده ام و رشد اسلام را در آنجا دیده ام. من از کشورهای اسلامی بازدید کرده ام، دو بار در مصر بوده ام و می دانم که چه مشکلاتی برای نسل های مختلف در این کشورها وجود دارد.
آنچه ما انجام می دهیم سوزاندن یک کتاب برای جلب توجه به وضعیت نامناسب مسیحی ها و دیگر غیرمسلمانان در کشورهای اسلامی است . آنچه واقعاً در این کشورها اتفاق می افتد این است که مسیحیان کشته می شوند یا خانه های آنها آتش زده می شود؛ کلیساها بر اثر آتش سوزی تخریب می شوند و مسیحیان اجازه ساخت کلیسا یا انجام آزادانه مناسک مذهبی شان را ندارند، بنابراین من فکر می کنم که در این شرایط، اقدام ما کاملاً مناسب و حتی برای جلب توجه ها به مشکلات لازم است.
گویا شما قرآن را کاملاً نخوانده اید و برخی آیه های خاص را از متن اصلی و براساس برداشت های خود از آنها استخراج کرده اید؛ به همین دلیل است که بسیاری از منتقدان اسلام مثل شما خیلی در مورد این دین نمی دانند و غافل از این حقیقت هستند که اسلام همواره به صلح و دوستی و احترام به زنان، بچه ها، یتیمان و نیازمندان موعظه کرده است. فکر نمی کنید اول باید اطلاعات کاملی در مورد اسلام جمع آوری می کردید و بعد تصمیم به سوزاندن قرآن و اعتراض علیه سلام و برگزاری محاکمه برای آن می گرفتید؟
ما محاکمه را با حضور کارشناسان برگزار کردیم؛ افرادی شایسته داشتیم که می توانستند در این مورد نظر بدهند و البته شواهدی هم ارایه شده بود، اما اگر نظر شخصی مرا می خواهید من براساس دکترین عمل نمی کنم و بر دکترین تاکید ندارم زیرا در این حالت من آیاتی را که در قرآن به نظرم خشونت آمیز می رسد نقل قول می کنم سپس شما به من توضیح می دهید که چرا آنچه می گویم درست نیست این شیوه ای است که بحث های دین شناسی براساس آن انجام می شود و چیزی نیست که من به آن علاقه مندم.
من علاقه مند به آن چیزی هستم که قرآن به لحاظ عملی انجام می دهد. به عبارت دیگر من علاقه مند به میوه های درخت هستم، هر چقدر شما آیات صلح و دوستی از آیاتی که پیامبرتان در مکه نوشت بیاورید و من آیات خشونت باری را بیاورم که در مدینه نوشته شد، اصل قضیه آن چیزی است که در برخی کشورهای اسلامی مانند عربستان روی می دهد.
اگردر عربستان به مسیحیان اجازه داده شود که کلیسا بسازند و یا در خیابان ها اعمال عبادی شان را انجام دهند و وقتی کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان و عراق از کشتن مسیحی ها جلوگیری کنند و در حقیقت آیات صلح آمیز قرآن را اجرا کنند ماجرا شکل دیگری به خود خواهد گرفت و نظر من تغییر خواهد کرد.
شما از عربستان سعودی صحبت کردید؛ این حقیقت که دو مکان مقدس اسلامی در این کشور واقع شده اند انکار ناپذیر است اما عربستان سعودی نمونه عینی و کامل یک کشور اسلامی نیست ؛شما می دانید که عربستان یکی از متحدان نزدیک واشنگتن و در حقیقت حیات خلوت واشنگتن در خاورمیانه است؛ چرا امریکا نقض حقوق بشر در عربستان را محکوم نمی کند؟
آنچه من می دانم این است که عربستان سعودی براساس قوانین شریعت حاکمیت می شود .اینکه چرا امریکا نقض حقوق بشر را در این کشور محکوم نمی کند به این خاطر است که دولت ما و بسیاری از سیاستمداران، بزدل هستند. ما خود را به نفت و به پول فروخته ایم والا باید شرایطی را که در عربستان سعودی وجود دارد محکوم کنیم .
همانطور که قبلاً گفتم این حقیقت که زنان در این کشور نمی توانند رای دهند، نمی توانند گواهی نامه رانندگی داشته باشند. نمی توانند تحصیل کنند و بدون اجازه مرد به مسافرت بروند مسایلی هستند که ما باید به آنها اعتراض کنیم.
اما نباید فراموش کنیم که همه کشورهای عربی با قوانین شریعت اداره نمی شوند. عربستان از سوی گروهی از وهابی های افراطی اداره می شود که در حقیقت تابع امریکا و وهابیت امریکایی هستند . آنها مسلمانان واقعی نیستند که امور را از طریق آموزه های ناب اسلامی اداره کنند؛ حتی مسلمانان در ایران و بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی مخالف وهابیت و شیوه برخورد و رفتار آل سعود با شهروندان عربستان هستند. شما می توانند مالزی، ترکیه و ایران را ببینید که زنان در آنجا از حقوق مساوی با مردان بهره مند هستند.
علاوه بر این بسیاری از روزنامه نگاران مستقل، دانشمندان و نویسندگان احساس می کنند که نه اسلام بلکه صهیونیستم متحجر ،ریشه همه مشکلات زمان ما است ،اما مسلمانان هیچگاه به «تلمود» یا «تورات» توهین نکردند .
به طور ساده تر بگوییم؛ اینکه مسلمانان هیچ گاه با این فکر که رژیم صهیونیستی جنگ و پرخاشگری را در جهان گسترش داده به کتاب آسمان یهودی ها توهین نکردند، زیرا اسلام به مسلمانان یاد داده که به اعتقادات مذهبی بدترین دشمنانشان هم احترام بگذارند، پس شما چطور می توانید مسلمانان را متهم به گسترش خشونت در جهان کنید؟

من فکر نمی کنم اسلام واقعاً احترام به دیگر ادیان را آموزش داده باشد. من که چنین چیزی را مشاهده نمی کنم. من می دانم که تفاوت های زیادی بین عربستان، ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی وجود دارد ؛تفاوت هایی در قوانین و مقررات آنها وجود دارد اما به هر حال همه اینها خلاصه می شود به این حقیقت که در همه این کشورها نوع مشابهی از احترام به دیگر ادیان وجود ندارد و آزادی مانند آنچه اینجا در امریکا هست یافت نمی شود.
اولین متمم قانون اساسی ما آزادی بیان را تضمین می کند اما آزادی بیان در کشورهای اسلامی وجود ندارد و تضمین نشده است. در کشورهای اسلامی نمی توانید پیامبر، قرآن و یا شریعت را مورد انتقاد قرار دهید.
اما مثلاً حتی خود مسلمانان می گویند که مسیح پسر خدا نبوده است و این چیزی است که ما به آن اعتقاد داریم بنابراین این یک توهین به مسیحیت است. مسلمانان اعتقادی به اینکه مسیح بر روی صلیب کشته شده است ندارند و این یک توهین به مسیحیت است بنابراین من فکر نمی کنم این سخن که اسلام به دیگر ادیان توهین نمی کند، درست باشد.
من فکر می کنم شما تحت تاثیر تصویری هستید که در رسانه های غرب از کشورهای اسلامی ترسیم شده است.بسیاری از شهروندان کشورهای غربی در سال های اخیر به ایران و دیگر کشورهای اسلامی سفر کرده اند و نظر آنها در مورد این کشورها به ویژه ایران که رسانه های گروهی غرب آن را یک کشور تروریستی و خشن با مردمی بی تمدن معرفی می کنند،تغییر کرده است.
بنابراین به نظر من بهترین راه برای شما این است که به ایران یا دیگر کشورهای اسلامی سفر کنید و خودتان ببینید در این کشورها چه می گذرد و اینکه چگونه اقلیت های مذهبی با اکثریت مسلمان در همکاری و تعامل هستند.
شما می توانید به ایران سفر کنید و ببینید که اقلیت های مذهبی مانند زرتشتیان،مسیحیان و یهودیان در مجلس شورای اسلامی دارای نماینده هستنددر حالی که تعداد آنها در کشور بسیار کم است.حتی چند اقلیت در تیم ملی فوتبال ایران بازی می کنند در حالی که آمریکا اجازه نمی دهد یک فوتبالیست مسلمان در تیم ملی این کشور بازی کند.آیا پاسخی برای این مسئله دارید؟

اول از همه اینکه من در لیست سیاه کشورهای اسلامی نفر دوم هستم و برای جان من 6.4 میلیون دلار جایزه تعیین شده است بنابراین اگر هم بخواهم وارد یک کشور اسلامی شوم نمی توانم مدت زیادی در آنجا زندگی کنم.
دوم اینکه به نظر من آزادی در کشورهای اسلامی به طور بنیادین وجود ندارد، زیرا مسلمانان اعتقاد ندارند که همه انسان ها یکسان آفریده شده اند.آنچه قرآن می گوید این است که مسلمانان برتر از دیگران هستند.مسلمانان حقی برای مسیحیان،لا مذهب ها و همجنس گرایان قائل نیستند و این افراد را هیچ گاه برابر با خود نمی دانند.
علاوه بر این روزنامه نگاران نمی توانند دولت های اسلامی را نقد کنند.اگر شما بخواهید عقاید خود را بگویید و علیه شریعت و اسلام صحبت کنید باید منتظر عواقب بسیار بد آن باشید.
با تمام آنچه تا کنون گفتید،آیا مسلمانان و اسلام را دشمنان آمریکا و آمریکایی ها می دانید؟
من واقعا این را نگفتم.بگذارید در مورد خود مسلمانان بگوییم؛من آنها را دشمن خود و دشمن آمریکا نمی دانم اما اگر بخواهند قوانین شریعت را بر قانون اساسی ما تحمیل کنند در این صورت مسلما آنها را دشمن می دانم.
اما اگر مسلمانان بخواهند فقط در آمریکا زندگی کنند و اعمال عبادی شان را به جای آورند، بر اساس متمم اول قانون اساسی آمریکا، اجازه دارند این کار را انجام دهند و برعکس اگر بخواهند جامعه آمریکا را به سوی یک دولت اسلامی سوق دهند قطعا ما علیه آنها خواهیم بود.
نظر شما در مورد این جمله از «انجیل متا» چیست؟«من به شما می گویم که دشمنانتان را دوست بدارید؛آنهایی را که شما را نفرین کرده اند،ببخشید؛با کسانی که از شما متنفرند،خوب رفتار کنید و برای آنها دعا کنید».آیا فکر نمی کنید باید این جمله را در خصوص همه کسانی که در اطراف شما هستند از جمله مسلمانان،به کار بگیرید؟
بله. قطعا به این جمله معتقدم و فکر می کنم که هر مسیحی باید به این جمله عمل کند. من واقعا از مسلمانان متنفر نیستم . من آنقدر عاشق مسلمان ها هستم که دوست دارم بینیم به مسیحیت گرویده اند که به نظر من این راه درست است.
من فقط کاری می کنم که به آنها هشدار دهم. شما باید به کسی که به راه اشتباه می روند هشدار دهید و این کاری است که من انجام می دهم.
اما در پایان این گفتگو به شما پیشنهاد می کنیم یک بار قرآن را از ابتدا تا انتها بخوانید و همه آن را به عنوان یک متن الهی در نظر بگیرید زیرا ما معتقدیم که این کتاب را پیامبر (ص) ننوشته بلکه از سوی خداوند به او الهام شده است.ما معتقدیم که قرآن از یک هزار و 400 سال پیش تا کنون تحریف نشده و تغییر نکرده است.بنابراین اگر قبل از اینکه بار دیگر تصمیم بگیرید که قرآن را بسوزانید آن را کامل بخوانید نظر شما کاملا درباره آن تغییر خواهد کرد.
بنابراین بیایید قبل از اینکه جنجال دیگری را در سراسر جهان به راه بیندازید یک بار کتاب آسمانی مسلمانان را با دقت بخوانید که به طور حتم به نفع شما خواهد بود.

 

کد خبر 280388

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha