خبرگزاری شبستان: مشروطه برخاسته از آرمان هایی بود. اولین هدف و آرمان مشروطهخواهان که بر فضای آنزمان حاکم بود و میبایست در جامعهی ایران تحقق یابد، مسأله بازسازی ایران بود. بازسازی و نوسازی ایران و جبران همهی خسارات واردشده بر آن. جامعه ایران در مقایسه با غرب و رویارویی با آن، عقبافتاده بود و موقعیت پیرامونی یافت. نخبگان مشروطیت مهمترین هدفشان این بود که ایران بایست به جایگاه قبلی خودش باز گردد .آرمان دوم انقلاب مشروطیت، رهایی از سلطهی خارجی بود. در آنزمان دو قدرت و بازیگر جهانی، روسیه و بریتانیا، مشکلات بسیاری را برای مردم ایران درست میکردند و ما هیچ استقلالی نداشتیم؛ قراردادهایی که با ما بستند و سرزمینهایی که از ایران جدا کردند و امتیازهای بزرگی که گرفته شد قدرت تصمیمگیری را از حاکمان ایران گرفت. این جملهی ناصرالدین شاه معروف است که میگفت: "اگر ما شمال برویم انگلستان مخالفت میکند، اگر جنوب برویم روسیه، پس مردهشور این مملکت را ببرد."
با وجود این سلطه خارجی، استقلال سیاسی ـ نظامی و اقتصادی یکی از اهداف و آرمانهای مشروطهخواهان شد و این که بکوشند ایران را از زیر سلطهی بیگانگان درآورده و خود تصمیمگیرنده باشند. آنها میگفتند اگر هم میبایست ارتباطات خارجی داشته باشیم باید با کشورهایی باشد که یار و مددکار ایران باشند .
سومین آرمان و هدف انقلاب مشروطهی ایران، برقراری امنیت و ثبات سیاسی در کشور بود. ایران در آن هنگام، کشوری پر از هرجومرج و بدون نیروی نظامی و انتظامی بود که نه ثبات اجتماعی داشت و نه مرزها و شهرها و راههای تجاری امنیت داشتند. هرجومرج و ناامنی در کشور برقرار بود و جان و مال مردم در معرض بسیاری از تهدیدها قرار داشت. یکی از مهمترین خواستها و آمال و آرزوهای مردم و روشنفکران ایران، برقراری نظم و امنیت و یک دولت قوی مرکزی بود. اینها سه هدف اساسی انقلاب مشروطیت بودند. روشنفکران ما به این نتیجه رسیدند که رسیدن به این آرمانها امکانپذیر نیست جز با یک تحول سیاسی ـ اجتماعی در ساختار دولت. یعنی، تا آزادی سیاسی و دموکراسی بهدست نیاید، رسیدن به آن آرمانها امکانپذیر نیست. چون مشکل اساسی، دولت است؛ دولتی که وابسته به بانک استقراضی روسیه است، دولتی که خودش ناامنکننده است و برای بازرگانان مشکل درست میکند، غارتگر است، بهلحاظ اقتصادی و دولتی به فکر بازسازی نیست و حاکم آن تنها به فکر رفتن به سفرهای فرنگی است.
به منظور بررسی دستاوردهای مشروطه، خصوصا نتایج کوتاه مدت آن باید با واقع بینی شرایط را نگریست. ابتدائا باید اشاره داشت که هرج و مرج و بی نظمی در اداره کشور از پیامدهای ناهنجار و غم انگیز مشروطه غربی بود، به گونه ای که هر چه از پیروزی انقلاب می گذشت، وضع اقتصادی و امنیتی جامعه نابسامان تر می شد، به عنوان نمونه، در حالی که ایران پس از استبداد صغیر در مشروطه دوم از سوی قوای درگیر در جنگ جهانی سخت تهدید می شد و بیم آن می رفت که طرفین ایران را اشغال کنند، مشروطه گران تندرو به جای تشکیل به یک نیروی نظامی و ارتش منسجم برای حفظ امنیت کشور، بودجه مملکت را صرف زیاد کردن اداره ها و توسعه دستگاه هایی می کردند که چیزی جز ضرر و زیان برای این ملت به بار نمی آورد. و به جای این که به فکر آبادانی واقعی شهرها و روستاها و اصلاحات حقیقی اقتصادی باشند همّ خود را صرف مقابله با دین و احکام شریعت می کردند.
در مسایل اقتصادی و امور مالی، یا اساساً دغدغه ای بین مسئولین نبود و یا اگر هم بعضاً اقدامی صورت می گرفت در حقیقت افساد اقتصادی بود، نه اصلاح و چیزی جز نارضایتی عمومی به دنبال نداشت. کسانی که مدال آزادی خواهی و جهادگری را بر سینه چسبانده بودند و در میان مردم به نام مجاهد و آزادی طلب شهرت یافته بودند نه تنها به وعده های خویش در مورد آزادی عمل نکردند بلکه با ایجاد فضای رعب و وحشت در میان جامعه و تنگ کردن عرصه بر مخالفان، استبدادی به مراتب بدتر از استبداد قاجار را پدید آوردند. با وجود مسیر پر فراز و نشیب و شکست های اولیه ای که به دلیل عدم وجود وحدت و انسجام فکری بین اصحاب مشروط،ساختار استبداد و مداخله بیگانگان داشت، اما دستاوردهای زیر را برای مشروطه می توان متصور شد:
1.افتتاح مجلس
2.انتخاب نمایندگان مجلس
3. تدوین قانون اساسی
4.کم رنگ شدن قدرت شاه
5. تفکیک قوا
6. فعالیت مطبوعات
7.پاسخگوبودن دولت در قبال عملکردهای خود در برابر نمایندگان ملت
8. از یک سو نابودی نظام سلطنتی و قطع کامل سلطه بیگانگان بر کشور و توجه به فرهنگ و ارزش های خودی مورد توجه قرار گرفت و از دیگر سو، رخنه عناصر بیگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشیاری انقلابیان مذهبی را برای جلوگیری از تکرار این امر در انقلاب اسلامی برانگیخت. در نهایت لزوم حفظ وحدت میان نیروهای انقلاب را گوشزد کرد.
9.تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامی مورد توجه واقع شد.
نویسنده: حدیث اقبال
پایان پیام/
نظر شما