صدای نفس های زرده به سختی شنیده می شود

خبرگزاری شبستان: زرده روستایی است، که در بین کوه های بلند دالاهو محصور شده، اما آوازه رشادت های مردم آن به وسعت جهان است.

به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمانشاه، تاریخ زرین ایران اسلامی همواره با افتخارات بسیار بزرگی همراه و عجین بوده است و زمینه سرافرازی و معرفی این کشور خوش نقش را به جهانیان فراهم آورده است، در این گذر مقطع هشت ساله دفاع مقدس را باید یکی از این افتخارات دانست، افتخاری که دوست و دشمن را به تحسین و تجلیل از پایمردی و رشادت این ملت سلحشور واداشت در این بین استان کرمانشاه به عنوان نقطه آغاز و پایان جنگ سهم بسزایی در دفاع جانانه از آب و خاک این سرزمین داشت.


کرمانشاه این مدافع همواره ایران جانانه جنگید و نگذاشت ذره ای از خاک این میهن به تاراج رود تا نشان سینه ستبر ایران را از سخنان رهبر به سینه بیاویزد.


کرمانشاه مامن خاطراتی است که گاهی تلخ و گاهی تلخ و گاهی تلخ تر است....


آری امروز یکی از این روزهای تلخ تر مردان مرد و شیرزنان زاگرس است...خاطره ای که هنوز با یادآوری آن، نفس از سینه بیرون نمی آید تا از آن بگویی و مدام سرفه میزنی....


امروز 31 تیرماه است روزی که دشمن دیو سیرت ما با بمباران شیمیایی زرده، خنده های بلند کودکان روستایی را با سرفه های سخت و خشن همراه کرد خنده های که دیگر رنگ واقعیت نگرفت.


ساعات اولیه صبح بود که مردم با صدای هولناک هواپیماها از خانه بیرون زدند و نمی دانستند که تا همیشه ایام صدای این بمب ها در گوش و جانشان شنیده می شود.


عده ای نیز مشغول آداب زیارتشان در امامزاده داوود بودند که باران بمب ها امانشان نداد و آخرین نجوای عاشقانه شان را با معبود گفتند و لحظاتی بعد دیدار حاصل شد.


شاید سالهاست که از این ماجرا می گذرد ولی هنوز صدای نفس های زرده به سختی شینده می شود...هنوز تنش بوی باروت می دهد، بوی تاول و دود می دهد و می سوزد از شدت تب این روزهای بی کسی...روزهایی که کسی از او یادی نمی کند...حرفی نمی زند.


شاید من و تو راحت نفس می کشیم و نمی دانیم معنی کپسول اکسیژن یعنی چه؟ نمی دانیم تاول های های قرمز روی پوست یعنی چه ؟ نمی دانیم دفاع به قیمت جان یعنی چه؟ نمی دانیم برای گرفتن دارو آواره شهرها شدن یعنی چه؟ امروز من و تو مسئولیم، به اندازه تمام نفس های راحتی که میکشیم...


اما با این تفاسیر وقتی وارد روستا می شوی می بینی غیرت عشایرشان گل می کند و با اینکه پاهایشان از شدت درد نای ندارد به نشانه احترام می ایستند و سلامی می کنند به رسم مهمان نوازی... همین که کنارشان می نشینی صحبت ها دارند از روزهای دفاع از میهن، از رشادت های رزمندگان، از ایستادگی هایشان و می گویند اگر جان دهیم محال است که جای به دشمن دهیم و من اینجا فقط عشق به میهن را دیدم. دوستت دارم ایران من


پایان پیام/

 

کد خبر 275450

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha