خبرگزاری شبستان: بی تردید ناب ترین و زلال ترین گونه عرفان آن است که در سیره ائمه معصوم (ع) در مناجات و راز و نیاز با خداوند تجلی یافته است؛ عرفانی که در مناجات ها و ادعیه امیرالمومنین (ع) به بالاترین حد از اوج رسیده و زیبایی ارتباط با خدا را به تصویر می کشد از این رو در گفتگو با آیت الله فاضل گلپایگانی، استاد حوزه و دانشگاه عرفان ناب علوی را بررسی کرده ایم که از نظرتان می گذرد:
عرفان در سیره امیرالمومنین (ع) از چه جایگاهی برخوردار بود و ریشه این عرفان را باید در کجا جست؟
عرفان حضرت علی (ع) عرفانی است که از دل قرآن و عملکرد و سنت پیامبر (ص) برخاسته است؛ عرفان حقیقی و قرآنی و اهل بیتی (ع) این است که انسان خدواند را محور قرار داده و گفتار و رفتارش در مسیر خدا و برای او باشد و در مدار حرکت زندگی جز خدا نبیند و جز برای او کاری انجام ندهد که به آن انقطاع الهی گفته می شود یعنی حالتی که انسان حب غیر خدا از دلش بیرون می رود و حب خدا در آن جاری می شود. حضرت علی (ع) نشان داد در طول زندگی چه در زمان جهاد، چه در زمان خانه نشینی و چه در دوران پنج سال حکومت، محور زندگی او الله و خشنودی خدا بود. علی (ع) جان می دهد برای اینکه جان پیغمبر (ص) را حفظ کند چرا که می خواهد خشنودی خدا را بدست بیاورد. این عرفان، عرفانی است که هم در وجود خود هم در جامعه اثر گذار بوده و برای دنیا و آخرت به کار می آید.
عرفان علی (ع) هم در حوزه شخصی بود به این صورت که در مناجاتش با خدا خلوت می کرد، شب ها با خدا در محراب عبادت راز و نیاز داشت و همین عرفان او را شب ها به در خانه فقرا می کشاند و به ضعیفان کمک می کرد؛ همچنین این عرفان در همه جنگ ها هم مشهود است؛ امیرالمومین علی (ع) شمشیر نمی کشد جز برای رضای خدا.
در دوران حکومت برای اداره خلق، مدیریت جامعه، حفظ امنیت و برقراری آرامش، آسایش خود را از دست می دهد تا خلق خدا در آرامش باشد پس این عرفان برخلاف آن عرفان های کاذبی است که می گوید انسان باید به دور از جامعه و در انزوا باشد. این عرفان های نوظهور مورد تایید قرآن و اهل بیت (ع) نیست. عرفانی، عرفان است که پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) داشتند؛ آنها در عین ارتباط با خدا در متن جامعه هم بودند و کار می کردند و در عین احیای ارزش های معنوی مشکل گشایی از کار مردم می کردند. این عرفان صبغه الهی دارد و به هر جا می نگرد فقط خدا را می بیند. وقتی حضرت امیرالمومنین (ع) می فرمایند هیچ چیز را بدون استثنا ندیدم مگر اینکه قبل آن، همراه آن، بعد آن، درون آن خدا را دیدم، چنین عرفانی را ما در مکاتب دیگر نمی بینیم.
امام علی (ع) در تمامی مخلوقات و اشیا چه ریز و درشت، چه جماد و نبات خدا را می بیند و جایی را از خدا خالی نمی بیند و نمی داند؛ خدا را در بالا نمی بیند و بقیه عالم را از او جدا؛ عرفان او عرفان قرآن است که می گوید خدا در همه جا هست و دیده می شود. این عرفان علی (ع) است که نه در حکمت و فلسفه دیده می شود و نه هیچ کدام از صاحبان این علوم نتوانستند آنچه علی (ع) نسبت به خدا دید و عمل کرد هم در مقام عمل هم در مقام نظری مانند او باشند.
عرفان حضرت علی (ع) چگونه در دعاهای منسوب به ایشان تجلی یافته است؟
وقتی عرفان وجود امیرالمومنین (ع) را گرفته، پیدا است که در گفتارشان هم این عرفان متبلور است. در دعای کمیل، هم در مناجات شعبانیه، در خطبه های ناب ایشان و هم سخنان حکیمانه در غررالحکم پیداست. آنجا که روی سخنش با خداست می بینیم این عرفان از کلمات دُربار حضرت (ع) می بارد.
این عرفان ناب علی (ع) است. این معرفتی است که بلندای فکر حضرت علی (ع) می تواند آن را درک کند و شاگردان مکتب ایشان. این سخنان که در مناجات امام (ع) علی و یازده فرزندانش به نام مناجات شعبانیه است که فقط خدا را می بینند، همان راهی است که ایشان به عنوان صراط مستقیم حق طی می کند و در این مناجات متبلور است. همچنین حضرت طوری در دعای کمیل مناجات می کند که از غیر خدا منقطع است و او را سرمایه خود می داند. سراسر دعای کمیل پر از عرفان امام علی (ع) است و سخنان او در این دعا به حدی گسترده است که اگر بخواهد به عنوان عرفان آن حضرت معرفی شود خودش یک کتاب می شود.
با وجود داشتن چنین سرمایه ای عظیم، چرا عرفان ناب حضرت علی (ع) در میان شیعیان مهجور مانده است؟
متاسفانه مسیر عرفان در اسلام به سمتی رفت که عده ای به عنوان عرفای اسلامی حتی با روایات ضعیف اهل سنت، عرفان اسلامی را ارائه کردند، که درون آن هیچ یک از سخنان حضرت علی (ع) یافت نمی شد. اینها خواستند با جدا شده از مکتب علی (ع) عرفان ارئه دهند و برخی از حوزه، ها و دانشگاه ها به این سمت رفتند. از سوی دیگر تببین عرفان ناب علی (ع) از سوی خواص برای عوام مردم کار دشواری است که البته شدنی هم هست. باید در این مسیر باشیم، فکر کنیم و با آن عرفان ناب علی (ع) و روش و سیره ایشان با مردم سخن بگوییم. متاسفانه در این زمینه آنطور که باید و شاید سخن نگفته ایم و آن عملکردی که باید زیبنده این عرفان باشد به صورت و گسترده بیان نشده است. همین باعث شد این عرفان ناب مهجور بماند.
اگر این عرفان احیا شود چه تاثیری بر سبک زندگی اسلامی برجای می گذارد؟
اگر این عرفان عملی شود و در زندگی فردی و اجتماعی ما متبلور شود، زندگی ما همچون زندگی حضرت (ع) می شود و صبغه آن را می گیرد. زندگی ایشان از خود و غیر خدا بریده شده و محور فقط خدا است. از خرافات بیرون می آییم. این خرافات ببه این دلیل این است که عرفان ناب ایشان را نداریم. اگر این عرفان حاکم باشد زلال ترین توحید را داریم و خدا را به زیباترین صفات و جلال و جمال عبادت می کنیم و به شرک خفی و جلی کسی مبتلا نمی شود. یا جامعه دچار و گرفتار ریا خودنمایی خودبرتر بینی نمی شود. همه مشکل ما این است که می خواهیم خود محور باشیم دیگران را استخدام کنیم برای رفع مشکلات خودمان. علی (ع) روزها کار می کرد شبها دسترنج خود را به فقرا می داد. این سبک اگر بر زندگی ما حاکم شود، همه زندگی می شود خدایی. رذایل اخلاقی از جامعه رخت بر می بندد. اجحاف و تبعیضی نیست. عملکرد مسلمین صالح می شود. بدرفتاری ها، اختلافات خانوادگی و اختلاف داخلی به دلیل این است که بریده از عرفان ناب علی شدیم. با این اتفاق جامعه ما جامعه علوی می شود و جامعه علوی جامعه نبوی است و جامعه نبوی جامعه قرآنی است.
پایان پیام/
نظر شما