سرخی تو از من؛ زردی من از تو

در حال حاضر دیدگاه‌های مختلفی درباره چهارشنبه آخر سال وجود دارد، دیدگاه‌هایی که هر کدام به نوبه خود جای بحث دارد که در اینجا به برخی از آن می‌پردازیم.

خبرگزاری شبستان: ایران‌شناسان معتقدند، در ایران باستان خرید نوروزی همچون آینه، کوزه و اسپند را از چهارشنبه بازار فراهم می‌کردند. بازار در این شب چراغانی و زیور بسته و سرشار از هیجان و شادمانی بود و خرید هر کدام هم آیین ویژه‌ای را نوید می‌داد. شاید جشن شب چهارشنبه سرچشمه از چهارشنبه بازار دارد.
نخستین و کهن ‌ترین کتابی که در آن نام چنین آتش ‌افروزی آورده شده است، «تاریخ بخارا» نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است، ولی در آن نامی از زمان برگزاری جشن آورده نشده است، ولی گزاره «هنوز سال تمام نشده بود» و نیز «شب سوری» آمده است.
بهرام چوبینه
دومین نوشته قدیمی نیز که نام جشن «چارشنبه ‌سوری» را می‌آورد، شاهنامه فردوسی در سرگذشت سردار دلیر ایران، بهرام چوبینه است به این شکل که می‌سراید:
بشد چارشنبه هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد
...
ز جیهون همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوختند
در حقیقت از این نوشته‌های کهن در می‌یابیم که چهارشنبه سوری از ریشه‌ای کهن و چند هزار ساله برخوردار است به طوری که پژوهشگران واژه «چهار شنبه سوری» را «چهارشنبه سرخ» معنا کرده‌اند البته برخی از پژوهشگران براین باورند که این جشن ریشه در جشن کهن «گهنبار سوری» دارد که نیاکانمان در شب یکی از روزهای پایانی سال برگزار می‌کرده‌اند.
به عقیده برخی تاریخ‌شناسان، آیین چهارشنبه سوری تنها به آتش افروزی بسنده نمی‌شود و خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری، خریدن آیینه و کوزه نو، خرید اسپند دانه، چراغانی، فراهم کردن و خوردن آجیل هفت مغز، کوزه شکستن، فال گوش ایستادن، فال کوزه، ریختن آب به گوشه و کنار خانه، به بیابان رفتن در روز چهارشنبه سوری، تخم مرغ شکستن، شال اندازی، کفچه (قاشق) زنی، گره گشایی از بخت دختران با بستن کوپله (قفل) به گردن، نشستن روی چرخ کوزه‌گری، شکستن گردو، گفتن آرزو‌ها به آب روان، فریاد زدن خواسته‌ها در چاه کهن، یاری خواستن از «چهارشنبه خاتون»، رنگ کردن خانه با گِل‌هایی به رنگ آبی و زرد و پختن آش ویژه چهارشنبه سوری را نیز در بر می‌گیرد.
کشته شدن سیاوش
برخی کار‌شناسان چهارشنبه سوری را با سالروز کشته شدن سیاوش یکی دانسته‌اند؛ چنانچه در تاریخ آمده است سیاوش در پایان سال ثابت 1013ق. م/713تاریخ مبنا که برابر با روز چهارشنبه بوده، به دستور افراسیاب کشته شده و چون در آئین زرتشتی مراسم سوگواری در رثای مردگان جایز نیست پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می‌گذشتند تا خاطره سیاوش به منظور دفاع و پاکدامنی جاودان باقی بماند.
مرگ اندوهبار و ناجوانمردانه سیاوش در ایران باستان، آئینی بوجود آورد که قرن‌ها دوام داشت و اعتقاد داشتند که سیاوش پس از شهادت، در آستانه سال نو از دنیای مردگان به دنیای زندگان بر می‌گردد و با بازگشت خود برکت می‌آورد؛ آنان بر این باور بودند که از خون سیاوش گیاهان و نباتات رویند یا گیاهی بنام پر سیاووشان را به نام او کرده‌اند؛ این عقاید تا آنجا رسید که آئین سیاوش تا زمان‌های متاخر در فارسی بنام سووشون یا سووشون برگزار می‌شد.
شاید بر همین اساس باشد که در شاهنامه فردوسی گذشتن سیاوش از خرمن آتش به منظور برائت از اتهام و اثبات بی‌گناهی وی عنوان شده است:
سیاوش سپه را بدانسان بتاخت توگفتی که اسبش به آتش بساخت
زهر سو زبانه همی بر کشید کسی خود و اسب و سیاوش ندید
ز آتش برون آمد آزاد مرد لبان پر ز خنده برخ همچو رود
ابوریحان بیرونی
ابوریحان بیرونی نیز درباره این روز می‌گوید ایرانیان در نهم هر ماه عیدی به نام آتش (آذر) داشتند و چون این جشن به ماه‌های زمستان می‌رسید، به علت سرمای شدید نیاز به آتش بود و به عقیده آن‌ها نام این عید از اسم فرشته‌ای گرفته شده است که وکیل و مسئول آتش هاست و می‌گویند: زردشت دستور داد مردم در روز جشن آتش به زیارت آتشکده‌ها بروند تا به وسیله آتش (به سوی خدا) نزدیکی پیدا کنند تا نقشی در امور عالم داشته باشند!
اما از سوی دیگر برخی ایران‌شناسان معتقدند، رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه‌هایی همچون «سرخی تو از من، زردی من از تو» از افزونه‌های پسا اسلامی است و از دیدگاهی، بی‌احترامی به جایگاه ارجمند آتش به شمار می‌رود.
قیام مختار ثقفی
علاوه بر آن بنا به سنتی که برای برخی رویدادهای بزرگ و جشن‌های باستانی، برابر نهادی اسلامی نیز بدست داده شده است، آتش افروزی و شادمانی شب چهارشنبهٔ آخر سال را برخی به قیام مختار ثقفی که به خونخواهی امام حسین (ع) و فرزندانش قیام کرده بود، نسبت می‌دهند. آنان بر این باورند که مختار ثقفی سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای اینکه موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد که شیعیان بر بام خانهٔ خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود که از آن به بعد مرسوم شد.
در حقیقت وی در شهر کوفه که بیشتر آنان ایرانی بوده‌اند از این فرصت استفاده کرد و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود بسیاری از عاملین واقعه کربلا را قصاص کرد.
یوم الارباع
این مطلب در حالی عنوان می‌شود که به عقیده برخی از تاریخ‌شناسان در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام «سور» مرسوم بوده است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت. عرب‌ها بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند و بدین ترتیب ایرانیان آخرین جشن آتش خود را به آخرین چهارشنبه سال انداختند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست دیگران ندهند و بدین ترتیب جشن چهارشنبه سوری از حادثه روزگار مصون ماند و تا امروز برای ایرانیان باقی ماند.


پایان پیام/
 

کد خبر 27274

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha