واکاوی هیاهوی بازار نوروزی از رهگذر نشانه شناسی آیینی

آخرین روزهای سال ‌از مفرح‌ترین و شادی‌بخش‌ترین روزهای یکسال کامل است که در گوشه گوشه دنیا بنا به سلایق وعلایق مختلف مردم با ویژگی‌های منحصر به فرد قومی برگزار می‌شود.

خبرگزاری شبستان: آخرین روزهای سال ‌از مفرح‌ترین و شادی‌بخش‌ترین روزهای یکسال کامل است که در گوشه گوشه دنیا بنا به سلایق و علایق مختلف مردم با ویژگی‌های منحصر به فرد قومی برگزار می‌شود. جشن‌های سال نو از معدود جشن‌هایی هستند که همه افراد یک ملت یا قوم را در بر می گیرند و به صنف ، سن ، جنسیت وحتی مذهب خاصی تعلق ندارند.این جشن‌ها از چند حیث تاریخی ـ‌ تقویمی ـ‌ اساطیری و آیینی قابل بررسی هستند اما المان‌ها و نشانه‌هایی در جشن، بویژه در جشن سال نو به چشم می‌خورد که با واکاوی تاریخی و تقویمی و... سر و کار ندارند بلکه به حوزه‌های نشانه‌شناسی، تاویل و اموری ازاین دست مربوط می‌شوند. در جشن‌های نوروزی که مشابه بسیاری از آیین‌ها در همه نقاط کشور برگزار می‌شوند، بازارها مهم‌ترین و اصلی‌ترین کانون‌های جنبش و حرکت و تکاپو در روزهای پایان سال به حساب می آیند.

تلاطم و هیاهوی بازار در روزهای آخر سال چنان شتاب می‌گیرد که مردم ناخواسته در انتظار جنبشی غیر اجتماعی و انسانی هستند جنبشی که بیشتر ویژگی‌های رستاخیزی و آخرالزمانی به خود می‌گیرد.

نشاط و شور جشن هر لحظه هم در بازار و هم در افراد اوج می گیرد، و گام‌ها و قدم‌ها را به بازارها و پشت ویترین‌ها و هرجا که زرق و برق بیشتری داشته باشد ،می‌کشاند . افراد درخلسه‌ای فرو می‌روند و ناخواسته تن به نوعی دست و دلبازی و ولخرجی می‌دهند که سابقه‌اش را در روزهای دیگر سال نمی‌توان یافت.

کالاها در بازارهای نوروزی نقشی نهادی و عمل‌گرا بازی می‌کنند و این نقش نهادی آنقدر قوی است که بر دیگر لوازم و اسباب‌ مستعمل منزل نیز تأثیر می ‌گذارد و آنها را نیز ناخواسته درگیر نقشی نهادی می‌کنند.

در چنین وضعیتی افراد که به ظاهر انتخاب کننده و مصرف کننده کالاهای نوروزی محسوب می شوند نه تنها نقش نهادین خود را در قبال کالاهای نوروزی از دست می دهند، بلکه نقش گزاره‌ای پیدا می‌کنند و عطفی برای ورود کالاهای نوروزی به خانه‌ها می‌شوند.

با ورود کالای جدید تغییری در اولویت‌های شیئی و بصری محیط خانه اتفاق می افتد و شیء تازه وارد در طلایی‌ترین نقطه نمایشگاهی خانه قرار می‌گیرد و تمام محیط را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد، به حدی که مغناطیس کالای نو می تواند بخشی از اتاق یا خانه را به اشغال خود درآورد واز وقوع اتفاقات پیشین در آن محیط جلوگیری کرده،‌ موجب عقب‌نشینی و تاحدی از خانه بیرون رفتن بعضی از کالاهای مستعمل ‌شود، البته این خروج مربوط به بیرون رفتن کالا می‌شود نه بیرون کردن آن ،عملی که از نهاد وارگی شیء مستعمل سر می زند نه شی تازه وارد واین بیرون رفتن تحت تاثیر ازدست رفتن شیء وارگی کالای مستعمل است نه مورد توجه بودن کالای نو. همان اتفاقی که در مراسم کوزه‌شکستن می‌افتد و برضرب المثل «نوکه آومد به بازار کهنه شده دل آزار» دلالت می‌کند.

اما خلسه‌های شاد و مفرح جشن‌ها به‌ویژه جشن‌های پایان سال به همین جا ختم نمی‌شوند. کالاها بیش‌از آنکه ارزش مادی و شیء وارگی و اقتصادی داشته باشند بیشتر ارزش آیینی پیدا می‌کنند و این ارزش‌های آیینی به جای آن‌که پایا باشند و دوامی طولانی داشته باشند،عمری کوتاه و بی‌هویت دارند. کالاهای نوروزی بنا به شرایطی پیش‌امده (خاص زمانی ناخواسته) با ارزش واعتباری کاذب در اختیار مشتریان قرار می‌گیرند و مشتریان بنا به سابقه و حافظه تاریخی انتظار گران شدن کالا را می‌کشند واین امر دال دیگری برگران شدن کالاهای نوروزی می‌شود.

این راز آمیزی و خلسه وارگی تا پایان آخرین شب سال ادامه دارد. اما با آغاز سال نو، هیاهوی پایان سال نیز به پایان می‌رسند و همه‌چیز روال عادی خود را در پیش می‌گیرد. خلسه‌ها جای خود را به رفتارهای اجتماعی می‌دهند، کالاها ارزش‌های جادویی خود را از دست می‌دهند و دیگر خبری از آن دست و دلبازی‌های پایان سال نیست. در روزهای آخر سال به دنبال هیجانات بیرونی که تحت تأثیر تبلیغات اصناف و بازارها هستند ، افراد خواسته یا ناخواسته دچار هیجات درونی داغ و گیج کننده ای می شوند که در کانون های تبلیغاتی آیینی و جلوه های تجاری ریشه دارند.

با پایان یافتن هیجانات بازار و افت ناگهانی شور و حال بازارهای نوروزی، آتشفشان درونی افراد نیز به یکباره فرو کش می کند. و یک نوع سرخوردگی و افسردگی آنی، همزمان با آغاز سال نو جایگزین آن خلسه وارگی درگیر با جشن های پایان سال می‌شود.

این جایگزینی به تعبیری تمامی رازوارگی و سحر آمیزی آیین های پایان سال را به نوعی باطل می کند. سحر آمیزیی که پدیده هایی همچون گدایی ،کلاه برداری و هیاهوی آیینی را ایجاد می کند.

با گذر زمان بیشتر این آیین‌ها دست‌خوش تغییرات و تحولات کم و بیشی قرار می‌گیرند، چه در سوژه و چه در ابژه. اما کلیاتی در این جشن‌ها وجود دارند که به همه تغییرات ساختاری و فرهنگی جوامع، همچنان در کنار این جشن‌ها زنده می مانند و شاید پویایی آنها بسته به حضور همین پدیده‌های کوچک و بزرگ باشد.مهم‌ترین آیینی هایی که می‌توان به عنوان مثال از آن نام برد، گدایی و هیاهوی آیینی در پایان روزهای سال است.این گدایی آیینی‌،گاه با تغییر شکل وگاه بدون هیچ کم و کاستی در جشن‌های سال نو به حرکت خود ادامه داده است. طلب عیدی و نوروزی، همراه با رسومی مانند قاشق‌زنی، شال‌اندازی و تقاضای انعام و ...را می توان از جمله آیین‌های دانست که ریشه در گدایی آیینی دارند. از دیگر ویژگی‌های از این دست که گفته شد هیاهوی آیینی است که همانگونه که در سطرهای بالا از آن یاد شد، ارزش‌گذاری کاذب و عدول کسبه و عامه از قوانین عادی و رایج شهری و هزینه‌‌کردن‌های بی‌رویه در دوران معاصرو دزدی و راه اندازی دستجات نمایشی و اجرای برنامه‌های مضحک و خنده‌داری مانند میر نوروزی و کوسه‌برنشین است که همه این ها را می توان از جمله ویژگی‌های هرج و مرج آیینی دانست. به هر روی، بازارهای نوروزی عرصه و جایگاهی برای نو کردن و خرید اجناس تازه نوروزی نیست، بلکه عرصه‌ای برای فروش کالا به‌ویژه کالاهای بنجل و رودست مانده ای ست که با زرق وبرق وجلوه ای افسون کننده که تحت تاثیر آیین دیگری که همان کلاه برداری آیینی است در جایگاه غیر واقعی خود قرار گرفته است.

یادداشتی از علی خوشتراش

پایان پیام/

 

کد خبر 27222

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha