به گزارش خبرنگار شبستان ،محمدحسین صفارهرندی مشاور فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم رونمایی از خاطرات سردار محمدعلی جعفری با عنوان«کالکهای خاکی» گفت: برخلاف تاریخ انقلاب توانستیم تاریخ جنگ را خودمان بنویسیم زیرا روا نبود غفلتی را که برای تاریخ انقلاب کردیم در مورد تاریخ دفاع مقدس هم تکرار شود که البته چنین هم نشد.
وی ادامه داد: بسیاری از مجموعه کتابهای ما از انقلاب توسط ضدانقلاب نوشته میشد و به خورد نسلی داده میشد که فاصله آنها با انقلاب زیاد بود و همین سبب شده بود که سرگذشت انقلاب را با روایت حقیقی آن نشنوند اما این اتفاق در حوزه تاریخ جنگ رخ نداد. شاید یکی از دلایل مهم آن بود که عرصه جنگ عرصهای نبود که اغیار بتوانند در آن راه پیدا کنند به همین خاطر روایتگری آن خودبهخود به دست اهلش افتاد.
صفار هرندی ادامه داد: باید از پیشگامان ثبت تاریخ شفاهی جنگ اعم از دفتر مقاومت حوزه هنری و نویسندگانی مانند بابایی و حسین بهزاد تشکر کنیم و روایت روزهای دفاع مقدس در کتابهایی همپای صاعقه، ضربت متقابل، مهتاب خین و کالکهای خاکی را باید بهعنوان تراز روایتگری جنگ تلقی کنیم که ابعاد ناشناخته آن بیشتر از چیزی است که منعکس شده است. این سیمای نورانی اگر بهمثابه پازل بزرگی تلقی شود تاکنون تعداد کمی از این پازلها در جای خود نشسته است. هنوز رازهای ناگفته بسیاری از جنگ داریم که روی کاغذ نیاوردهایم. کالکهای خاکی یکی از همین ناگفتهها بود که ثبت شد.
وی با اشاره به اینکه تنها فرصت کرده است که صفحات ابتدایی کتاب را بخواند، افزود: با تورق کتاب احساس کردم جنس روایتگری ما خردمندانهتر از گذشته شده است البته این به خود راوی هم بستگی دارد، روایت صمیمانه آقاعزیز در این کتاب متأثر از خاستگاه جغرافیایی صمیمی او یعنی یزد است. همین سبب شده تا بسیاری از خاطرات بیتکلف و بیپیرایه بیان شود.
در ادامه مشاور فرمانده سپاه با بیان اینکه هنوز خاطرات ناگفتهای از سردار جعفری وجود دارد که باید ثبت و تدوین شود گفت: تصویری که سردار جعفری از جبهه و پشت جبهه بیان کرده است مبتنی بر خاطرات محفوظ در ذهنشان است و امکان دارد برخی از مسائل هنوز در ذهنشان باقی مانده باشد که در این صورت نویسندگانی مانند بابایی و حسین بهزاد باید بروند و با مته گذاشتن روی خاطرات دست نیافتنی حرفهای بیشتری را استخراج کنند. همین تعداد خاطرات شکلگیری یک اتفاق بزرگ را نشان میدهد. تمامی اثر بیان میکند که یک ستاره چگونه طلوع میکند و روشناییبخش میشود.
صفار هرندی در ادامه گفت:ستارههای دست نیافتنی بسیاری داریم که باید آنها را الگوی خود قرار دهیم بسیاری باور نمیکنند که همین آقاعزیز که امروز فرمانده سپاه است همان عزیزی است که با آن لباس ساده در تصاویر انتهای کتاب دیده میشود، این آقاعزیز همان عزیزی است که روزی در حاشیه شهر یزد تحصیل میکرد و گاهی اوقات نیز بهدلیل شیطنتهای بچگی مدرسه را ترک میکرد اما در این کتاب میبینیم همین فرد در عرصه انقلاب جای خودش را باز میکند و کنار نقشآفرینان اصلی قرار میگیرد. در 13 آبان خالق آن حماسه بزرگ میشود.
وی خاطر نشان کرد: کسی که امروز در جایگاه فرمانده کل سپاه است سال 59 ناشناختهتر از آن چیزی است که در باورمان میگنجد. او همان کسی است که معادلات ابرقدرتها را بههم میریزد. این خاطرات غصه نیستند و میتواند بهاندازه سردار عزیز جعفریها تسری یابد.
وزیرسابق فرهنگ و ارشاد اسلامی به جذابترین بخش کتاب کالکهای خاکی اشاره کرد و ادامه داد: شاید جذابترین بخش این کتاب آن قسمتی باشد که فرمانده فعلی سپاه بارها برای ورود و عضوگیری به سپاه مراجعه میکند ولی چندباری او را دست به سر میکنند. در ادامه جعفری در سیستم اداری سپاه جذب نمیشود و به مناطق عملیاتی میرود. آقاعزیز در کوره حوادث جنگ کشف میشود. این خاطرات نشان میدهد که چگونه یک فولاد آبدیده میشود.
صفارهرندی اضافه کرد: ارزشهای انقلاب از راه همین خاطرات میتواند به نسل بعد منتقل شود،هرکسی باید دفتر خاطراتش را باز و آنها را نقل کند. آنقدر باید تعدد خاطرات دفاع مقدس و عملیاتها را داشته باشیم که کسی منکر آن نشود. اگر آقاعزیز خاطره عملیات فتحالمبین را روایت کرده درِ نقل این خاطره هنوز بسته نشده است و باید کسان دیگری نیز آن را تکرار کنند.
وی در ادامه به لحن سردار جعفری در روایت خاطرات اشاره کرد و یادآور شد: برخی از توصیفاتی که ایشان در خاطرات دارند بر لذتبخشی و شیرینی آن میافزاید، بهعنوان نمونه وقتی از شهید باقری با عنوانـحسنجان» یاد میکنند انگارکه کلمه جان از عمق وجود وی برمیآید. این شیفتگی راه و رسم مریدی و مرادی را به جوانان امروز ما نشان میدهد. خاطرات عزیز جعفری رگههایی از همان نگاه هنرمندانه شهید باقری را دارد.
وی در پایان تدوین خاطرات جنگ توسط فرماندهان امری ضروری دانست و گفت: این عیاری است که نمیتواند به دست اغیار بیفتد، باید از این امتیاز هرچه میتوانیم بهره بگیریم و از این چشمه آب زلال بکشیم.
پایان پیام/
نظر شما