به گزارش خبرگزاری شبستان، در این نشست خبری میلاد نیکآبادی، کارگردان نمایش به همراه بهرام افشاری و مجید نوروزی از بازیگران کار حاضر بودند و به پرسشهای خبرنگاران پاسخ دادند.
در آغاز جلسه، میلاد نیکآبادی با بیان توضیحاتی درباره روند شکلگیری نمایش "رابینسون کروزوئه"، اظهار کرد: من و حمیدرضا نعیمی، نویسنده نمایش، مدتها روی طرح و داستانهایی برای اجرا کار میکردیم که از آن میان می توان به یکی از داستانهای مارکز، داستان «سرگذشت کریستف کلمب» و «رابینسون کروزئه» اشاره کرد. در نهایت رمان معروف و خوشساخت «رابینسون کروزوئه» نوشته «دانیل دوفو» را دستمایه قرار دادیم و حدود سه ماه کار روی طرح آن طول کشید. اولین نسخه ای که شکل گرفت یک طرح 12 صفحه ای بود که به جشنواره تئاتر فجر ارائه دادیم. وقتی جوابهای جشنواره اعلام شد، طرح ما رد شده بود که در پی پیگیری و اعتراضهای ما آن را پذیرفتند و در جدول آثار قرار دادند و در نهایت تمرینها شروع شد.
نیک آبادی در ادامه افزود: برخورد اولیه نعیمی با اثر در قالب یک مونولوگ بود که صحنه اول آن شش صفحه داشت. در خلال تمرینها، بهرام افشاری نخستین کسی بود که از ابتدا تا امروز ما را همراهی کرد. ما شروع کردیم به شیوه های مختلف بر روی متن کار کردن. این نمایش در جشنواره شرکت کرد و فقط باید بگویم اجرا شدن این نمایش مدیون زحمتهای شبانه روزی همه بچه های گروه ماست. زمانی که برای جشنواره تمرین می کردیم، بی اغراق بعضی شب ها 13 ساعت تمرین داشتیم. چون بچه ها درگیری و کارهای شخصی خودشان را داشتند، گاهی مجبور بودیم ساعت 12 شب به بعد تمرین کنیم. به نظرم بسیار روند سخت و طاقت فرسا و در عین حال لذت بخشی بود. خوشبختانه در جشنواره استقبال خوبی از نمایش شد و روز اختتامیه بهرام افشاری تندیس بهترین بازیگر را گرفت. همچنین نعیمی برای نویسندگی و بنده به خاطر کارگردانی تقدیر شدیم.
سپس بهرام افشاری بازیگر اصلی نقش "رابینسون کروزوئه" در مورد حضورش در این نمایش تشریح کرد: ابتدا قرار بود نقش جمعه را بازی کنم که نشد. بر اساس یک خط داستانی راجع به متنی با میلاد نیکآبادی صحبت کردیم و قرار شد یک نفر نقش درونیات رابینسون را بازی کند و یک نفر بیرونیات را تا شیرازه اصلی بر اساس این دو وجه و خلاقیت بازیگران شکل بگیرد. چند طرح در کنار هم قرار گرفت و همین طرحها و تفاوت ها باعث شد ذهن من دچار چالش شود. اگر میلاد نیکآبادی نبود واقعا به نتیجه نمی رسیدیم. خوبی گروه ما این است که به یکدیگر خیلی اعتماد داریم. نیک آبادی میتوانست خیلی راحت نقش را به یک بازیگر حرفه ای و نامدار بدهد. میدانم خیلی از آن بازیگران حرفه ای که سابقه زیادی هم دارند، با کمال رضایت میآیند و این نقش ها را بازی میکنند، اما نیک آبادی به یک جوان اعتماد کرد و خدا را شکر اتفاق خیلی خوبی افتاد. این نشان میدهد نسل ما اگر با هم همراه و همدل باشد، می تواند محصول خوبی را تولید و ارائه کند.
افشاری با اشاره به استقبال و رضایت تماشاگران از نمایش، تصریح کرد: گاهی می شنوم که می گویند ما وقتی پوستر رابینسون را می بینیم، بازیگران آن افراد مشهور و نام آشنایی نیستند و ما رغبت چندانی برای دیدن کار نداریم. در حالی که وقتی نمایش را می بینند، خودشان یکی از مبلغان کار می شوند. این برای من به عنوان بازیگر خیلی موفقیت آمیز است. برای اولین بار بود نقشی را بازی می کنم که تک تک جزئیات در آن ذکر شده، گرچه جاهایی بود که با نیک آبادی اختلاف نظر داشتم، ولی من به او اعتماد کردم و او نیز به من اعتماد کرد که جوابش را هم گرفتیم.
همچنین مجید نوروزی بازیگر نقش "جمعه" در این نمایش درخصوص نقش خود و نحوه همکاری با این گروه توضیح داد: شرایط خیلی سختی بود. ابتدا در زمان جشنواره نقش "جمعه" در کار نبود. با پیشرفت کار، نقش جمعه به آن اضافه شد. من با تمرینات گروه پیش میرفتم، ولی خودم هم تمرینات فردی را ادامه دادم تا بتوانم جمعه ای را خلق کنم که حداقل نو باشد.
نوروزی سخنانش را اینگونه ادامه داد: من رمان را تا حالا نخوانده بودم. آقای نیکآبادی گفت برو فصل ورود "جمعه" به داستان را بخوان تا با شخصیت جمعه آشنا بشوی. وقتی کتاب را خواندم، دیدم جمعه یک شخصیت آدمخوار است. وقتی آمدم سر تمرین تصورم این بود که باید نقش آدمخواری را بازی کنم که از دندانهایش خون میچکد! ولی وقتی رفتیم جلوتر، قضیه فرق کرد. او آدمخواری بود که زاویه دیدش متفاوت بود. به زبان اهمیت می داد و زبانشناس شده بود. ایفای این نقش برایم جذابیت داشت، زیرا در عین حال که یک آدمخوار را نشان می دهد، شخصیت دیگرش هم دیده می شود.
در بخش دیگری از نشست رسانه ای نمایش "رابینسون کروزوئه"، میلاد نیک آبادی در مورد اینکه چگونه موفق شده تلفیقی از بازیگری مدرن و کلاسیک را روی صحنه بیاورد و از تکنیکی به نام باله درامینگ رونمایی کند، خاطرنشان کرد: واقعا نمیتوانم تصور کنم که این نمایش و این گونه کار کردن را می توانستم بدون این گروه بازیگری و افراد دیگری کار کنم. چون واقعاً به آنها ایمان و اعتماد داشتم. زحمت های شبانه روزی کشیدند. برای تمرین وقت گذاشتند و با جان و دل سر تمرین آمدند. کار ما ماحصل انرژی، صبر و نگاه مثبت تک تک این افراد به نمایش است.
نیک آبادی در ادامه افزود: رمان و داستانی را در دست داشتیم که زمینهاش خواه ناخواه درگیر یک دنیای کلاسیک است، نمی توانستیم از این وضعیت فرار کنیم، چون وضعیتی که رمان در آن قرار داشت، ما را مجبور می کرد در حالی که یک پایمان در دنیای فرمالیستی اثر است، یک پای دیگرمان در جهانی کلاسیک باشد. خوشبختانه بچه ها هم علاقه زیادی داشتند و هم انگیزه بالایی. ما هر روز وقتی تمرین ها تمام می شد، اگر 5 ساعت تمرین می کردیم، 5 ساعت هم بعد از تمرین با هم بودیم و درباره کار با هم حرف می زدیم و چالش داشتیم. من از بازیگری که همه چیز برایش علیالسویه است، خوشم نمیآید. بازیگری که آرام باشد و شب برود بخوابد، بازیگر خوبی نیست. بازیگر باید آرام و قرار نداشته باشد و دچار تشنجهای جسمی و روحی بشود که در نهایت بتواند نقش را از صفر به 20 برساند. خوشبختانه همه اعضای گروه ما این روحیه را داشتند.
نیک آبادی در این جلسه از رابطه میان موسیقی با حرکات و اجرای بازیگران نیز یاد کرد و گفت: وقتی سعید تهرانی به عنوان آهنگساز به کار اضافه شد، در مورد تکنیک بازیگران با او صحبت کردیم. به او گفتیم شما آن تکنیک و تمرینهایی را که لازم میدانید، با بچهها کار کنید. من نمیدانم کجا و چه زمانی، اما حتماً از آنها در نمایش استفاده خواهم کرد. او بدون هیچ قراری برای استفاده از این حرکات شروع به تمرین با بچه ها کرد. یک روند تمرینی خاص بود که سه نفر از بازیگران سر یکی از این تمرین ها عوض شدند و چون نمی توانستند تکنیک ها را پیاده کنند، سعی کردیم یک استفاده نمایشی و کاربردی از تکنیک بالهدرامینگ داشته باشیم.
در ادامه این نشست، بهرام افشاری بر اهمیت جوان گرایی در نمایش ها تاکید کرد و گفت: ما یک گروه جوان هستیم. در ایران جوان نمی تواند شخصاً به جایی برسد. بعضی وقت ها آدم از رفتار دیگران دلگیر میشود. بیشتر مخاطبان ما عادت کردهاند به اسم مشهور. من می خواهم به عنوان بازیگر نقش رابینسون کروزوئه از این فرصت استفاده کنم و بگویم باید کمی نسبت به جوان ها و گروه های جدیدی که کار می کنند، توجه داشت. الان توجه همه فقط به اسم شده است. میلاد نیکآبادی خیلی برای این کار اذیت شد، ولی او شاید یکی از خوش شانس ترین جوان هاست. کاش این حمایت ها بهتر بشود. مثلا ببینید تمام لحظات کمیکی که در نمایش وجود داشت، مهندسی وار چیده شده بود و مخاطب می گفت برای اولین بار فهمیدم در کاری به شعورم توهین نشده است. جزئی ترین چیزهایی که شما در نمایش "رابینسون کروزوئه" میبینید، ساعتها روی آن بحث شده است. یکی از صحنههای زیبای نمایش که خیلی دوست دارم صحنه ملاقات جمعه و رابینسون است.
میلاد نیکآبادی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایرانتئاتر مبنی بر اینکه چرا با توجه به تراژیک بودن داستان اصلی "رابینسون کروزوئه" و تلخی تنهایی انسان، در شیوه اجرایی و فضاسازی اثر، رویکردی طنز به کار برده شده است، توضیح داد: آنچه باعث شد "رابینسون کروزوئه" را کار کنم، جذابیت موضوع بود. این جذابیت ناشی از تجربه شخصی من بود. در واقع قرار بود تجربه شخصیام را به تجربه عام تبدیل کنم؛ یعنی آنچه برای من لذت بخش است، تبدیل به یک اثر لذت بخش برای تماشاگر کنم. به هر حال کار ما باید جذابیتهای سمعی و بصری داشته باشد. به این دلیل سعی کردم ایدهها و دیدگاه های فانتزی به نمایش داشته باشم. در بخش ابتدایی رمان این حرکات و جذابیتها وجود دارد. این اتفاق باعث شد آن را به کل اثر تعمیم بدهم. در مورد نمایشنامه همانطور که گفتم قرار بود ابتدا کار یک مونولوگ باشد، اما در تمرینها وقتی جایی کم میآوردیم، خودمان یک سری دیالوگ مینوشتیم، فقط برای اینکه آن روز تمرین کنیم. متاسفانه آقای نعیمی سر تمرین نمایش «درخشش در ساعت مقرر» بودند و نمی توانستند برای ما بنویسند. بنابراین ما مینوشتیم و ایشان یکی دو روز بعد اصلاح میکردند. در واقع متن برای اجرا نوشته شد و در حین تمرینها شکل گرفت.
گفتنی است، نمایش "رابینسون کروزوئه" این روزها ساعت 19:30 در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر اجرا می شود.
پایان پیام/
نظر شما