رونق فزاى میکده عشق  بعد از این/ تا صبح وصل تشنه جام ولایتیم

خبرگزاری شبستان: پرورده کنار توایم اى امام اگر/ تاب قصور و حور ندارد دماغ ما/ ما لاله هاى زاده به داغیم و این چمن/ سرخ است جاودانه , که گرم است داغ ما

به گزارش خبرنگار شبستان، خورشید فروزان عالم اسلام و ستاره درخشان عالم عرفان و فقاهت، سرور مجاهدان راه حق، رهبر کبیرانقلاب و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی رحمه الله پس از سال ها مبارزه در راه حق و متجلی ساختن اسلام ناب محمدی و خدمت صادقانه به مردم، در شامگاه 13 خرداد 1368 به ملکوت اعلی پیوست و جهانی را در سوگ خود نشاند. از آن پش شاعران و نویسندگان زیادی در سوگ پیر جماران قلم زدند. علیرضاقزوه، حمید سبزه واری و عبدالجبار کاکایی از جمله شاعرانی هستند که غم از دست دادن امام عارفان را در اشعار خود متجلی کردند.
 

  دریای طاقت از علیرضاقزوه

با آنکه آبدیده دریاى طاقتیم

آتش گرفته ایم که غرق خجالتیم

امروز اگر به سایه راحت نشسته ایم

مدیون استقامت آن سرو قامتیم

دیرى است چشمها همه مبهوت آن لب است

عمرى است سر سپرده آن خال وحدتیم

این دستها ادامه دست وفاى توست

امروز اگر بزرگتر از بى نهایتیم

ما بى تو چیستیم ؟ چه مى دانم اى عزیز

ما هیچ نیستیم , سرا پا حقارتیم

باشد که دست دوست تسلایمان دهد

ما را که تا همیشه قدح نوش حسرتیم

تنها تو بد ندیده اى از واعظان شهر

ما نیز در شمار شهیدان تهمتیم

رونق فزاى میکده عشق , بعد از این

تا صبح وصل تشنه جام ولایتیم

 

چراغ ما از حمید سبزه واری

اى باغبان که از تو صفا یافت باغ ما

دور از رخت خموش مبادا چراغ ما

ز آنجا که نقش همت ذوق آفرین توست

آلاله اى فسرده نگردد به باغ ما

یادت به خیر باد که پروانه هاى عشق

گیرند با هواى تو هر سو سراغ ما

ممنونم از کرامت ساقى که ساقه ها

از کف نمى نهند به بستان باغ ما

چون سرو , سرفراز و چو گل , لب شکفته اى

((هر چند خار غم دمد از باغ و راغ ما))

ما مست شورشیم ز صهباى میفروش

گو مدعى به خواب ببیند فراغ ما

پرورده کنار توایم اى امام اگر

تاب قصور و حور ندارد دماغ ما

ما لاله هاى زاده به داغیم و این چمن

سرخ است جاودانه , که گرم است داغ ما

 

یک آسمان تجلی و تکرار از عبدالجبار کاکایی

سرو سبز پوش سبکبار

اى نخل زخم خوره ایثار

نام تو همردیف ستاره است

یک آسمان تجلى و تکرار

دیشب تو را در آینه دیدم

بر دوش صد هزار سپیدار

کاش آن نگاه سوخته مى شد

بر روى چشمهاى من آوار

شرقى تر از تبار سحر بود

آن چشم آفتابى بیدار

از بس که سوخت این دل پر درد

آتش گرفت سینه تبدار

 

پایان پیام/

کد خبر 259690

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha