خبرگزاری شبستان: قرار گرفتن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری که یکی از جلوه های احترام به رای و انتخاب مردم است بار دیگر ارزش نظام اسلامی ایران که تجلی مردم سالاری دینی است، گوشزد می شود. نوعی از حکومت که بی تردید جهان امروز برای رهایی از وادی حیرت و سرگشتگی بر اثر تجارب مکاتب ساخته بشری به آن نیاز دارد. از این رو در گفتگو با حجت الاسلام والسملمین محمود رجبی، قائم مقام موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) به بررسی و تبیین ابعاد این نوع نظم حکومتداری و تاثیرات آن پرداختیم که در ذیل می آید:
اصلی ترین ارکان نظام مردم سالاری دینی چیست و این نظام دارای چه آثاری بر حکومتداری است؟
از نظر شکل حکومت، این نظام باید مردمی بوده و آراء آنها در انتخاب مسئولان نقش اساسی داشته باشد همانگونه که در نظام اسلامی ما مردم اصلی ترین نقش را در انتخاب ها حتی تعیین شخص نخست مملکت یعنی رهبری ایفا می کنند هر چند با انتخاب اعضای خبرگان رهبری. علاوه بر این، در کنار اعضای مجلس خبرگان رهبری، نمایندگان مجلس، رییس جمهور و حتی وزرای دولت با رای مردم انتخاب می شوند چراکه اگر رای اعتماد نمایندگان مردم در خانه ملت نباشد، وزیری روی کار نمی آید.
بنابراین، همه مناصب و پست ها در نظام مردم سالاری دینی با انتخاب و رای مردم تعیین می شود، از این رو یکی از اصلی ترین ارکان نظام مردم سالاری دینی حضور پررنگ مردم است.
بخش دیگر، محتوای این نظام است که بر اساس چه ارزش ها و آرمان هایی باید اداره شود.
باید توجه داشت که در نظام مردم سالاری دینی مردم نقش تعیین پست ها را دارند، اما محتوای آن بر اساس دین یعنی اسلام تنظیم می شود، بنابراین تمامی برنامه های درون این نظام باید همسو با معتقدات و ارزش های دینی و هنجارهای تعیین شده دینی باشد. از این رو، چارچوب فعالیت رییس جمهور باید بر اساس دین باشد حتی رهبری هم اینگونه اند.
رهبر نظام مبتنی بر مردم سالاری دینی مجتهد و صاحبنظر در مسائل دینی است؛ از نظر محتوایی باید اصول دینی و پیام های عقیدتی دینی در کل شئون این نظام در جریان باشد و از آن تخطی نشود لذا در این نظام هر پستی در چارچوب موازین دینی و با نظارت کامل دین حرکت می کند.
به عبارت دیگر مشروعیت نظام مردم سالاری دینی از سوی خدا است چراکه حق قانونگذاری با خدا است و خدا این حق را به انبیاء می دهد و بعد از ایشان ائمه (ع) و در دوران غیبت ولی فقیه این حق را در اختیار دارد.
بنابراین از این منظر مدار مردم سالاری دینی بر دین است. از یک منظر کاملا مردم از صدر تا ذیل این نظام ایفاگر نقش هستند و از منظر دیگر هم محتوایش منطبق و برگرفته از دین است یعنی مقبولیت آن متعلق به مردم و مشروعیتش از آن دین است. با این اوصاف ولایت فقیه حقی اعمال شده از سوی خدا است.
نظام مردم سالاری دینی با این ویژگی ها چه تفاوت هایی با دیگر نظام های حکومتی رایج در جهان امروز همچون لیبرالیسم دارد؟
نظام های لیبرالیسم برای دین نقشی در نظام حکومتی قائل نیستند و دین را به امور شخصی محدود کرده و دین را به حاشیه می رانند و این تفاوت اساسی است که دین را از حکومت و نظام جدا می داند. حتی در مباحث جامعه شناختی آنها نهاد حکومت را مستقل و در عرض دین می دانند.
این در حالی است که نظام مردم سالاری دینی برای موازین اخلاقی و ارزش های اخلاقی معنوی و تکامل معنوی انسان حسابی مهم باز می کند و همه حرکات را در راستای تکامل حقیقی انسان می بیند، مسئله ای که در لیبرالیسم مورد غفلت بوده و با آن معارضه می شود و ناهنجاری های اخلاقی نیز معلول همین نگاه است، اما در نظام مردم سالاری دینی ارزش های معنوی اخلاقی محور جدی و اساسی در تمام شئون نظام اسلامی به شمار می رود.
باید توجه داشت که در نظام لیبرالیسم هر چند سخن از آزادی مردم به میان می آید اما این آزادی صوری است، در مقایسه نظام مردم سالاری دینی با لیبرالیسم غربی می بینیم در بسیاری از زمینه ها مردم نقشی ندارند و دو حزب فراگیر این نظام ها در اختیار صاحبان قدرت است و نمایندگان آنها حاکم می شوند و این گونه نیست که مردم خود اقدام کنند و اگر احزاب نباشند مسئولان پستی را نمی گیرند. اما در نظام مردم سالاری دینی، آحاد مردم نقش اساسی در انتخاب متصدیان دارند و اگر رای مردم تعلق بگیرد اشخاص برای تصدی مسئولیت ها انتخاب می شود بنابراین در این نوع نظام رای مردم حقیقی است نه صوری.
بنابر آنچه بیان کردید و ایفای نقش موثر دین در نظام مردم سالاری دینی آیا می توان این نظام را پاسخی متقن به معتقدان به جدایی دین از سیاست دانست؟ توضیح دهید.
بله، بی تردید نظام مردم سالاری دینی پاسخ و موضع گیری محکم در برابر جدایی دین از سیاست است، در نظام های سکولاریزم همت نظریه پردازان بر این است که قلمروی دین را محدود کرده و مسائل اجتماعی و از جمله سیستم حکومتی را از دین جدا کنند، در نگاه این نظام دین و حکوکت نباید در امور یکدیگر مداخله کنند، اگرچه مردم می توانند از طریق دین با خدا ارتباط داشته باشند اما نباید این ارتباط را در سیستم حکومتی وارد کنند؛ لذا حتی در مسیحیت کاتولیک پاپ نقشی در مسائل کشورهای مختلف و سیستم حکومتی ندارد و و مردم نیز به عنوان پیروان ادیان در این کشورهای نقشی ندارند.
روح نظام های لیبرالیسم بر جدایی دین از سیاست و روح مردم سالاری بر آمیختگی دین و سیاست تاکید دارد؛ در مردم سالاری دینی اینگونه نیست که دین و نظام در کنار هم باشند بلکه دین در همه شئون حکومت ایفاگر نقش است، آنچنان که رای مردم در همه مراحل و مراتب نظام نقش آفرینی می کند.
نگاه دولت آینده به بحث تولید علم و تحول علوم انسانی چگونه باید باشد و این مهم چه تاثیری بر پیشرفت کشور دارد؟
بدون شک یکی از مولفه های جدی در مردم سالاری دینی بحث تولید علم و رشد علم بر مبنای بنیان های مستحکم دینی است، در نظام های غربی نیز علم رنگ سکولار دارد و بسیاری از علوم غربی پایه های دین را متزلزل کرده و ارزش ها را کمرنگ می کنند، طبعا در نظام علمی که ارزش ها بر اساس سلایق است رشد علم نیز همین گونه است. یعنی بکلی از بنیان های دینی و ارزش های دینی جدا است و برای دین نقشی قائل نیست و این انحصارگری روش و منحصر کردن جهان به روش تجربی را تداعی می کند اما در مردم سالاری دینی و علم دینی مهم آن است که از همه روش های ممکن برای شناخت دین استفاده کنیم اعم از تجربی، وحیانی و تعقلی. ما باید از هر راهی که می توان جهان را شناخته و از آن باید بهره بگیریم این منظقی است که در علم دینی مطرح می شود و اگر اینطور بود ارزش ها مبتنی بر حقایق می شود نه اختلاف سلایق.
مبانی دینی مستحکم است و بخش مهمی از جهان هستی را به ما نشان می دهد، در چنین نظامی تجربه و علم و تعقل جایگاه خاص خود را می یابد و با افقی وسیع جهان را می شناسیم و طبعا مشکلات و مسائل را در چنین افقی پاسخ می دهیم.
علم دینی و تولید علم دینی همانطوری که امام راحل در پیام به گورباچف فرمودند که من می خواستم افق های جدید را پیش روی شما بگشایم، افق های جدید را به روی بشر می گشاید و جهانی دیگر را به او می نمایاند که روش تجربی قادر به آن نیست. علم دینی همچون نظام مردم سالاری دینی دارای تفاوت های بسیار با نوع سکولار است، افق هایی که توسط این علم به روی بشر گشوده می شود محدود است اما در مقابل علم دینی علاوه بر تجربیات، افق های بسیار گسترده و جهان متعالی را در اختیار ما قرار می دهد و به شناخت دقیق تر ما از انسان و جهان کمک می کند که با این شناخت دقیق در حل مشکلات دقیق تر می شویم، از این رو علم دینی هم به لحاظ مبانی و هم کارآمدی در بالاترین سطح قرار دارد.
رییس جمهور آینده نیز اگر در فکر تعالی کشور است باید سرمایه گذاری ویژه در حوزه علم دینی کند تا با پیشرفت این علم کشور نیز پیشرفت کند، از این رو امید است رییس جمهور به کارآمدی دین در حوزه علم باور داشته باشد و با همت خود در عرصه بین المللی این مهم را به منصه ظهور برساند و جهان را متوجه دین و علم دینی به عنوان راه حل معضلات بشری کند تا این آروز یعنی جهت گیری جهان به سمت علم دینی محقق شود.
پایان پیام/
نظر شما