عبدالرضا عسکری، مدیر گروه دائره المعارف صحابه پیامبر (ص) (متعلق به پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام) در رابطه با شخصیت و سرگذشت حجربن عدی، صحابی بزرگ رسول خدا (ص) و با اشاره به عمل شنیع گروهی از وهابیون در نبش قبر او به خبرنگار شبستان گفت: سیری در کتب سیره و تاریخ کافی است تا زشتی عمل کسانی که به قبر حجر بن عدی اهانت کردند بیش از پیش نمود پیدا کرده و باطن آن ها برای همگان روشن شود.
وی افزود: مگر حجر صحابه رسول خدا (ص) نبود؟ کافی است در تاریخ صدر اسلام مروری کنید تا مظلومیت یاران راستین پیامبر خدا (ص) بیشتر آشکار شود!!! این عمل شنیع باعث شد تا بار دیگر حق جویان و حق طلبان صفحات زندگی نورانی حجر را دوباره ورقی بزنند و به غربت و مظلومیتش بگریند. بی شک این عمل در هیچ دین و آیینی ستوده نیست چه رسد به دین مبین اسلام و نه در رابطه با یک فرد عادی بلکه فردی از اصحاب رسول خدا صل الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علی علیه السلام.
شهرت نماز هزار رکعتی حجر میان سیره نویسان و مورخان
عسکری تصریح کرد: نام و نسب این صحابی گرامی پیامبر (ص)، ابوعبدالرحمن حجر بن عدى الأدبر معاویة بن کندة الکندى الکوفى معروف به حجر الخیر است. ایشان قبل از اسلام در قبیله کنده چشم به جهان گشود و به همراه برادرش «هانى بن عدى» به محضر رسول خداصل الله علیه وآله شرفیاب و مسلمان شد.
وی عنوان کرد: ابن عبدالبر در الاستیعاب مى نویسد: حجر از فضلاء صحابه و با کمى سنش از بزرگان ایشان به شمار مى رود. همچنین ابن اثیر در اسدالغابه مى نویسد: حجر به همراه برادرش هانى به محضر رسول خدا صل الله علیه وآله شرفیاب شده و در جنگ قادسیه حاضر بود و از فضلاء صحابه به شمار مى رود. ابن عساکر در تاریخ مدینة دمشق آورده است که حجر بن عدى از مردمان کوفه بود و به محضر پیامبر خدا صل الله علیه وآله رسیده است. حاکم نیشابوری نیز نقل مى کند حجر بن عدى جاهلیت را دیده سپس همراه پیامبر اکرم صل الله علیه وآله شده و از آن حضرت حدیث شنیده است. حجر در زمان رسول خدا (ص) در جنگ یرموک شرکت داشت و در سفر حجى به همراه پیامبر صل الله علیه وآله بوده است.
مدیر گروه دائره المعارف صحابه پیامبر (ص) در تبیین شخصیت وی ابراز کرد: او زاهدى پرهیزگار و عابدى مجاهد بود که حکایت نماز هزار رکعتِ شبانه روزىِ وى میان سیره نویسان و مورخان مشهور است. حجر مردى مستجاب الدعوة بود، چنانکه نقل مى شود در راه شام موقع وضو و نماز آب نداشت از نگهبانان آب خواست ولى آنها امتناع کردند، حجر دست به دعا برداشت ناگهان ابرى ظاهر شد که از آن آب ریزش مى نمود. حاکم نیشابورى وى را با عنوان راهب اصحاب محمد صل الله علیه وآله آورده است. ابومعشر می گوید: حجر عابدى بود که محدث نمى شد مگر اینکه وضو مى گرفت و پس از هر وضو نماز مى خواند و نیز آبى نمى ریخت مگر اینکه وضو مى ساخت و نماز مى خواند.
مدیر گروه دائره المعارف صحابه پیامبر (ص) خاطرنشان کرد: در زمان خلیفه دوم ایشان در جنگ قادسیه و نیز فتح «مرج عذراء» در منطقه دمشق حضور داشت و و این منطقه بوسیله او مسلمان شد. ایشان از جمله افرادى بوده که در تجهیز و دفن ابوذر صحابه بزرگ رسول خدا حضور داشته و در اعتراض هاى اهل کوفه نسبت به والى گماشته شده از سوى خلیفه سوم «سعید بن عاص » صورت مى گرفت حضور داشت. همچنین حجر از یاران با وفای امیرالمومنین علی علیه اسلام است که در جنگ جمل ، صفین و نهروان حضور داشته است. پس از شهادت امام، حجر بن عدى از یاران مخلص امام حسن مجتبى علیه السلام بود. او هر دو کارگزار معاویه یعنی «مغیره بن شعبه» در سال 41 و «زیاد بن ابیه» در سال 51 هجرى را نصیحت و مدام از مقام والای امیرالمومنین علی دفاع می کرد تا اینکه در همین سال به دست زیاد دستگیر و با سخت ترین حالت و در غل و زنجیر پیش معاویه فرستاده شد. معاویه دستور داد تا گردنش را بزنند. حجر به محافظین و مامورین همراه خود گفت: رهایم کنید و اجازه دهید تا دو رکعت نماز بگذارم. آنها پذیرفتند ولى گفتند نمازت را کوتاه کن و طولانى نکن. حجر گفت: اگر گمان نمى کردید که من از ترس مرگ نماز را طولانى کردم، دوست داشتم که طولانى ترین نماز عمرم را ادا نمایم و نواقصى که در نمازهاى گذشته داشته ام با این دو رکعت جبران کنم.
شعبان المعظم سال51 سر از تنش جدا کردند
وی افزود: در این میان به همراهانش گفت: این غل و زنجیر را از من برندارید و مرا غسل ندهید و خونم را نشویید، چرا که مى خواهم در روز قیامت بر پل صراط و با این حال معاویه را ملاقات کنم. به نقلی سپس دست به دعا برداشت و گفت: خدایا از تو علیه امت کمک مى جوییم که اهل کوفه علیه ما گواهى دادند و اهل شام ما را مى کشند. گر چه مرا مى کشید ولى بدانید اول سوارى بودم که در این سرزمین خدا را تهلیل گفتم و اول کسى هستم که سگان اینجا به رویم پریدند سپس حجر را با پنج نفر کشتند و در «مرج عذراء» به خاک سپردند. این واقعه در ماه شعبان المعظم سال 51 هجرى اتفاق افتاد و سر مبارکش از بدن جدا شد. بدنهاى مطهر این شهدا در مکانى به نام «مرج عذراء» به خاک سپرده شد.
عسکری در تبیین وقایع و بازتاب شهادت حجر گفت: نگاهی اجمالی به بازتاب شهادت حجر بن عدى کافی است تا زشتی حرکت کسانی که داعیه مسلمانی دارند ولی قبر صحابه بزرگوار رسول خدا را نبش کرده و بدن مطهرش را از قبر بیرون می کشند بیشتر نمود پیدا کند . در همان زمان نیز، کشته شدن حجر در میان مسلمانان ایجاد ناراحتى عجیبى کرد و نه تنها دوستان و شیعیان امام على علیه السلام ناراحت شدند بلکه همانهایى که با آن حضرت حتی مخالف بودند از کشته شدن حجر اظهار تنفر و بیزارى نمودند; از جمله حسن بصرى هنگامى که شنید حجر را کشته اند پرسید: آیا بر او نماز خواندند و کفن نموده، دفنش کردند و به جانب قبله خوابانیدند؟ گفته شد آرى همه این دستورها را انجام دادند، گفت: به خداى کعبه خود را محکوم کردند. در همان سالى که حجر کشته شد معاویه به حج رفت، امام حسین علیه السلام را ملاقات کرد و گفت: مى دانى با حجر و یارانش و دوستان پدرت چه کردم؟ امام علیه السلام فرمود: چه کردى؟ گفت: آنان را کشتیم، غسل داده، نماز خواندیم و دفن نمودیم. امام علیه السلام فرمود: ایشان را خصم خود گردانیدى، ولى معاویه اگر من کسى از یاران تو را بکشم نه غسل مى دهم و نه نماز برایش مى خوانم و نه کفنش مى کنم و نه دفنش مى کنم (یعنى آنها کافرند و تو اینها را مسلمان دانستى و کشتى).
بزرگان صحابه و همسران پیامبر (ص) معاویه را سرزنش کردند
وی بیان کرد: عایشه که ماجراى حجر را شنید عبدالرحمان بن حارث را پیش معاویه فرستاد تا از کشتن حجر جلوگیرى کند، اما عبدالرحمان زمانی رسید که حجر کشته شده بود. عبدالرحمان به معاویه گفت: پس حلم و بردبارى ابوسفیان چه شد؟معاویه گفت: از وقتى که افراد حلیم و بردبارى مانند تو از اطراف من پراکنده شدند، حلم را از دست دادم و این کار را نیز زیاد بر من تحمیل کرد و من پذیرفتم. عایشه همواره مى گفت: اگر نبود که هر چه راتعقیب نمودم بدتر از اول شد و مفسده اش زیادتر از مصلحتش گردید، هر آینه قتل و کشتن حجر را تعقیب مى کردم، زیرا آنچه از حجر مى دانستم، او مردى بود که بسیار حج و عمره مى گزارد.
همچنین عبدالله بن عمر در وسط بازار بود که خبر قتل حجر را شنید، عمامه از سر افکند و به زمین افتاد، هنگامى که برخاست باصداى بلند گریه مى کرد. ربیع بن زیاد حارثى که از طرف معاویه حاکم خراسان بود، موقعى که شنید حجر را شهید کرده اند دست به دعا برداشت و گفت: خدایا اگر ربیع نزد تو مقامى دارد او را قبض روح کن; از جا حرکت نکرد و از دنیا رفت. معاویه نیز از کشتن حجر پشیمان شد و سخت خود را ملامت مى کرد; حتى در موقع جان دادن مکرر مى گفت: «یومى منک یا حجر یوم طویل»; روز محاکمه من و تو روز طولانى و سختى خواهد بود. روزى همسر معاویه دید معاویه نمازش را طولانى کرد، خطاب به او کرد و گفت: اى امیرالمؤمنین چه نماز نیکویى خواندى البته اگر حجر و اصحابش را به قتل نمى رساندى.
مدیر گروه دائره المعارف صحابه پیامبر (ص) یادآور شد: شخصیت حجر بن عدى چنان درخشان است که پس از شهادت وى، بزرگان صحابه و همسران پیامبر به این سبب معاویه را سرزنش مى کردند و سرانجام معاویه در پایان عمر بارها مى گفت: «مرا چه کار با حجر» و این جمله را پیوسته تکرار مى کرد. امام حسین علیه السلام طى نامه توبیخ آمیزى به معاویه مى نویسد: آیا تو قاتل و کشنده حجر بن عدى و اصحاب صالحین و مطیعین و عابدین نیستى، آنهایى که ظلم ستیز بودند و منکر بدعت را عظیم مى شمردند و حکم کتاب خدا به پا مى کردند و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گرى نمى هراسیدند و تو ایشان را با ستم و دشمنى به قتل رسانیدى....
وی افزود: علاوه بر این روایاتى که از پیامبرصل الله علیه وآله درباره قتل حجربن عدى رسیده، فضل و مقام بیشتر وى را معلوم مى گرداند. از ابوالاسود دئلى نقل مى شود که پس از کشته شدن حجر، در مراسم حج سال 51 هجرى معاویه بر عایشه وارد شد، عایشه پرسید: اهل عذراء، حجر و یارانش را کشتى؟ معاویه گفت: ام المؤمنین صلاح امت را در کشتن ایشان دیدم، و اگر مى ماندند امت پیامبر فاسد مى شدند! عسکری خاطرنشان کرد: عایشه گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود، در عذراء جماعتى از امت من کشته مى شوند که خداوند و آسمانیان به نفع آنان خشمگین میشوند. حال نبش قبر این صحابه بزرگوار چه بر روز آسمانیان آورده است چه برسد به زمینیان !!! امیرمؤمنان علیه السلام ضمن پیشگویی هایش به کشتن حجر اشاره فرموده است، چنانکه عبدالله بن زبیر مى گوید: از على علیه السلام شنیدم که فرمود: اى مردم عراق، هفت نفر در عذراء کشته مى شوند که مثل اصحاب اخدودند.
پایان پیام/
نظر شما