به گزارش خبرگزاری شبستان، 9 چهره برجسته امنیتی در رژیم صهیونیستی در یک تحلیل راهبردی از دولت اسراییل خواستند خود را برای وضعیتی آماده کند که هم گزینه حمله نظامی به برنامه هسته ای ایران را کنار گذاشته باشد و هم یک برنامه هسته ای معقول در ایران را که از جمله شامل غنی سازی در نطنز است بپذیرد.
سایت ایران هسته ای در ادامه می نویسد: افرایم اسکولای، یهودا بن مئیر، شالومو بروم، آونر گولُو، یوئل گزانسکی، افرایم کام، امیلی لاندو، آیدو نهوشتان، و آموس یادلین که همگی جزو چهره های برجسته امنیتی در اسراییل هستند، در یک ارزیابی راهبردی که توسط موسسه مطالعات امنیت ملی اسراییل در آوریل 2013 منتشر شده، به تشریح دیدگاه های خود در این باره پرداخته اند.
در ابتدای این گزارش تاکید شده است که ایران اکنون حدود 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده در اختیار دارد که از خط قرمز ترسیم شده از سوی بنیامین نتانیاهو فراتر می رود.
این گزارش تبدیل اورانیوم 20 درصد به اکسید را با تبدیل آن به سوخت متفاوت می داند و تذکر می دهد که این روند به سرعت قابل بازگشت است.
در این گزارش آمده است: «ذخایر اورانیوم کم-غنیشده 5/3 درصد) به 8/3 تن از UF6 رسیده است، میزانی که پس از غنی شدن در سطح نظامی، برای ساخت 6 بمب کافی خواهد بود. ایرانیان همچنین علیرغم ادعاهای خود مبنی بر اجتناب از گذشتن از خط قرمز تعیین شده توسط نخستوزیر نتانیاهو، همچنان به غنیسازی تا 20 درصد ادامه داده و در حال دستیابی به مقدار کافی برای ساخت یک بمب هستهای میباشند (حدود 250 کیلوگرم). لازم به ذکر است که تبدیل برخی از مواد اولیه به سوخت هستهای، که به ایران اجازه میدهد چنین ادعا کند که از خط قرمز عبور نکرده است، در مدت زمان کوتاهی قابل بازگشت و تبدیل مجدد است. مقدار زیادی از آنها را میتوان در مدت زمانی اندک به حالت قبلی خود بازگرداند».
نویسندگان این گزارش همچنین تاکید می کنند توان فنی ایران در حوزه ماشین های سانتریفیوژ رشد چشمگیری کرده است. در این گزارش آمده است: «تأسیسات هستهای فردو راهاندازی شده و بیش از 2700 سانتریفیوژ در آن نصب گردیده است. شمار سانتریفیوژهای نصب شده در دو تأسیسات غنیسازی، به حدود 12000 عدد افزایش یافته، که این بدین معنی است که به محض این که سانتریفیوژها راهاندازی شوند، زمان دستیابی ایران به بمب، به تقریباً سه ماه کاهش خواهد یافت. علاوه بر این، ایران سانتریفیوژهایی بسیار پیشرفتهتر از مدل قبلی در نطنز نیز نصب کرده است».
نویسندگان این گزارش در ادامه با اشاره به تهدیدهای امریکا علیه ایران نوشته اند که عواملی چون این حقیقت که ایالات متحده در حال پایان دادن به مداخله خود در دو جنگ خاورمیانه بوده، و این حقیقت که به طور کلی تمایلی برای جنگی دیگر وجود ندارد و این که اشخاص خاصی از دولت، سیاست مهار کردن را پشتیبانی میکنند، از اعتبار اظهارات امریکا در مورد این که «تمامی گزینهها روی میز هستند» کاسته است.
نویسندگان این گزارش تاکید کرده اند که ایران تا کنون توانسته با سرسختی خود بدون اینکه امتیازی بدهد پیشنهادهای غرب را بهبود ببخشد.
گزارش تاکید می کند: «ایران کماکان بر طبق راهبردی پیش میرود که خود را در طی دهه اخیر به اثبات رسانده است: پیشرفت مداوم و آهسته به سمت ایجاد زیرساختهایی هستهای که به این کشور اجازه بدهد هر زمان که خواست، به سرعت و ایمن به بمب دست یابد. به عبارت دیگر، زمان دستیابی به بمب در حال کاهش یافتن است. علیرغم بیاعتنایی ایران به جامعه بینالملل، با تداوم مذاکرات، پیشنهادات غرب به طور فزایندهای برای ایران مطلوبتر میشوند».
یادلین و همکارانش همچنین به این بحث پرداخته اند که ممکن است لازم باشد گزینه حمله نظامی به ایران را کنار بگذارد. در این گزارش آمده است: « اسرائیل ممکن است با موقعیتی روبرو شود که یا علیرغم مخالفت امریکا، با از دست دادن زمان اقدام به یک حمله نظامی علیه ایران نماید، یا قراردادی را به اندازه کافی خوب و مناسب میداند پذیرفته، و به پا بر جا ماندن رئیس جمهور امریکا بر تعهدات خود مبنی بر این که به ایران اجازه در اختیار داشتن قابلیتهای هستهای نظامی را نخواهد داد، اعتماد نماید».
نویسندگان این گزارش در ادامه به این حقیقت اشاره کرده اند که ایران می داند اگر مقاوم باشد غرب امتیازهای بیشتری خواهد داد. این 9 مقام امنیتی اسراییل در این باره نوشته اند: «ایران تا کنون تمایلی به سازش از خود نشان نداده است. این کشور به سازشهایی حاشیهای، نظیر مسأله غنیسازی اورانیوم 20 درصد در ازای تعلیق تحریمها، تمایل نشان میدهد. هیچ نشانهای از این که ایران تمایلی به واگذاری و تسلیم گزینه دسترسی به تسلیحات هستهای دارد وجود ندارد، چون طبق ارزیابیهای ایران، این گزینه هنوز جای مانور دارد. ایران آموخته است که هر چه پروژههایش خودسرانهتر و مبارزهطلبانهتر باشد، غرب نیز تمایل بیشتری به ابراز انعطافپذیری به منظور دستیابی به یک توافقنامه دارد».
این گزارش سپس استدلال کرده است که اسراییل به هیچ وجه نباید در جلوی پرده مبارزه با برنامه هسته ای ایران باشد: «دولت اسرائیل باید سیاستی را که در اواخر سال 2012 اتخاذ کرد ادامه دهد و «از پشت پرده» علیه ایران عمل کند، یعنی از بدست گرفتن ابتکار عمل و رهبری مبارزات علیه ایران اجتناب نماید. دلایل بسیاری برای این امر وجود دارد: توانایی اسرائیل محدود است، و شانس موفقیت گزینههای غیرنظامی به رهبری ایالات متحده به همراه تلاشهای بینالمللی باید حداکثر گردد. اگر اسرائیل این رهبری را بر عهده گیرد، به مشروعیت تلاشهای بینالمللی و مشروعیت حمله امریکا در صورت لزوم، صدمه خواهد زد؛ و نهایتاً این که بدست گرفتن رهبری توسط اسرائیل، او را در مبارزه تنها خواهد گذاشت».
9 مقام امنیتی اسراییل در نهایت نتیجه گرفته اند که اسراییل باید از خط قرمز نتانیاهو درباره میزان ذخیره اورانیوم 20 درصد ایران دست بردارد.
این گزارش تاکید می کند: «تعریف خط قرمزها مشکلاتی دارد. اعلام یک خط قرمز به دشمن اجازه میدهد که تا فاصلهای بسیار اندک از خط قرمز پیشروی کند و فعالیتهای خطرناک خود را ادامه دهد بی آن که از خط قرمز معین عبور نماید. ما سال گذشته مفهوم «ناحیه ایمنی» را به عنوان پارامتری برای یک خط قرمز و محرکی برای حمله علیه ایران، زیر سؤال بردیم. به همین ترتیب، ما خط قرمز جدید اسرائیل، بر پایه میزان اورانیوم 20 درصد غنی شده، را نیز مشکلدار میپنداریم. این خط قرمز به ایران اجازه میدهد که بدون عبور از خط قرمز خودش را به عنوان یک قدرت هستهای در آستانه تثبیت نماید و هنگامی که شرایط بینالمللی به آن اجازه دهد، تواناییهایی کارآمد جهت دستیابی به یک بمب در زمان کوتاه را توسعه دهد و کمترین میزان ریسک اکتشاف و ضدحمله را متحمل گردد. خط قرمز باید زمان کافی جهت شناسایی و خنثیسازی تلاشهای ایران برای دستیابی به بمب را مهیا کند. ما توصیه میکنیم که خط قرمز، زمان لازم برای ایران در دستیابی به یک بمب، اگرچه آن را به صورت علنی نشان ندهد، باشد و این کشور را درون حصارهای گفتگوهای محرمانه میان اسرائیل و آمریکا قرار دهد».
پایان پیام/
نظر شما