به گزارش خبرگزاری شبستان، 25 سال پیش در ارتفاعات غرب، درست در 8 اردیبهشت ماه 66 بود که گلوله توپخانه رژیم بعث عراق یکی از بزرگترین و البته گمنامترین فرماندهان سپاه را از ملت گرفت، شهیدی که هرچند گمنام بود اما کارنامه درخشانش او را ماندگار کرد؛ «شهید حسن شفیع زاده از بنیانگذاران توپخانه سپاه».
به بهانه سالروز شهادت این سردار نستوه سپاه اسلام، با یکی از شاگردان او به گفتگو نشستیم تا این بار سردار محمود چهارباغی یکی از دوستان و همرزمان شهید شفیع زاده، بخشی از خاطرات و ویژگیهای وی را برایمان روایت کند؛ فرماندهی که بعد از سرداران شهیدی چون طهرانیمقدم، حسن شفیع زاده، غلامرضا یزدانی و سردارانی چون میرسیفیان و زهدی، امروز به عنوان ششمین فرمانده یگان توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به خدمت است.
سردار محمود چهارباغی فرمانده توپخانه سپاه
سازماندهی توپهای غنیمت گرفته شده از عراق
همانطور که میدانیم سپاه پاسداران در ایام دفاع مقدس بیشترین تجهیزات خود را از ارتش بعث عراق به غنیمت گرفت و در همان صحنه نبرد علیه آنها بکارگیری میکرد.
سازماندهی توپخانه سپاه نیز به همین صورت بود و شهید شفیعزاده در کمترین زمان ممکن توانست توپهای غنیمت گرفته شده از عراق را سازماندهی کند.
کار با سلاحهای سبک آسان است و هرکس میتواند این توانمندی را داشته باشد اما کار با توپخانه آموزشها و تخصص دقیق و پیشرفته خود را میطلبد، برای همین بود که شفیعزاده اقدام به تاسیس مرکز آموزش توپخانه در اصفهان کرد و خودش فرماندهی این مرکز را که امروز یکی از پرقدرتترین دانشکدههای سپاه است را برعهده گرفت.
تعداد زیادی از دانشجویان سپاه از آن زمان تا امروز آموزشهای اولیه و عالی و کارشناسی در طیفهای مختلف را در همین دانشکده طی میکنند.
اولین آموزشهای توپخانه در مرکز انرژی اتمی
ما در عملیاتهای مختلف بخصوص در فتحالمبین چندین گردان توپخانه از ارتش عراق به غنیمت گرفتیم و شفیعزاده هم برای تامین نیرو، بچههای لشکرهای مختلف را شناسایی و در اختیار گرفت.
آن زمان من نیروی پیاده لشکر 14 امام حسین(ع) به فرماندهی شهید حسین خرازی بودم که از ما خواسته شد تا برای آموزش توپخانه به مرکز انرژی اتمی در نزدیکی آبادان برویم و اولین آموزشها نیز همانجا صورت گرفت.
سردار شهید حسن شفیع زاده
هر توپ بلافاصله پس از به غنیمت گرفتن، بکارگیری میشد
خود شفیعزاده از تبریز به جبههها آمد و در ابتدا خمپارهانداز و دیدبان توپخانه بود اما بخاطر نبوغ خاصی که در مدیریت داشت، در همان صحنه نبرد به صورت تجربی نیاز به آتش پشتیبانی را حس کرد و به سفارش فرماندهان، مسئول پایه گذاری توپخانه در سپاه شد.
قبل از تاسیس توپخانه سپاه، وقتی بچه بسیجیها برای شکستن خط، جلو میرفتند، توسط آتش توپخانه دشمن از پا در میآمدند و مسئولین نیز به این نتیجه رسیدند که جواب آتش توپخانه آنها را باید با توپخانه داد.
برای همین بود که تصمیم بر سازماندهی توپهایی شد که از ارتش عراق به غنیمت گرفته بودیم تا بسیجیان در پناه آتش آن بتوانند به خط بزنند و شفیعزاده مسئول این کار شد.
شفیع زاده در همان صحنه نبرد شروع به شناسایی نیروهای خوب و موثر کرد و به سرعت آموزش و بکارگیری آنها آغاز شد به طوری که هر توپ بلافاصله پس از به غنیمت گرفتن، بکارگیری میشد.
شفیعزاده چگونه به مرخصی میرفت؟
هنر شفیع زاده این بود که مدیران و فرماندهان خود را از همه کشور انتخاب میکرد و با اینکه خودش اهل تبریز بود اما اطراف او پر بود از رزمندگان اصفهان، خراسان، شیراز، کاشان، و ... چراکه جاذبه و اخلاص ویژگی اصلی شفیعزاده بود.
او هیچگاه وانمود به خوب بودن نکرد. سخنرانی نمی کرد و نمیگفت که مثلا بیتالمال را رعایت کنید، نماز شب بخوانید، دعا بخوانید و... بلکه این کارها را در عمل نشان میداد و چون فرمانده بود، همه از او الگو میگرفتند.
با اینکه فرمانده توپخانه بود و بهترین امکانات سپاه پاسداران را در اختیار داشت، اما همیشه برای رفتن به مرخصی از اتوبوس یا قطار استفاده میکرد و وقتی ما این کار او را میدیدم خود به خود ما نیز از وسیله سپاه استفاده نمیکردیم.
فرماندهی برای آینده
از فرماندهانی بود که همیشه شخصا در خط مقدم، در دیدگاه و پای توپخانه حضور داشت مگر اینکه برای جلسهای به عقب برود.
به قول معروف کلفتی نان را نمیگرفت و نازکی کار را، بلکه نازکی نان را میگرفت و کلفتی کار را. شفیع زاده فرماندهای کم هزینه و مدیری بسیار کم خرج برای نظام بود و همیشه ده سال جلوتر را میدید و بر اساس آن تدبیر میکرد.
اینکه امام فرمودند جبهه، دانشگاه است، شفیعزاده یکی از همان کسانی بود که در دانشگاه جنگ تجربیاتی کسب کرد که یک فرد نظامی باید طی 20 سال در دانشگاههای نظامی به دست میآورد.
هجوم به عمق 100 کیلومتری دشمن با توپ130م.م
گل کارهای شفیعزاده، طراحی آتش در عملیات والفجر 8 بود که هنوز هم بزرگترین نظامیان دنیا آن را در دانشگاههای جنگ تدریس میکنند.
طرح آتش و اجرای عملیات به گونهای بود که او از منطقه شلمچه، خرمشهر و آبادان تا دهانه خلیج فارس را توپ چید و وقتی رزمندگان اسلام، فاو را گرفتند و عراق فهمید که تلاش اصلی در کجاست و میخواست از بصره نیروهای خود را به فاو ببرد، اکثر نیروهایش توسط آتش توپخانه شفیعزاده در این مسیر هلاک شدند.
هنر شفیع زاده این بود که با توپ 130م.م که 27 کیلومتر برد دارد، توانست به عمق ارتش عراق در 100 کیلومتری هجوم ببرد.
اینها یک طراحی و هنر بزرگی بود که باعث شد تا ما بخش عمده پیروزی عملیات والفجر8 را مدیون نبوغ و هنر شفیع زاده بدانیم.
جابجایی پنهان توپها هنر شفیعزاده بود
فرمانده وقت سپاه به او گفته بود که بسیجیان در دو سه روز اول عملیات باید پشت آتش توپخانه سنگر بگیرند چون ما آنجا خاکریز نداریم و باید با آتش توپخانه برایشان خاکریز ایجاد کنی تا بچهها امن باشند تا بعد برویم و خاکریز بزنیم و شفیعزاده به خوبی این کار را کرد.
اینکه زیر دید آواکس آمریکا، ستون پنجم و هواپیمای دشمن این همه توپ را به منطقه ببری، طوری که دشمن متوجه نشود، هنر بزرگ شفیعزاده بود.
با لباس محلی، با تراکتور و نیسان و در قالب کارشناس سازمان آب برای شناسایی به منطق میرفتند و وقتی عملیات آغاز شد، مراکز مهندسی در حال ایجاد مواضع توپخانه بودند و توپها هم همزمان شروع به شلیک کردند و در کنار این، مقادیر زیادی از مهمات را بدون اینکه دشمن متوجه شود، به مناطق میبردند.
شخصا پای هاورکرافت رفت و مشغول بار زدن گلولهها شد
ما که افتخار داشتیم چند سال شاگرد او باشیم، تمام لحظات با او بودن برایمان درس بود. یادم هست در عملیات خیبر ما در جزیره مجنون بودیم که اوضاع بسیار بد شد و در هر لحظه صدها گلوله دشمن بر روی زمین میریخت، در همین حال خود شفیعزاده آمده بود پای هاورکرافت و مشغول بار زدن گلولهها برای انتقال به جزیره شد.
وقتی هم به منطقه آمد خودش شخصا شروع به سرکشی و ابلاغ دستورات لازم کرد.
گلوله توپخانه؛ فرمانده توپخانه را به عرش برد
هر وقت دیدن او برایمان فاصله میافتاد به یک بهانهای میرفتیم، او را پیدا میکردیم و با صحبت او آرام میشدیم، تا اینکه در 8 اردیبهشت ماه 66 در کردستان و در ارتفاعات بوالحسن بانه، شفیعزاده بر اثر اصابت گلوله توپخانه دشمن با خودروی وی به شهادت رسید و خواست خدا این بود که شهادتش نیز با گلوله توپخانه دشمن باشد.
مصداق واقعی بسیجیان دهه شصت بود
پیکر این شهید در قطعه شهدای تبریز دفن شد تا همه ساله از همه نقاط کشور دوستان او گردهم بیایند و این دوستداران فقط از پاسدارها نیستند بلکه من سراغ دارم افرادی را که با پول شخصی خود از نقاطی دور برای شرکت در این مراسم به آذربایجان شرقی میآیند.
اینها فقط به خاطر اخلاصی بود که شفیعزاده داشت. شما نگاه کنید اگر عزیزترین فرد انسان هم فوت کند، بعد از چند سال این خاصیت آدمی است که کم کم او را فراموش میکند اما من که همیشه در مراسم یادبود شفیعزاده شرکت دارم میبینم که چطور هر سال بیش از سال قبل، دوستداران او به تبریز سرازیر میشوند.
شفیع زاده پول و املاک نداشت و هیچ گاه هم تظاهر به خوب بودن نکرد اما مصداق واقعی بسیجیان ابتدای دهه شصت بود.
شفیع زاده استاد کار در کردستان بود
او افراد خوبی را تربیت کرد که امروز همانها توپخانه سپاه را مدیریت میکنند و طوری عمل کردند که توپخانه سپاه با قدرت و با تشکیل چندین گروه توپخانه و موشکی کاملا آماده دفاع از مرزها و انقلاب هستند.
شفیع زاده استاد کار در کردستان بود چراکه این مناطق را بخوبی میشناخت و در ایام جنگ بهترین عملکرد را در کردستان داشت.
خودکفایی امروز در ساخت توپخانه مرهون تدبیر شفیعزاده است
شفیعزاده در همان روزها تعدادی از پرسنل را به مراکز صنعتی و وزارت سپاه فرستاد تا شروع به ساخت سامانههای توپخانهای و موشکی کنند و این خودکفایی امروز که ما تمام نیازهای خودمان را با کیفیتی بهتر از نوع خارجی میسازیم، مرهون همان تلاشهاست.
در رژیم طاغوت افتخار ایران این بود که فشنگ ژ3 میسازد اما امروز ما به جایی رسیدیم که نه تنها سامانههای توپخانهای و موشکی خودمان را میسازیم بلکه صادر کننده نیز هستیم.
زمان جنگ، ارتش عراق بهترین توپخانه را در منطقه در اختیار داشت اما تلفاتی که ما بر آنها وارد میکردیم بسیار بیشتر از آنها بود و این نبود جز نتیجه آموزشهایی که شفیعزاده به نیروها داده بود و اینکه بچهها با وضو پای قبضه توپ میرفتند و با آیه «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» اقدام به عملیات میکردند.
طبیعی است که وقتی در آن روزها ما چنین اقتداری داشتیم، امروز در بهترین سطح و توان آمادگی دفاعی بسر ببریم.
پایان پیام/
نظر شما