آنچه امید به خیر و سعادت را بارور می کند

اگر اصل فطرت در اصلاح بشر کافی بود و همانطور که گفتیم صفات انسانی از بقایای موروثی دین نبود، نمی‏بایستی کار بشر به این توحش بکشد و نباید هیچ یک از فضائل انسانی را از دست داده باشد.

خبرگزاری شبستان: دین مفهومی است که بشر از ابتدای خلقت از طریق ارسال رسل با آن مواجه بوده و به طور فطری گرایش به آن دارد اما علی رغم این سابقه دیرینه هنوز هم از مفهومی است که ابهامات بسیار را با خود به همراه دارد. از این رو در سلسله مطالبی برگرفته از تفسیر المیزان یادگار گرانسنگ علامه طباطبایی (ره) که به همت دکتر پریش کوششی، دکترای فلسفه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، محقق و مترجم آثار دینی و فلسفی استخراج شده این مفهوم و ابعاد مختلف آن را بررسی می‌کنیم.
پس آنچه از صفات پسندیده در امروز در میان اقوام و ملل می‏بینیم، هر قدر هم اندک باشد بطور قطع از بقایای آثار و نتایج آن دعوت است، چون اجتماعاتی که در بشر پیدا شده و سیستم‏هائی که برای خود اتخاذ کرده، بطور کلی سه قسم سیستم است و چهارمی ندارد .
یکی سیستم استبداد است، که جامعه را در تمامی شؤون انسانیت محکوم به اسارت و بردگی می‏کند و یکی دیگر سیستم پارلمانی است که در آن قوانین مدنی در میان مردم حکمفرما است.
و قلمرو این قوانین تنها افعال مردم است و در اخلاق و امور معنوی بشر را آزاد گذاشته و بلکه به آزادی در آن دعوت هم می‏کند.
و سوم دین است که بشر را در جمیع شؤون مادی و معنوی دعوت به صلاح می‏کند ، هم در اعتقادات و هم در اخلاق و هم در رفتار .
بنابر این اگر در دنیا امید خیر یا سعادتی باشد، باید از دین و تربیت دینی امید داشت ، و در آن جستجو کرد ، شاهد این معنا ملل راقیه دنیای عصر حاضر است که می‏بینیم اساس اجتماع را کمالات مادی و طبیعی قرار داده ، و مساله دین و اخلاق را مهمل گذاشته‏اند و می‏بینیم با اینکه اصل فطرت را دارند، مع ذلک فضائل انسانی از قبیل صلاح و رحمت و محبت و صفای قلب و غیره را از دست داده‏اند ، و احکام فطرت را از یاد برده‏اند ، و اگر اصل فطرت در اصلاح بشر کافی بود و همانطور که گفتیم صفات انسانی از بقایای موروثی دین نبود ، نمی‏بایستی کار بشر به این توحش بکشد و نباید هیچ یک از فضائل انسانی را از دست داده باشد.

 

اسلام دین توحید و برگشتن تمام فروع به اصل
اسلام دین توحید است و تمامی فروع آن به همان اصل واحد بر می‏گردد ، و آن اصل واحد است ، که در تمامی فروع دین منتشر شده است .
از اینجا روشن می‏گردد که اصل توحید، طهارت هم هست، طهارت کبرا نزد خدای سبحان و بعد از این طهارت کبرا و اصلی، بقیه معارف کلیه نیز طهارت‏هائی است برای انسان و بعد از آن معارف کلیه اصول اخلاق فاضله نیز طهارت ( باطن از رذائل ) است، و بعد از اصول اخلاقی احکام عملی نیز که به منظور صلاح دنیا و آخرت بشر تشریع شده طهارت‏هائی دیگر است و آیات مذکوره نیز بر همین مقیاس انطباق دارد، هم آیه یرید لیطهرکم و هم آیه و یطهرکم تطهیرا و هم آیات دیگری که در معنای طهارت وارد شده .
 

نفی اکراه و اجبار در دین
در جمله لا اکراه فی الدین، دین اجباری نفی شده است، چون دین عبارت است از یک سلسله معارف علمی که معارفی عملی به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف یک کلمه است و آن عبارت است از اعتقادات و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبی است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد، چون کاربرد اکراه تنها در اعمال ظاهری است، که عبارت است از حرکاتی مادی و بدنی ( مکانیکی ) و اما اعتقاد قلبی برای خود، علل و اسباب دیگری از سنخ خود اعتقاد و ادراک دارد و محال است که مثلا جهل ، علم را نتیجه دهد، و یا مقدمات غیر علمی، تصدیقی علمی را بزاید.
منبع: ترجمه المیزان، جلد 2، صص 226، 315، 523
پایان پیام/


 

کد خبر 245480

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha