خبرگزاری شبستان: هشتمین شماره از سلسله یادداشت های "یک آیه یک حدیث از مهدویت" به قلم حجت الاسلام مرتضی عبدی، پژوهشگر پژوهشکده مهدویت به بررسی موضوع رجعت در امت های گذشته می پردازد.
"وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ" بقره:55
و هنگامى را که گفتید: اى موسى، هرگز سخن تو را مبنى بر اینکه خدا تورات را بر تو فرو فرستاده است باور نمى کنیم تا اینکه خدا را آشکارا به چشم خود ببینیم و تأیید تورات را از او بشنویم. پس به سزاى این سخنتان صاعقه شما را فروگرفت درحالى که نظاره مى کردید.
ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ بقره:56
سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم، باشد که سپاس گزارى کنید.
و چون گفتید: ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، سپس درحالی که مینگریستید صاعقه شما را فراگرفت. سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم. باشد که شکرگزاری کنید.(بقره: 56)
رجعت در امتهای گذشته[1]
"قَال [الْإِمَام الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ (ع)]: وَ ذَلِکَ أَنَّ مُوسَی (ع) لَمَّا أَرَادَ أَنْ یَأْخُذَ عَلَیْهِمْ عَهْداً بِالْفُرْقَانِ [فَرَّقَ] مَا بَیْنَ الْمُحِقِّینَ وَ الْمُبْطِلِینَ لِمُحَمَّدٍ(ص) بِنُبُوَّتِهِ- وَ لِعَلِیٍّ (ع) بِإِمَامَتِهِ و لِلْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ بِإِمَامَتِهِمْ، قَالُوا: Gلَنْ نُؤْمِنَ لَکَ [2] أَنَّ هَذَا أَمْرُ رَبِّکَ Gحَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً [3] عِیَاناً یُخْبِرُنَا بِذَلِکَ. Gفَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ [4] مُعَایَنَةً- وَ هُمْ یَنْظُرُونَ إِلَی الصَّاعِقَةِ تَنْزِلُ عَلَیْهِمْ.
وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: یَا مُوسَی إِنِّی أَنَا الْمُکَرِّمُ لِأَوْلِیَائِی، الْمُصَدِّقِینَ بِأَصْفِیَائِی وَ لَا أُبَالِی و کَذَلِکَ أَنَا الْمُعَذِّبُ لِأَعْدَائِی، الدَّافِعِینَ حُقُوقَ أَصْفِیَائِی وَ لَا أُبَالِی.
فَقَالَ مُوسَی (ع) لِلْبَاقِینَ الَّذِینَ لَمْ یَصْعَقُوا: مَا ذَا تَقُولُونَ أَ تَقْبَلُونَ وَ تَعْتَرِفُونَ وَ إِلَّا فَأَنْتُمْ بِهَؤُلَاءِ لَاحِقُونَ.
قَالُوا: یَا مُوسَی لَا نَدْرِی مَا حَلَّ بِهِمْ وَ لِمَا ذَا أَصَابَتْهُمْ کَانَتِ الصَّاعِقَةُ مَا أَصَابَتْهُمْ لِأَجْلِکَ، إِلَّا أَنَّهَا کَانَتْ نَکْبَةً مِنْ نَکَبَاتِ الدَّهْرِ- تُصِیبُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ، فَإِنْ کَانَتْ إِنَّمَا أَصَابَتْهُمْ لِرَدِّهِمْ عَلَیْکَ- فِی أَمْرِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ آلِهِمَا فَاسْأَلِ اللَّهَ رَبَّکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ تَدْعُونَا إِلَیْهِمْ- أَنْ یُحْیِیَ هَؤُلَاءِ الْمَصْعُوقِینَ لِنَسْأَلَهُمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ [مَا أَصَابَهُمْ].
فَدَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ مُوسَی (ع) ، فَأَحْیَاهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ مُوسَی (ع) : سَلُوهُمُ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ فَسَأَلُوهُمُ، فَقَالُوا:
یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ أَصَابَنَا مَا أَصَابَنَا لِإِبَائِنَا- اعْتِقَادَ إِمَامَةِ عَلِیٍّ بَعْدَ اعْتِقَادِنَا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ (ص)لَقَدْ رَأَیْنَا بَعْدَ مَوْتِنَا هَذَا مَمَالِکَ رَبِّنَا مِنْ سَمَاوَاتِهِ وَ حُجُبِهِ- وَ عَرْشِهِ وَ کُرْسِیِّهِ وَ جِنَانِهِ وَ نِیرَانِهِ، فَمَا رَأَیْنَا أَنْفَذَ أَمْراً فِی جَمِیعِ تِلْکَ الْمَمَالِکِ- وَ أَعْظَمَ سُلْطَاناً مِنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ : و إِنَّا لَمَّا مِتْنَا بِهَذِهِ الصَّاعِقَةِ ذُهِبَ بِنَا إِلَی النِّیرَانِ.
فَنَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ (ع) : کُفُّوا عَنْ هَؤُلَاءِ عَذَابَکُمْ، فَهَؤُلَاءِ یُحْیَوْنَ بِمَسْأَلَةِ سَائِلٍ [یَسْأَلُ] رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ بِنَا وَ بِآلِنَا الطَّیِّبِینَ.
وَ ذَلِکَ حِینَ لَمْ یَقْذِفُونَا [بَعْدُ] فِی الْهَاوِیَةِ و أَخَّرُونَا إِلَی أَنْ بُعِثْنَا بِدُعَائِکَ یَا مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ.
فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَهْلِ عَصْرِ مُحَمَّدٍ(ص) فَإِذَا کَانَ بِالدُّعَاءِ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ نَشَرَ ظُلْمَةُ أَسْلَافِکُمُ الْمَصْعُوقِینَ بِظُلْمِهِمْ- أَ فَمَا یَجِبُ عَلَیْکُمْ أَنْ لَا تَتَعَرَّضُوا لِمِثْلِ مَا هَلَکُوا بِهِ- إِلَی أَنْ أَحْیَاهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.": امام حسن عسکری(ع) فرمود: وقتی حضرت موسی(ع) تصمیم گرفت از بنیاسرائیل پیمان فرقان را بگیرد، بین اشخاص حقیقتگرا و باطلگرایان تفرقه و جدایی قرارداد.
پیمانی که عبارت از نبوت برای محمّد(ص) و امامت برای علی و ائمه طاهرین بود. گفتند: ما ایمان به این سخن تو نداریم [سخنی ]که دستور پروردگار باشد، مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم تا خودش به ما بگوید. صاعقه آنها را فراگرفت؛ آنان صاعقه را میدیدند، که فرود میآید. خداوند به موسی(ع) گفت: موسی، من دوستانم را گرامی میدارم و هم کسانی که تصدیق اولیای مرا بنمایند و هیچ باکی ندارم. من دشمنانم را عذاب میکنم؛ کسانی که منکر حقوق برگزیدگان من هستند و باکی هم ندارم. موسی به باقیماندگان از صاعقه که نمرده بودند، گفت: اینک شما چه میگوئید؟ قبول میکنید و اعتراف مینمایید، وگرنه به اینها ملحق خواهید شد. گفتند: موسی ما نمیدانیم آنها چه شدند و به چه جهت گرفتار گردیدند این صاعقه آنها را به واسطه تو فرا نگرفت؛ این یک بدبختی از بدبختیهای روزگار است که خوب و بد را فرا میگیرد. اگر این گرفتاری به واسطه آن باشد که اینها امر محمّد و علی و خانواده آنها: را نپذیرفتند از خدا بخواه به حق محمّد و آلش6که اینها را زنده کند تا بپرسیم به چه جهت به این گرفتاری مبتلا شدند.
موسی(ع) از خداوند درخواست کرد؛ خدا آنها را زنده نمود. موسی(ع) گفت بپرسید چرا گرفتار شدند؟ از آنها سؤال کردند. جواب دادند: ای بنی اسرائیل، این گرفتاری ما به واسطه امتناع از اعتقاد به نبوّت محمّد و امامت علی 8 بود. پس از مرگ، ممالک پروردگار خود را از آسمانها و حجب و کرسی و عرش و بهشت و جهنم را دیدیم. در تمام این ممالک کسی بانفوذتر از محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین: نبودند. وقتی ما با این صاعقه مُردیم ما را به طرف جهنم بردند. محمّد و علی 8 صدا زدند: عذاب را از اینها بردارید؛ اینها زنده خواهند شد به واسطه درخواست کسی که از خداوند خواهد خواست و خدا را به ما و خاندان پاک ما قسم میدهد. آن موقع ما را در هاویه نینداخته بودند. عذاب ما را به تاخیر انداختند تا خداوند به واسطه دعای تو ای موسی بن عمران(ع)که از خدا به حق محمّد و آل پاکش خواستی ما را زنده کرد.
خداوند برای مردم زمان محمّد(ص)میفرماید: وقتی به واسطه دعا به نام محمد و آل پاکش زنده شوند پدران ستمگری که به واسطه ستم خود دچار صاعقه شدند، آیا لازم نیست که شما نیز پرهیز کنید از کاری که آنها کردند که موجب هلاکشان شد.
منبع:
التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری(ع)، ص 257.
تأویل الآیات الظاهرة، ص 65 ـ 66.
تفسیر صافی، ج1، ص118 ـ 119.
بحار الأنوار، ج 13، ص 232 ـ 237، ح 43- تفسیر الإمام (ع) [از اینجا شروع شده: "ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ Gثُمَّ عَفَوْنا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ أَیْ عَفَوْنَا عَنْ أَوَائِلِکُمْ عِبَادَتَهُمُ الْعجلَ لَعَلَّکُمْ یَا أَیُّهَا الْکَائِنُونَ فِی عَصْرِ مُحَمَّدٍ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ تَشْکُرُونَ" الی آخر روایت آمده است و این به دلیل این است که مرحوم علامه از آیه 52 سوره بقره الی 55 از بیانات امام آوردند و حال اینکه در مصدر به این صورت یکپارچه نیست.
بحار الأنوار، ج 26، ص 328، باب 7، ح 11.
روایت دوم
"القمی وَ قَوْلُهُ وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً [5] الْآیَةَ فَهُمُ السَّبْعُونَ الَّذِینَ اخْتَارَهُمْ مُوسَی لِیَسْمَعُوا کَلَامَ اللَّهِ فَلَمَّا سَمِعُوا الْکَلَامَ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ یَا مُوسَی حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَبَعَثَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ صَاعِقَةً فَاحْتَرَقُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ وَ بَعَثَهُمْ أَنْبِیَاءَ" قمی در تفسیرش میگوید: و قول خداوند که فرمود: "و چون گفتید: ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد" پس آنها هفتاد نفر بودند، همان کسانی که موسی(ع) آنها را انتخاب کرده بود تا سخن خدا را بشنوند پس وقتی سخن را شنیدند؛ گفتند: ای موسی هرگز به تو ایمان نمیآوریم، تا خدا را آشکارا ببینیم! پس خداوند صاعقهای را بر آنها فرستاد، همگی سوختند[مردند] سپس خداوند آنها را زنده کرد و آنها را به پیامبری برانگیخت.
منبع:
تفسیر قمی، ج 1، ص 46، [در انتها مینویسد: :فهذا دلیل علی الرجعة فی أمة محمد (ص)فإنه قال(ص): لم یکن فی بنی إسرائیل شیء إلّا و فی أمتی مثله"]
تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 81، ح 203.
بحار الأنوار، ج 13، ص 222، باب 7، ح 15.
پی نوشت ها:
[1] . هرچند این نوع عود و برگشت به دنیا که در مثل این آیات متذکر میشود رجعت اصطلاحی نیست ولی نمونهای روشن و مؤید از استبعاد و شبهاتی که در این باره شده است؛ بوده که در زمان ظهور حضرت مهدی4 انجام خواهد شد.
[2] . بقره: 55.
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . همان.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پایان پیام/
نظر شما