خبرگزاری شبستان: مشارکت به معنای همکاری، شرکت داشتن یا حضور داشتن است؛ یعنی صرفاً حضور یک فرد در اجتماعی که برای بحث و تصمیم گیری درباره مسأله ای تشکیل شده است، می تواند به عنوان مشارکت داشتن تلقی شود. مشارکت، شرکت فعالانه انسان هاست در حیات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و به طور کلی تمامی ابعاد حیات و به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است. از این رو تشویق به مشارکت و تسهیل در فرآیند تحقق آن همواره مورد توجه مصلحان اجتماعی بوده است و آن را فرایندی می دانند که در طول زمان روی می دهد، همواره در حال تکوین، تکرار و تداوم است و در خلال آن، استعدادهای افراد از طریق همکنشی با دیگران متبلور شده و به خودیابی و در نتیجه مسؤولیت پذیری نایل می آیند.
بنابراین مشارکت سیاسی را می توان به مثابه مجموعه ای از فعالیت ها و اعمال تعریف کرد که شهروندان به وسیله آن اعمال در جستجوی نفوذ یا حمایت از حکومت و سیاست خاصی هستند. اما مشارکت سیاسی و تحقق حداکثری آن شراطی خاصی را می طلبد. مشارکت مشروط به برابری انسانهاست. از این رو فرصتهای برابر را میطلبد و در غیر این صورت نمیتوان از مشارکت به معنای واقعی سخن گفت.
مشارکت منوط به آزادی انسانهاست. در یک نظام مشارکتی فرض بر این است که مردم باید آزادیهای اساسی را برای تأثیرگذاری بر سیاستها و به دست آوردن مناصب عمومی داشته باشند و دولت نیز باید امکان این آزادیها را فراهم کند. بر این مبنا مشارکت «تعهدی فعالانه، آزادانه و مسئولانه» است که به عنوان یکی از سازوکارهای اعمال قدرت از درون جامعه بر میخیزد. مشارکت حق مردم است و حق گرفتنی است و از این رو مردم باید توانایی گرفتن این حق را دارا باشند. مشارکت نیاز به آگاهی دارد و بیش از هر چیز نیازمند اقدام آگاهانه مردم است.
مشارکت سیاسی فعالیت داوطلبانهی اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیرمستقیم در سیاستگذاری عمومی است. مشارکت فعالیتی کیفی و دارای درجات نسبی است، از این رو گسترده و ژرفای آن متغیر و در عین حال بسیار مهم میباشد. مشارکت دارای پیامدها و نتایج دو سویه بر مردم و حکومت است و چنانچه بنا باشد مؤثر واقع گردد، مستلزم تغییراتی بنیانی در اندیشه و عمل این دو است. پس باید از درون مردم بجوشد و در قالبهای پایدار و مقبول جامعه و دولت تبلور یابد.
دیدگاه های مشارکتی مشارکتی همه بر بنیاد یک ویژگی یکسان و قاطع می باشند و آن اهمیت دادن به نقش و نظر مردم در تصمیمگیریهای سیاسی و دسترسی آنان به منابع قدرت است. از این رو برای تحقق آن باید موانع را نیز برداشت که برخی از این موانع عبارتند از محدودیتهای تحمیلی بر افراد، محیط سیاسی عمومی با ماهیت بازدارندگی، نظام حزبی و سیاسی تک بعدی، قصور و کوتاهی اجتماع در تأمین نیازهای افراد، فقدان امنیت، نبود عدالت، عدم تخصیص فرصتهای برابر، عدم حراست از کرامت انسانی، عدم دسترسی یکسان و برابر به اطلاعات و خبرها، جوّ سیاسی ناسالم، فقدان انگیزش برای یاری دادن دیگران، شکاف میان نخبگان و توده مردم، وابستگی سیاسی، اقتصادی و به ویژه فرهنگی.
نویسنده: اقدس اقبال
پایان پیام/
نظر شما