خبرنگار شبستان، نوروز و بهاری موضوعی شاعرانه است و کمتر شاعری در ادب پارسی است که به این موضع طرب انگیز و پر از نشاط نپرداخته است شهریار نیز از جمله شاعرانی است که این موضوع را دلپذیر یافته و اشعار زیبا و دل انگیزی را به این موضوع اختصاص داده است. اشعار زیر نمونهای از بهاریه های این شاعر فرهیخته و سخنور است.
به شهر چند نشینی شکسته دل برخیز
که باغ و بیشه شمران شکوفه زار آمد
صبا به شوق در ایوان شهریار آمد
که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد
به شهر چند نشینی شکسته دل برخیز
که باغ و بیشه شمران شکوفه زار آمد
بسان دختر چادر نشین صــــــحرایی
عــــــــروس لاله به دامان کوهسار آمد
به دور جام می ام داد دل بــــده ساقی
چها که بر سرم از دور روزگار آمد
به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک
بخوان که عیدی عشاق بیقرار آمد
یاد یار
مرا هر گه بهار آید به خاطر یاد یار آید
بخاطر یاد یار آید مرا هر گه بهار آید
چو پیش خنده ی گل ابر آذاری کند زاری
مرا در سر هوای ناله های زارزار آید
چوفریاد هزار اید شود دردم هزار ای گل
شود دردم هزار ای گل چوفریاد هزارآید
مرا جان دگر بخشد دم باد سحر گاهی
که از باد سحر گاهی نسیم زلف یار آید
چو لاله سر خوش و دلکش دمددر دامن هامون
دل خونین من دوراز تو ای گل داغدار آید
بحسرت یادم آید نقش نوشین نگارینم
چمن چون از گل و نسرین پر از نقش و نگار آید
ببار آید نهالان چمن سرسبز شد گیتی
نهال ارزوی من الهی کی ببار آید
چه خوش باشدآن خورشیدرخ با چشم خواب آلود
شب هجران به بالین من شب زنده دار آید
دل چون غنچه پژمرده ی من وا نخواهد شد
اگر صد بار گل روید وگر صد ره بهار آید
خدارا شهریار آن نغمه ی شیرین مکرر کن
مرا هر گه بهار آید یاد یار می آید.
پایان پیام/
نظر شما