خبرگزاری شبستان: یکى از کارکردهاى مسجد در صدر اسلام، استفادههاى فرهنگى، آموزشى و تبلیغى از مسجد است.دینى که با امر به خواندن و آموزش و قلم و مبارزه با جهل و نادانى آغاز شود، طبیعى است که براى رسیدن به این اهداف نیازمند به مرکزآموزش و تبلیغ است و چه جایگاهى مخصوصاً با امکانات آن زمان، از مسجد والاتر و بهتر؟!
شواهد و قراین تاریخى حاکى از آن است که پیامبر و یارانش، قبل و بعد از هجرت، از مسجد براى آموزش و تبلیغ استفاده مى کردند. آن حضرت پس از اعلان عمومى و تبلیغ رسمى دین اسلام، قبل از هجرت به مدینه تا آنجا که امکان داشت، از مسجد الحرام در راستاى تبلیغ و ترویج دین و آموزههاى اسلام بهره مىگرفتند؛از آنجا که کعبه و مسجدالحرام قبل از ظهور اسلام، جایگاه گرد همآیى مردم بوده، مشرکان براى پرستش بتها و طواف کعبه در آنجا گرد هم مىآمدند، پیامبر و یارانش ازاین فرصت، نهایت استفاده را مىکردند.
گرویدن شمارى از یاران پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» به اسلام در مکّه، ثمره چنین تبلیغاتى بوده است. به عنوان نمونه مىتوان از طفیل بن عمرو نام برد؛ طفیل شاعر خردمندى بود که در میان قبیلهاش نفوذ کلمه داشت. وى وارد مکه شد. سران قریش و بازیگران عرصه سیاست از ترس اسلام آوردنش با جوّ سازى او را از حضور در نزد پیامبر«صلىاللهعلیهوآله»و صحبت کردن با او و گوش کردن به سخنان آن حضرت بر حذر داشتند. طفیل مىگوید:
«سخنان آنان به قدرى در من مؤثّر افتاد که مقدارى پنبه در گوشهایم کردم، صبح وارد مسجدالحرام شدم و ناخودآگاه کلامى بسیار شیرین و لذّتبخش به گوشم رسید! احساس مسرّت کردم. با خود گفتم: تو مرد سخنسراى خردمندى هستى، چه مانع دارد سخن این مرد را بشنوى؟ اگر نیک بود آن را بپذیرى و اگر زشت بود آن را رد کنى!
براى ملاقات پنهانى با آن حضرت، اندکى صبر کردم. حضرت به سوى منزل به راه افتاد. وقتى وارد خانه شد، اجازه ورود خواستم و جریان را براى حضرت توضیح دادم و خواستم آیین اسلام را برایم تشریح کند.
آن حضرت، آئین خود را عرضه داشت و مقدارى قرآن برایم تلاوت کرد. به خدا سوگند کلامى زیباتر از آن نشنیده و آیینى معتدلتر از آن ندیده بودم!! آن راپذیرفتم! سپس به حضرت گفتم: در میان قبیله خود براى نشر آیین شما فعالیت خواهم نمود!».
ابن هشام مىنویسد: «طفیل تا روز حادثه خیبر در میان قبیله خود بود و به نشر آیین اسلام اشتغال داشت و در همان حادثه با هفتاد یا هشتاد خانواده مسلمان به پیامبر«صلىاللهعلیهوآله»پیوست و در اسلام خود پایدار بود تا این که پس از درگذشت پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» در عصر خلفادر جنگ یمامه شربت شهادت نوشید».
آیتاللّه سبحانى مىنویسد: «تا آنجا که تاریخ نشان مىدهد، ابوذر از یاران پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» اولین کسى بوده است که در میان قریش و در مسجدالحرام، نداى اسلام را به گوش دگران رسانیده است و براى این کار، شکنجه بسیارى را تحمل کرده است».
بر پایه برخى از شواهد تاریخى، پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» در دورانى، یاران خویش را درمسجد الحرام گرد مىآورد و براى آنان قرآن مىخواند و واجبات و محرّمات الهى رابه آنان آموزش مىداد. چنین جلساتى در مسجد، گاه به مناظره و گفتگوهاى طولانى و علمى با سران قریش نیز مىانجامید و پیامبر(ص) با استناد به آیات نورانى قرآن،به شبهههاى گوناگونى که از سوى آنان مطرح مىشد، پاسخ مىگفتند.
نقش مسجد در فعالیتهاى فرهنگى، آموزشى و تبلیغى، پس از ورودپیامبر«صلىاللهعلیهوآله» به مدینه، هرگز با قبل از آن قابل مقایسه نیست. با بناى مسجد النبى، در واقع نه تنها معبد و پرستشگاه خداوند متعال، ساخته شد بلکه دانشگاهى فعال و سرشار ازشور و نشاط علمى نیز پى ریزى شد.
حضور منظّم و پیوسته مسلمانان در این مسجد به منظور بر پا داشتن نماز، بهترین فرصت را براى کارهاى تبلیغى پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» فراهم مىآورد؛ آن حضرت با توجّهبه اوضاع و احوال و رعایت حال حاضرانِ در مسجد، از این فرصتها به خوبى بهرهبردارى مىکردند.
بدین رو مىتوان گفت مسجد در صدر اسلام شاخصترین ساحت فرهنگی و تربیت اسلامى را به خود اختصاص داده بود. در متون اسلامى، روایات بسیارى درخصوص نقش علمى و آموزشى مسجد در صدر اسلام وارد شده است؛ به عنوان نمونه به سه روایت اشاره مىشود:
1. شهید ثانى در منیة المرید نقل مىکنند:
«پیامبر خدا«صلىاللهعلیهوآله» روزى خانه را به قصد مسجد ترک کرد؛ در مسجد با دو گروه روبرو شد. گروهى به مباحثات علمى و معارف اسلامى مشغول بودند و گروهى به دعاو نیایش! حضرت فرمود: هر دو گروه در مسیر خیر و صلاح هستند، یک گروه خدا رامىخوانند و گروه دیگر به آموزش علم و آگاهى مىپردازند! این گروه علمى از فضیلت بیشترى، برخوردار است زیرا که من براى تعلیم فرستاده شدهام!! آنگاه در میان گروه علمى نشستند».
2. امام صادق«علیهالسلام» در روایتى مىفرمایند:
«و هیچ گروهى در مسجد خداوند متعال، به منظور تلاوت قرآن و مباحثه علمى پیرامون آن ننشستند، مگر این که آرامش قلبى آنان را فرا گرفت و فرشتگان الهى آنان را(با بال و پر خویش) در بر گرفتند».
3. ابنعباس نقل مىکند که از پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» شنیدم:
«هیچ گروهى در خانهاى از خانههاى من براى آموزش قرآن و بحث در باره آناجتماع نکردند، مگر آن که به مهمانى خداوند تعالى در آمده، تا زمانى که در مسجد،به مباحثات علمى پیرامون قرآن مشغول هستند، ملائکه آنان را در بر خواهند گرفت.(آنان را مورد حمایت و حفاظت خود قرار مىدهند)».
اختصاص روند آموزش و علمى منحصر به صدر اسلام نیست، بلکه دردورههاى بعد هم اندیشمندان، متخصصان و دانشپژوهان علوم و معارف اسلامى،جلسات بحث و درس خود را در مساجد بر پا مىکردند؛ مجالس تفسیر و قرائت قرآن،مباحثکلامى، فقهى وحدیثى در عصرائمه«علیهمالسلام» درمساجد جهاناسلام وپسازآن نیزتا آنجا که تضادى با منافع حکومتهاى وقت نداشته، در مساجد برگزار مىشده است.
در دوران انقلاب اسلامى، مساجدى که از مدیریت قوى و ائمه جماعات فعالو انقلابى برخوردار بودند، کلاسهاى مختلف در جهت آگاهى دادن به مردم در ابعادو زمینههاى مختلف برگزار مىکردند. این گونه مساجد در بازگشت به خویش، خودشناسى و ارزیابى هویت فراموش شده ملّت ایران بسیار مؤثر بودند. آرى مردم از طریق مساجد هویت فراموش شده خویش را به خاطر آوردندو به فرهنگ اصیل، آرمانهاى والا و ارزشهاى انسانى و معارف اسلامى بازگشتند.
پایان پیام/
نظر شما