خبرگزاری شبستان: با نزدیک شدن به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شاهد فضایی می باشیم که توجه اخبار و رسانه ها را متوجه فضای باز انتخاباتی کرده است و هر چه بیشتر نزدیک به این رویداد مهم در عرصه عمومی کشور می شویم بازخوران رسانه ها و جراید و موسسات مختلف تمرکز خود را متوجه انتخاب کاندیدا های مورد نظر قرار داده اند و کاندیدا های بالقوه نیز به مراتب به دنبال گزینش بهترین راهبرد و راهکار برای بالا بردن حاشیه سود بیشتر برای خویش می باشند. سودی که در بازار رقابتی انتخابات مانند هزینه کردن منابع و ستاندن رای به عنوان مهمترین کالای این بازار توزیع و کسب می شود.
در این میان اخبار و وقایع مهمی از جبهه ها و جریان های مختلف به گوش می رسد که هرکدام طرفداران خاص خود را به این سو و آن سو می کشد . شاید باور آن سخت باشد که با وجود تمامی معاصی و مصایب اقتصادی کشور که تمامی احاد را رنجور خاطر کرده است میل و اقبال عمومی به دنبال کردن اخبار انتخاباتی که نشان از اهمیت به این فرصت گران جان است، کمرنگ نشده است. اما در میان این همه انباشت و رد و بدل شدن اطلاعات که گاه لایه های زیرین مباحث انتخاباتی را نشانه رفته است بوجود آمدن و شکل گیری ائتلاف 1+2 از همه جالب تر به نظرمی آید که شاید نشان دهنده اولین کوشش های موثر در وفاق شبکه ای از انتخاب است که میان اصول گرایان بوجود آمده است.
از چندی پیش شاهد ائتلافی سه جانبه با محوریت غلامعلی حدادعادل ، علی اکبر ولایتی و محمد باقر قالیباف بودیم که انعکاس این خبر بسیاری را متحیر و بسیاری از جریان رقیب را پریشان خاطر کرد و البته بسیاری نیز تنها رمز انقیاد و پیروزی از جریان های رقیب را در اتحادی از جنس همین ائتلاف دریافتند . قرار بر این بود هرکدام از افراد مذکور در صورت انتخاب سه جانبه توافق بر روی یک نامزد انتخاباتی داشته باشند ودو نفر باقیمانده از نامزد انتخاباتی حمایت های لازم را به عمل آورند . در ابتدا، امر بر این موضوع دایر شد که انتخاب باید براساس صلاحدید اشخاص محوری صورت گیرد و توافق ها نیز بر اساس انتخاب همین سه نفر صورت پذیرد، ولیکن با اعتراض برخی از اصول گرایان و انشقاق نسبی هر یک از گروه بندی ها توافق بر این امر شد که نخبگان دیگری نیز به عنوان شورای ائتلاف به جمع افزوده شده و رای خود را مبنی بر انتخاب یک نفر منعقد کنند.
قبل از هر چیز باید گفت نفس وجود این ائتلاف بسیار ضروری و لازم است زیرا با وجود آن که در جریان ها و جبهه های رقیب که کمتر دارای انشقاق و چند دستگی اند تنها را جلوگیری از پراکندگی آرا و تفوق بر آن ها ایجاد جبهه ای همگن با حمایت از یک کاندیداست. بنابر نظریه ائتلاف که خود جزیی از نظریه کلان بازی ها در سطح سیاست و روابط بین الملل است وقتی قدرت ریسک آنقدر بالا باشد که بازیگران تاب عواقب آن را ندارند و کوچکترین اشتباه آن ها باعث شکست می شود بهترین عملکرد تجمیع خواست ها و انتخاب ها بر اساس ائتلاف است و بر همین اساس شاید امر حاضر در صورت قوام بسیار خوش یمن و میمون برای آینده طیف اصول گرایان باشد.
اما متاسفانه هرچه از تاریخ تشکیل ائتلاف بیشتر به جلو می رویم، تضادها و حرکات خارج از توافق آشکار تر می شود. تا جایی که بر اثر عدم توافق در انتخاب نامزد منتخب ائتلاف، راهکار رجوع به آرای عمومی و بازخوران برخی از نظر سنجی ها که از بدنه اجتماع حاصل می شود به منظور تسهیل امر تصمیم گیری پیشنهاد شده است که یادآور سابقه ناموفق شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در انتخابات ریاست جمهوری نهم است. همچنین مجادلاتی از این جنس به وجود آمده است که کدام نامزد در سطح ریاست جمهوری یا معاون اولی است و کدام یک می تواند نقش کاراکتر ملی را خوب ایفا کند.
در این راستا نشست هفته گذشته برخی از نمایندگان مجلس با محمد باقر قالیباف حائز اهمیت است که برخی از اظهارنظرها در این نشست حکایت از تکروی در برخورد با مسئله انتخابات دارد که نقض توافقات گذشته است. طبق اخبار منتشر شده از این نشست که به نشست حافظ معروف است ، برخی از نمایندگان مجلس موضوع و مسئله خروجی ائتلاف سه گانه را طرح کردند که قالیباف نیز در پاسخ به سطح توانایی بالای خود در ستاد های استانی و شهری در سراسر کشور نسبت به دیگران پرداخته و به اقبال عمومی بالای خود اشاره می کند و مهمتر از آن در ادامه تاکید می کند که به ائتلاف سه گانه به دیده نوعی مذاکره می نگرند نه ائتلاف.
این اولین باری بود که به نحو آشکار وصریح یکی از اعضای سه گانه ائتلاف، به این موضوع اشاره کرده است. همانطور که در بالا اشاره شد شاید تصور برخی از نخبگان یا کسانی که به نحوی چشم به خروجی این رویداد داشتند بر این بود که امکان بالایی برای انتخاب یک نفر به عنوان خروجی ائتلاف وجود دارد. ولیکن این نوع اظهار نظرها شرایط را برای نتیجه بخشی پیچیده کرده است و دال بر کم اهمیت شدن استراتژی ائتلاف است که شاید نوعی واگشت از مسیر پیمایش شده برای پیروزی است و البته به طور قطع اختلافات نهان و آشکار را بیشتر از پیش خواهد کرد.
بر این مبنا ذکر نکاتی به نامزدهای محترم این ائتلاف و جریان های حامی آن ها لازم می آید:
1- هر سه نفر این آقایان و جریان های حامی آن ها مدعی اصولگرایی و پیروی از رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی)هستند. بر این اساس باید مصلحت انقلاب و نظام را بر مصلحت های حزبی و گروهی خود رجحان دهند. با این نوع نگاه می توانند با سعه صدر و برادرانه به انتخاب بهترین گزینه دست یابند تا کل کشور و مردم از این انتخاب سود ببرند.
2- در ارتباط با مراجعه به نظرسنجی ها، ثابت شده است که نظرسنجی در کشور ما هنوز ساختار درست خود را پیدا نکرده است و اختلاف نتایج نظرسنجی های مختلف موجب بی اعتمادی به کل نظرسنجی ها می شود. در نتیجه ورود به این حیطه پیمودن راه خطای انتخابات نهم است. در واقع در ائتلاف فن چانه زنی و رجوع به شخصیت و تبحر نخبگان یا گروه ها در قاعده بازی ملاک است و نه ارجاع به آرای عمومی برای انتخاب کاندیداتوری.
3- برای به نتیجه رسیدن ائتلاف، باید به صورت نسبی برنامه ها وخط ومشی ها در یک سو جهت دهی شوند ، نه آنکه هر کس ساز خویش را بنوازد. اگر بناست هرکدام از اشخاص یاد شده مصلحت فردی خویش را مقدم بر آرای دونفر دیگر بداند و میزان آرای عمومی نزدیک به خویش را به قبای دیگری طعن کند و حتی تعداد ستادهای انتخاباتی اش را به رخ دیگری کشد، اساس این ائتلاف و ضرورت و ماهیت آن زیر سوال است.
پایان پیام/
نظر شما